بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
بُلْشُفِيَّة: آئين بلشويكى. شارَةُ الْبَلاشِفَة: شعار بالشويسم. (بَلَشُون): بوتيمار حيوانى است به شكل. (بَلَّصتُهُ) مِنْ مالى تَبْليصاً: نگذاشتم نزد او چيزى از مال خود. بَلَصَ: بزور گرفت، تهديد كرد، به رسوائى گرفت، باج سبيل گرفت. بَلَّصَتِ الْغَنَمُ: كم شير شد گوسفند. تَبَلَّصَ الْاَرضَ: تمام گياه زمين را چرانيد. تَبَلَّصَ الشَّىْ ءَ: پنهانى طلب آن چيز را كرد. تَبَلَّصَ لَهُ: ميل آن كرد و يافت آن را. بَلْص: زورستانى، غصب مال ديگران. بَلاَّص: كوزه، آبخورى. اِبْلَنْصى: رفت. اِبْلَنْصى مِنْ ثِيابِهِ: بيرون آمد از لباس. بَلَصَة و بِلِّص و بَلُوص: پرنده اى است رنگارنگ. اِبْنُ بَلْصى: مرغى است. بَلْصُوص - بَلَنْصى، ج: (و به عكس) پرنده اى است. بِلِصّى: پرنده اى است مانند صرد.