بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
اشىِ الدَّواءُ الْعَظْمَ: به گردانيد دارو استخوان را. ايتَشَى الْعَظْمُ: به شد شكستگى استخوان. اشاءُ النَّخْلِ - اَشائَة واحد: درختان كوچك خرما. اُشىّ: سفيدى پيشانى اسب. اشى: اسم پدر داود پيغمبر (ص). (اَصَّ) الشَّىْ ءُ، ض: درخشيد آن چيز. اَصَّهُ، ن: شكست آن را و نرم گردانيد. اَصَّ بَعْضُهُمْ بَعْضاً، ن: انبوهى نمودند بعض ايشان بعض ديگر را. اَصَّتِ النَّاقَةُ اَصيصاً، ض ن: سخت گرديد گوشت ماده شتر و محكم شد پيوستگى شانه هاى او و پرشير گرديد. اِصبَهان: نام شهر معروف ايران، اصفهان. تَاْصيص: محكم و سخت گردانيدن، چسبانيدن بعضى را به بعضى. تَاَصَّصَ الْقَوْمُ و اِئْتَصَّ: مجتمع گرديدند گروه. اَصّ و اُصّ و اِصّ - اصاص، ج: اصل. اَصُوص - اُصُص، ج: شتر ماده يك ساله فربه و باقوت، دزد.