فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی - نسخه متنی

احمد سیاح

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اَرُون - اُرُن، ج: زهر يا دماغ فيل است كه خورنده را مى كشد.

اَرين: هدر، مكان.

اُرَيْن و اُرانى و اُرَنى: دانه ايست كه شير را پنير ميگرداند.

اَرانِيَة: هر درخت تلخ و شورمزه كه ساقش دراز باشد.

مِئْران - مَارين، ج: جاى نگهدارى وحوش.

(اَرناؤُوطى): ارناوودى از مردم آلبانى.

(اُرنيك): پرسشنامه، نمونه، الگو قالب سرمشق.

(اُرُوپا): اروپى، افرنگى، اروپا، اروپائى.

(اُرُوپْلان): فرنگى، هواپيما.

(اُروِيَّة) و اِروِيَّة - اَراوى و اَروَى، ج: بز كوهى ماده به شكل.

(اَرِىَ) صَدْرُهُ عَلَىَّ اَرياً، ف ض: خشم گرفت بر من.

اَرَتِ الْقِدْرُ اَرياً، ض ف: چسبيد به ته ديگ سوختگى طعام.

اَرَتِ الدَّابَّةُ مَربَطَها، ض: ماند ستور در بستنگاه خود.

اَرَتِ الرّيحُ الْماءَ، ض: ريخت باد آب را.

اَرَتِ النَّحْلُ، ض و اِئْتَرَتَ و تَاَرَّتَ: زنبوران عسل شهد ساختند.

اَرَتِ الدَّابَّةُ اِلَى الدَّابَّةِ، ض: آميزش گرفتند چهارپايان با هم و به الفت در يك جا علف خوردند.

ارَيْتُ الدَّابَّةَ اِلَى الدَّابَّةِ مُؤاراةً: جمع گردانيدم چهارپايان را در يك جا و علف خورانيدم.

اَرَّيْتُ الدَّابَّةَ و اَرَّيْتُ لَها تَاْرِيَةً: ساختم براى چهارپا اخَيِه يا آخور.

اَرَّيْتُ الشَّىْ ءَ: ثابت گردانيدم و استوار ساختم اين چيز را.

/ 5263