فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی - نسخه متنی

احمد سیاح

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اَدّ و اِدّ و اِدَّه - اِداد و اِدَد، ج: عجيب و شگفت، بلاى عظيم، كار سخت و زشت.

لَقَدْ جِئْتُمْ شَيْئاً اِدّاً: بتحقيق آوريد چيزى شگفت.

اَدّ و اِدّ و ادّ: غلبه و قوت.

اَديد: ناله و فرياد (از اتباع شديد است شديدٌ اَديدٌ).

(اَدُبَ) اَدَباً و اَدابَةً، ك: زيرك و نگاهدارنده حد هر چيز شد - اَديب، ص - اُدَبا، ج.

اَدَبَهُ اَدْباً، ض و ادَبَهُ ايداباً: به مهمانى خواند او را.

ادِب و مُؤْدِب، ص.

اَدَبَ الْقَوْمُ اَدَباً: طعام مهمانى يا عروسى ساختند.

ادَبَ الْبِلادَ: پر كرد شهرها را به عدل.

اَدَّبَهُ تَاْديباً: ادب آموخت او را.

اِسْتَاْدَبَ: ادب گرفت.

اَدَّبَ الْقَوْمَ: تحت انضباط درآورد، سر و صورت داد، تنبيه كرد، چوب زد، گوشمالى داد.

تَاَدَّبَ: درس خواند، تعليم يافت، فرا گرفت، با ادب بود، مؤدبانه رفتار كرد.

اَدَب: آداب دانى، سلوك، تربيت، تهذيب، آراستگى، فروتنى، حيا، حجب، شكسته نفسى.

اَدْب و اَدَب - اداب، ج: شگفت و عجب، زيركى و نگاهداشتن حد هر چيز.

عِلْمُ اَدَبٍ: دانستن آن چيزى كه بدان خود را از اشتباه و خلل در كلام نگاهدارد.

اَدَبُ الْبَحْرِ: بسيارى آب دريا.

/ 5263