فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی - نسخه متنی

احمد سیاح

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اَرض: خشكى، زمين.

اَرضُ النَّعْلِ: كف كفش.

اَرضُ الْمُقَدَّسَةِ: سرزمين مقدس، بيت المقدس.

اِبْنُ الْاَرضِ: زرخريد.

تَحْتُ الْاَرضِ: زير زمين.

اَرضىّ: كنگر فرنگى.

اَرضىّ و اَرضِيَّة: كف زمين، انباردارى، زمينه، قسمت عقب عكس.

اِبْنُ الْاَرضِ: گياهى مانند مو كه آن را مى خورند، مسافر.

لا اَرضَ لَكَ: (كلمه ذم) نيست مادرى براى تو.

اُرضَة و اِرضَة و اِرَضَة: گياه بسيار.

اَرَضَة: كِرم چوب خوار آن را ديوچه و موريانه خوانند.

هُوَ اكِلٌ مِنْ اَرَضَةٍ: او خورنده تر از موريانه است.

هُوَ اَصنَعُ مِنْ اَرَضَةٍ: او سازنده تر از موريانه است.

مَاْرُوض: گرفتار به مرض زكام، كسى كه ديوانگى و جنون دارد، جنباننده سر و بدن خود را بدون قصد، چوبى كه آن را ديوچه خورده باشد.

اِراض: پهن و فراخ، بساط ضخيم از پشم گوسفند يا پشم شتر.

رَجُلٌ اَريضٌ: مرد متواضع سزاوار خير.

عَريضٌ اَريضٌ: (اتباع) پهناور.

اَريض: فربه.

وَ الْاَرضَ وَضَعَها لِلْاَنامِ (آيه): زمين را براى مخلوقات قرار داد.

(بعضى تفاسير مخصوص انسان و جن گفته اند).

(اَرِط): رنگيست مانند اَرطى.

اَرطى - اَرطِيات و اَراطى و اَراط، ج: درختيست شكوفه آن مانند شكوفه بيد و برگش پهن و ميوه آن تلخ و مانند عنّابست.

ارَطَتِ الْاَرضُ: برآورد زمين درخت اَرطى را.

/ 5263