بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
اَحَد - احاد و اُحْدان، ج و يا ج ندارد: يكى و يكم كه آن نخستين عدد است، روز يكشنبه، مخصوص است به خداى متعال. مافِى الدَّارِ اَحَدٌ: نيست در خانه كسى. فُلانُ واحِدُ الْاحادِ وَ واحِدُ الْاَحَدَيْنِ وَ اَحَدُ الْاَحَدَيْنِ وَ اَحَدِىُّ الْاَحَدِ: فلانى بى همتا است (درنهايت مدح استعمال شود). اِحْدى (مؤنث اَحَد): يكى. اَتى فُلانٌ بِاِحْدَى الْاَحَدِ: او كار بسيار بزرگ و بد بظهور آورد. جاؤُا اُحادَ اُحادَ: آمدند يك يك. اِتَّحَدَ: اتفاق كردند، دست به دست هم دادند، يكدل شدند، سازش كردند. اَحَدُ الشَّعاتَيْنِ: يكشنبه عيد آمرزش (نزد مسيحيان). اَحَدُ الْمَرافِعِ: يادبود نزول روح القدس. اَحَدُ الْعَنْصَرَةِ: يادبود ورود فاتحانه عيسى به بيت المقدس. اَحَدُ الْجَديدِ: اولين يكشنبه بعد از عيد پاك. اِحْدى عَشَرَةَ: يازده. حادى عَشَرَ: يازدهمين. اَحَدِيَّة: يگانگى، يكتائى. احاد: از يك تا نه، يكان. (اَحِنَ) عَلَيْهِ اَحَناً و اِحْنَةً، ف: كينه و خشم گرفت بر او. مُؤاحَنَة: دشمنى كردن با هم.