فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی - نسخه متنی

احمد سیاح

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بَقْلَةُ الرُّماة: گياهى است شبيه بارتنگ.

بَقْلَةُ الْبَرارى و بَقْلَةُ الرَّمْل: گياهى است كه تخم آن شبيه پنبه دانه است.

اَلبَقلَةُ الْحامِضَة: ساق ترشك، تره خراسانى.

بُقْل: تره و سبزه بهار.

يُخْرِجْ لَنا مِمَّا تُنْبِتُ الْاَرضُ مِنْ بَقْلِها (آيه): بيرون آورده ميشود براى ما از آنچه ميروياند زمين از سبزى.

اَرضٌ بَقِلَة و بَقيلَة و بَقَّالَة و مَبْقَلَة و مَبْقُلَة: زمين سبزه زار.

بَقَّال: سبزى و تره فروش، خواربارفروش.

بَقُول: حبوبات.

باقِل: غنچه برگ.

بَقَلَة: يكنوع ماهى، ماهى خشك شده در آفتاب.

بَقْلاوَة: باقلوا.

بَقْلُولَة: حباب.

بُقُولُ الْاَوْجاع: درختيست بزرگ بنام توجره آن را قاقاسياه گويند.

باقِلّى و باقِلاء: دانه معروف.

با قِلاَّنى: باقلافروش.

(بُوقال) و باقُول - بَواقيل، ج: كوزه بدون گردن از سفال به شكل.

(بَقِمَ) الْبَعيرُ: بيمار گرديد شتر از خوردن گياه.

تَبَقَّمَتِ الْغَنَمُ: سنگين بار گرديدند گوسفندان از حمل بچه هاى شكم.

/ 5263