بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
(اُشَّج): داروئيست مانند كندر، بارزد، باريچه. (اَشِحَ) الرَّجُلُ، ف: خشم گرفت. رَجُلٌ اَشْحانٌ و اِمْرَاَةٌ اَشْحى، ص. اِشاح و اُشاح: گردن بند مرواريد و غيره. (اَشِرَ) اَشَراً، ف: تكبر كرد و تبختر نمود. اَشِر و اَشُر و اَشْر و اَشَر و اَشْران، ص - اَشِروُن و اَشْروُن و اَشْرى و اَشارى و اُشارى، ج. اَشَرَتْ اَسْنانَها اَشْراً، ض و اَشَّرَ تَاْشيراً: نيكو و پاك گردانيد دندانهاى خود را. مُؤْتَشِرَة و مُسْتَاْشِرَة: كسى كه داراى دندانهاى نيكو است. اَشَرَ الْخَشَبَ بِالْمِئْشارِ: شكافت چوب را با ارّه. ايتَشَرَتِ الْمَراَةُ: زن خواست دندانها را نيكو و پاك سازد. تَاْشير - تَاشير، ج: چيزى است كه ملخ به آن ميگزد. مُؤَشَّر: باريك و تيز كرده شده. مُؤَشَّرُ الْعَضُدَيْنِ: سرگين غلطان، جُعَل. اُشْرَة: گرهى است مانند دو چنگال سر دُم ملخ. اُشُر و اُشَر - اُشُور، ج: خوبى دندان و تيزى آنها از روى خلقت يا از روى عمل. اُشُرُ الْمِنْجَلِ: دندانه هاى داس. اشِر: خارى است در دو ساق ملخ و گرهى كه در سر دُم او است. اشِرَة و مَاْشُورَة: چوب شكافته شده. اَشُور: نام كشورى منقرض شده.