فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی - نسخه متنی

احمد سیاح

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اِزار و اِزارَة: چادر، شلوار.

ازِرَة و اُزُر و اُزْر، ج: هر چيز كه بپوشاند تو را، پرهيزگارى، زن، ميش ماده، نفس و ذات.

اَلْعَظِمَةُ اِزارى وَ الْكِبْرِياءُ رِدائى: (كلام حق) بزرگى ذات من است و تكبر پوشش من.

اِزار اِزار: كلمه اى كه بدان ميش را خوانند.

اَزَّرَ: پوشاند، پنهان كرد، پيچيد.

آزَرَ: كمك كرد، همراهى كرد، يارى كرد.

اِئْتَزَرَ، تَاَزَّرَ: خود را پيچيد، احرام بست، با پارچه بلند خود را پوشانيد.

شَدَّ الْاِزارُ: باو كمك كرد، همراهى كرد، پشتيبانى كرد.

اِزارَة: ديوار.

مُؤازَرَة: كمك، همراهى، يارى، ياورى، پشتيبانى، مدد.

مِئْزَر - مَازِر، ج: چادر، پيش گير، لُنگ، پيش بند، روپوش.

فَرَسٌ آزَرٌ: اسبى كه هر دو رانش سفيد و پايهايش سياه يا به رنگ ديگر باشد.

فُلانٌ اَزَّرَ حيطانَ الدَّارِ: پائين ديوارهاى خانه را كاه گل كرد و مستحكم گردانيد.

آزَر: عموى ابراهيم خليل الرحمن.

(اَزيزُ) الطَّائِراتِ: غرش هواپيما، صداى غليان، صداى جستن آب.

(اَزِفَ) التَّرَحُلُ اَزَفاً و اُزُوفاً، ف: نزديك رسيد وقت كوچ.

اَزِفَتِ الْازِفَةُ (آيه(: نزديك شونده نزديك شد، )مراد روز قيامت است).

اَزِفَ الرَّجُلُ: بشتافت مرد.

ازِف، ص: شتابنده و مستعجل.

اَزِفَ الشَّىْ ءُ: قليل و كم گشت اين چيز.

اَزُفَ الْجُرحُ، ف ض ك: مُندمل شدجراحت و بهبودى يافت.

ازَفَنى ايزافاً: شتابانيد مرا.




/ 5263