فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی - نسخه متنی

احمد سیاح

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اِزاء: مقابل و برابر، سبب زندگانى و فراخى و افزونى آن، چيزيكه بر دهانه راه آب گذارند تا آب بيرون نرود، محل ريختن آب در حوض، اقران و دوستان.

اِزاءُ الْحَربِ: مقيم در جنگ.

اِزاءُ الْمالِ: نگهبان شتران.

ناقَةٌ اَزِيَّةٌ: ماده شترى كه بجز در ازاء حوض آب نخورد.

يَوْمٌ ازٍ: روز بسيار گرم.

(اَسَّ) الشَّاة اَسّاً، ن: زجر كرد گوسفند را بلفظ اَسْ اَسْ.

اَسَّ الدَّارَ: بنا و پايه نهاد خانه را.

اَسَّ فُلاناً: بخشم آورد فلان را.

اَسَّتِ النَّحلُ: پليدى انداخت زنبور شهد.

اَسّ و اُسّ و اِسّ - اِساس، ج: بنياد و پايه، اصل، هميشگى، اول زمانه.

تَاْسيس: بنياد و پايه نهادن، در قافيه الف تاسيس گويند آن الف را كه ميان او و ميان حرف رَوى يك حرف متحرك باشد مانند الف كواكب و ناصب و در علم معانى آوردن كلمه اى كه افاده معنى تازه كند غير معنى اول و ضد آن تأكيد باشد گويند (التاسيس اولى من التاكيد).

اُسّ: باقيمانده خاكستر در آتش دان، دل انسان به جهت اينكه در رحم اول متكون مى شود، نشان هر چيز.

خُذْاُسَّ الطَّريقِ: بگير راه را وقتى كه شناخته مى شود به نشان پاى راه رفتگان و سرگين روندگان و در وقتيكه راه واضح و روشن باشد مى گويند (خُذْ شِركَ الطَّريقِ).

اَسيس: عوض، اصل هر چيز.

اَسْ اَسْ: كلمه اى است كه گوسفندان را به آن زجر كنند.

اَساس - اُسُس، ج: بنياد و پايه بنا.

اَسَّاس: نمام.

كانَ ذلِكَ عَلى اُسِّ الدَّهْرِ: بود او بر هميشگى روزگار و اول زمانه.

اَسَّسَ الْبِناءَ: شالوده ساختمان را ريخت، پى ريزى كرد، بنا نهاد.

اَسَّسَ: كار گذاشت، برپا كرد، تأسيس كرد، برقرار كرد، دائر كرد.

اُس: توان، (در رياضيات).




/ 5263