بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
اَرُون - اُرُن، ج: زهر يا دماغ فيل است كه خورنده را مى كشد. اَرين: هدر، مكان. اُرَيْن و اُرانى و اُرَنى: دانه ايست كه شير را پنير ميگرداند. اَرانِيَة: هر درخت تلخ و شورمزه كه ساقش دراز باشد. مِئْران - مَارين، ج: جاى نگهدارى وحوش. (اَرناؤُوطى): ارناوودى از مردم آلبانى. (اُرنيك): پرسشنامه، نمونه، الگو قالب سرمشق. (اُرُوپا): اروپى، افرنگى، اروپا، اروپائى. (اُرُوپْلان): فرنگى، هواپيما. (اُروِيَّة) و اِروِيَّة - اَراوى و اَروَى، ج: بز كوهى ماده به شكل. (اَرِىَ) صَدْرُهُ عَلَىَّ اَرياً، ف ض: خشم گرفت بر من. اَرَتِ الْقِدْرُ اَرياً، ض ف: چسبيد به ته ديگ سوختگى طعام. اَرَتِ الدَّابَّةُ مَربَطَها، ض: ماند ستور در بستنگاه خود. اَرَتِ الرّيحُ الْماءَ، ض: ريخت باد آب را. اَرَتِ النَّحْلُ، ض و اِئْتَرَتَ و تَاَرَّتَ: زنبوران عسل شهد ساختند. اَرَتِ الدَّابَّةُ اِلَى الدَّابَّةِ، ض: آميزش گرفتند چهارپايان با هم و به الفت در يك جا علف خوردند. ارَيْتُ الدَّابَّةَ اِلَى الدَّابَّةِ مُؤاراةً: جمع گردانيدم چهارپايان را در يك جا و علف خورانيدم. اَرَّيْتُ الدَّابَّةَ و اَرَّيْتُ لَها تَاْرِيَةً: ساختم براى چهارپا اخَيِه يا آخور. اَرَّيْتُ الشَّىْ ءَ: ثابت گردانيدم و استوار ساختم اين چيز را.