بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
باقِر: لقب حضرت محمدبن على (ع) امام پنجم براى تبحرش در علوم به اين لقب ملقب گشت، رگيست در گوشه چشم، شير درنده، شكافنده. فِتْنَةٌ باقِرَة: فتنه تفرفه انداز و زايل كننده دوستى. سَيَاْتى عَلَى النَّاسِ فِتْنَةٌ باقِرَةٌ تَدَع الحَليم حَيرانٌ (حديث): بزودى بر مردم فتنه وسيع عظيم رو كند كه دانايان در آن حيران باشند. بَقير و بَقيرَة: شكافته شده، چادر بى آستين كه آن را شكافته بپوشند، كره اسب متولد شده. ناقَةٌ بَقير: ماده شترى كه شكم او را بشكافند تا بچه او را بيرون آورند. بَقَّار: گاوبان، آهنگر، نوعى بازى است. مَبْقَرَة: راه. مَبْقُور: شكافته شده. بَيْقَر: جولا. بَيْقَرَة: زيادى مال و اسباب. اَبُوبَقَر: مرغ ماهى خوار سفيد. ثَوْرُالْبَقَر: گاو نر. بَقَرَةُ الْبَحْر: گراز ماهى. بَقَرَةُ الْوَحْشِيَة: بز كوهى عربستان.