فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
اُجْرَةُ الْعَرَبَة: كرايه درشكه.
اُجْرَةُ النَّقْل: كرايه باربرى.
اُجْرَةُ الْعِقار: مال الاجاره.
اِئْجار: اجاره.
اَجير: مستخدم، كارگر، مزدور.
اجُرّو اجُورو يَاْجُور و اَجُور و اجُر و اجَر و اجِر و اُجُر واجِروُن و اجُرُون: خشت پخته (آجر معروف)
اِجَّار و اِنجار - اَجاجير و اَجاجِرَة و اَناجير، ج: بام خانه.
اَجارَة و اُجارَة و اِجارَة: پاداش عمل.
اِجّيرى: خوى و عادت.
مَاْجُور، مُسْتَاْجَر: اجاره شده.
مُؤْجَرّ: مزدبگير، مزدور، اجير پولى.
مُسْتَاْجِر: اجاره نشين.
مُؤَجَّر، مُؤْجِر: مالك، اجاره دهنده.
وَ لَاَجْرُ الْاخِرَةِ اَكْبَرُ (آيه): هر آينه پاداش آخرت بزرگتر است.
وَ آتُوهُنَّ اُجُورَهُنَّ بِالْمَعْروُفِ (آيه): با كنيزان مؤمنه به اذن مالكش ازدواج كنيد و مهر آنها را بدهيد.
(آجُرُ و مِيَّة): نحو يا دستور زبان.
(اَجزاجِىّ): داروساز.
(اَجْزاخانه): داروخانه.
(اِسْتَاْجَزَ) عَلَى الْوَسادَةِ: خم شد بر بالش و تكيه نكرد.