فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
اَتانٌ وَ اَمَةٌ اَبِدٌ و اِبِدٌ و اِبْدٌ: خر ماده و كنيز بسيار زاينده.
ناقَةٌ اِبِدَةٌ: ماده شتر بسيار زاينده.
ابِدَة - اَوابِد و اُبَّد ج: بلا و سختى كه هيچوقت از يادها نرود، حيوانات وحشى از اينجهت كه اغلب به مرگ طبيعى نمى ميرند بلكه به كشتن و صيد كردن ديگران.
اِلَى الْاَبَدِ: دائما.
آبِد: وحشى، بيابانى.
آبَدَة: حيوان يا هر چيز وحشت انگيز.
اَبَدِيَّة: فناناپذيرى.
مُؤَبَّد: دائم، دائمى، جاويدان مادام العمر، برابر عمر.
ماكِثينَ فيهِ اَبَداً (آيه): مومنان در آن هميشه هستند.
اَبيد: روئيدنى است.
(اَبَرَ) النَّخْلَ وَ الْزَّرعَ - اَبْراً و اِبارًا و اِبارَةً، ض ن: گَرد نرى داد واصلاح نمود درخت خرما و زراعت را.
- ابِر، ص.
اَبَرَ الْكَلْبَ اَبْراً و اَباراً: سگ را با نان سوزن خورانيد.
اَبَرَتِ الْعَقْرَبُ: كژ دم نيش زد.
اَبَرَ فُلاناً: غيبت كرد فلان را.