فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی - نسخه متنی

احمد سیاح

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

(بَلُّور) و بِلَّور و بَلَوْر - بَلالير، ج: گوهرى است معدنى، نوعى شيشه.

بِلُور: مرد فربه دلير.

تَبَلَّرَ، تَبَلْوَرَ: مانند بلور شد.

بَلُّور، بِلُّور: بلور، بارفَتَن.

بَلُّورى، مُتَبَلّر: بلورى يا مانند بلور.

(بِلِّز): مرد كوتاه، زن ضخيم يا سبك.

طَيْنُ الْاِبْليز: گل مصر.

مُبالَزَة و اِبْتِلاز: با هم چيزى گرفتن.

اِبْتَلَزَهُ مِنْهُ: گرفت آن را از او.

اِبْليز: ته نشين، رسوب.

(اَبْلَسَ) مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ: نااميد شد از رحمت خدا.

اِبْلاس: متحير و اندوهگين، شكسته خاطر گرديدن.

يَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ يُبْلِسُ الْمُجْرِمُونَ (آيه): روز قيامت كه برپا ميشود گنه كاران مأيوسند از رحمت پروردگار.

اَبْلَسَ فُلانٌ: كم شد خير او.

اَبْلَسَتِ النَّاقَةُ: صدا نكرد ماده شتر از غايت خواهش.

مُبْلِس، ص: آنكه راز خويش آشكار نكند.

بَلَس: مرد بى خير يا كسى كه نزد او نااميدى است، انجير يا ميوه ايست مانند انجير.

بُلُس: عدس.

بَلِس: نااميد، خاموش از راز خود.

بَلاس - بُلُس، ج: (معرب پلاس)، گليم.

بَلاَّس: گليم فروش.

/ 5263