فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی - نسخه متنی

احمد سیاح

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تَبالَدَ: خود را كودن نشان داد يا وانمود كرد.

بَلِدُوا، ف ن: لازم گرفتند زمين را در جنگ.

بَلُدَ بَلادَةً، ك ف: سست و كند خاطر گرديد.

بَلِدَ بَلَداً، ف: گشاده ابرو شد.

اَبْلَدَهُ اِيَّاهُ: لازم گردانيد و ملازم نمود آن را آنجا.

اَبْلَدَهُ: صاحب اسب سست و كند شد.

اَبْلَدَ بِالْاَرضِ: چسبيد به زمين.

مُبْلِد: حوض كهنه.

مُبالَدَة: يكديگر را با شمشير و چوب زدن.

بَلَّدَ تَبْليداً: متوجه به چيزى نشد، بخل كرد و نداد، خود را به زمين زد.

بَلَدَتِ السَّحابَةُ: نباريد ابر.

بَلَّدَ الْفَرَسُ: سبقت نگرفت اسب در دويدن.

تَبَلُّد: به زحمت و تكلف خود را به مستى و كندخاطرى زدن، دست را بر دست زدن تا صدائى از آن برآيد، متحير شدن، افسوس خوردن، افتادن به طرف زمين، مسلط شدن بر شهر ديگرى، فرود آمدن به زمينى كه در آن كسى نباشد، برگردانيدن هر دو كف دست.

بَلَد - اَبْلاد، ج: مكه معظمه، محل راحت باش حيوانات، خاك و گور و گورستان، خانه، محل تخم نهادن شترمرغ، سينه، كف دست، يكى از منازل قمر، شاقول سربى (كشتيبانان) با آن عمق آب را اندازه گيرند، زمين، گشادگى ميان دو ابرو، عنصر چيزى، گودى بالاى سينه، زمين ناكنده حفر نكرده و آتش نيافروخته.

وَالْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَباتُهُ (آيه): در زمين پاك مى روياند گياهش را به اذن پروردگار.

بَلْدَة، بِلاد، ج: مكمه معظمه، جاى استراحت حيوانات، خاك و زمين، بيابان و شهر و يكى از منازل سير قمر، سينه، آنچه از سينه شتر به زمين رسد، گشادگى ميان دو ابرو.

بُلْد: گوى طلا يا نقره يا قلعى كه آب را بدان قسمت كنند.




/ 5263