فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی - نسخه متنی

احمد سیاح

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اَرَطْوىّ و اَرطاوىّ و مَاْرُوط: شتريست كه پيوسته اَرطى را خورده، شتريست كه از خوردن اَرطى به درد شكم مبتلا باشد، پوست دباغى داده شده به برگ اَرطى.

اَريط: مردى كه او را فرزند نشود.

(اَرطَنسِيَّة): گل ادريسى.

(اُرطَة، اَورطَة): گُردان از لشكر، باتاليون.

(اُرغُن) و اَرغَنُون: نوعى آلت شادى و طرب است.

(اُرِّفَ) عَلَى الْاَرضِ تَاْريفاً: نهاده شد بر زمين حدود و نشانه ها و بخش نموده شد.

اُرفَة - اُرَف، ج: حد فاصل ميان دو زمين، گِرِه.

اُرفىّ: شير خالص، مساحت كننده زمين.

تَاْريفُ الْحَبْلِ: گره بستن ريسمان.

هُوَ مُؤارِفى: حد مكان او تا حد مكان من است.

(اَرِقَ) اَرَقاً، ف: بيدار و بيخواب ماند به شب.

اَرِق و ارِق، ص.

ارَقَهُ ايراقاً و اَرَّقَهُ تَاْريقاً: بيدار داشت او را.

اِئْتَرَقَ: بيدار ماند به شب.

اَرَق: بيدارى شب.

اِرقان و اَرَقان و اِرِقان و اَرُقان و اَرَق و اُراق و يَرَقان: آفتى است كه به زراعت ميرسد و گويند زنگ زد، بيماريست كه متغير ميشود از آن رنگ بدن انسان بسوى زردى يا سياهى.

اِرقان: درختيست سرخ، حنا، زعفران، گياه معروف به خون سياوشان.

اَرَق: بيخوابى.

ذَرعٌ مَاْرُوقٌ و مَيْرُوقٌ: زراعتى است آفت رسيده و زنگ زده.

(اَرِكَتِ) الْاِبِلُ اَرَكاً و اُرِكَتْ، ف ن ل: مبتلا شد شتر بدرد شكم ازخوردن اراك - اَرِكَة و اَركى، ص.

/ 5263