بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
(بَغَلَهُمْ) بَغْلاً: نَسَب اولاد آنها را آميخته كردند كه از جهتى شريف و از جهتى خسيس شدند. بَغَّلَ تَبْغيلاً: سست و مانده گرديد. تَبْغيل: نوعى از رفتار و حركت شتر. بَغْل و بَغْلَه - بِغال، ج: استر و قاطر نر و ماده كه از خر و اسب به وجود آيد. وَالْخَيْلَ وَالْبِغالَ وَالْحَميرَ لِتَركَبُوها (آيه): اسب و قاطر و خر هر آينه براى سوارى اند. بَغَّال: استربان. (بَغَمَتِ) الظَّيْبَةُ بُغاماً و بُغُوماً، م ض ن: فرياد كرد آهو بسوى بچه با آواز نرم. ظَبْيَةٌ بَغُوم، ص. بَغَمَتِ النَّاقَةُ: قطع كرد جنين خود را. بَغَمَ فُلانٌ صاحِبَهُ: واضح نگفت سخن با وى. بُغُوم و بُغام: فرياد كردن گاو و گوزن و بز كوهى. باغَمَهُ مُباغَمَةً: سخن گفت با او با صداى بلند. تَبَغُّم: فرياد كردن آهو و شتر و گاو و گوزن و بز كوهى. بُغام: فرياد آهو و شتر و گاو.