ترجمه نهج البلاغه (فيض الاسلام) - ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

سید علی نقی فیض الاسلام

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ترجمه نهج البلاغه (فيض الاسلام)

خطبه ها


خطبه 001-آغاز آفرينش آسمان و...

از خطبه هاى آن حضرت عليه السلام است كه ياد ميكند در آن آغاز آفريدن آسمان و زمين و خلق آدم را: حمد و سپاس خداوندى را سزاست كه همه گويندگان از مدح و ثناى او عاجزند (تواناى مدح و ثنايى كه لايق او باشد ندارند، و از اينرو است كه حضرت سيدالمرسلين صلى الله عليه واله فرمود: لااحصى ثناء عليك، انت كما اثنيت على نفسك يعنى مرا تواناى مدح و ثناى تو نيست، تو خود بايد ثناگوى ذات اقدس خود باشى) و شمارندگان و حسابگران از شمارش نعمتها و بخششهاى او درمانده (زيرا نعمتها و عطاهاى حقتعالى غير متناهى و آخرى براى آنها متصور نيست، چنانكه در قرآن كريم س 14 ى 34 ميفرمايد: و ان تعدوا نعمت الله لاتحصوها يعنى اگر بخواهد نعمتهاى خدا را بشماريد توانايى نداريد، پس كسيكه نتواند نعمتهاى پروردگار را بشمارد چگونه ميتواند حق او را ادا كند و شكرش را بجا آورد، لذا ميفرمايد:) و كوشش كنندگان نميتوانند حق نعمت او را اداء كنند (پس منتهى درجه سپاسگزارى آنستكه بنده بعجز از اداى حق نعمت او اعتراف كند) خداوندى كه حقيقت او را صاحبان همت بلند درك نمى كنند، و زيركيها و هوشهاى غواص (كه فرو ميروند در درياى افكار) به او دست نيابند (چگونه ممكن ميت

واند حقيقت ذات او را دريابد) خداونديكه صفتش را نهايتى نيست (زيرا او را هيچ صفتى زايد بر ذات نباشد تا محدود و معين گردد) و نه خود او را صفتى است موجود و ثابت (كه در آن مقيد و منحصر شود و احاطه بجميع صفات او نمايد، زيرا قيد و حصر از لوازم امكان است و واجب ((جل شانه)) از آن منزه باشد) و او را وقت و زمانى نيست كه معين شده باشد (و گفته شود بسيار وقت است كه بوده يا تازه موجود شده، زيرا او خالق زمان و بى نياز است از اينكه در زمان باشد تا زمان به او احاطه) و نه او را مدت درازى است (كه به آن منتهى شود يعنى مدت ندارد، پس او است ازلى و ابدى و زمان ندارد تا اجل و مدت داشته باشد، زيرا زمان مقدار حركت است و حركت از عوارض جسم و او از جسميت مبرى است، پس محال است و نميشود كه در زمان باشد) خلائق را بقدرت و توانايى خود بيافريد (چنانكه در قرآن كريم س 17 ى 51 ميفرمايد: فسيقولون من يعيدنا قل الذى فطركم اول مره يعنى ميگويند كيست ما را پس از مرگ باز آرد و زنده كند، اى رسول اكرم در پاسخ ايشان بگو شما را زنده كند آن كسيكه در اول بار بيافريد) و بادها را به سبب رحمت و مهربانيش پراكنده كرد (چنانكه در قرآن كريم س 7 ى 57 ميفرمايد: و هو الذ

ى يرسل الرياح بشرا بين يدى رحمته يعنى او است آن كسيكه بادها را مى فرستد مژده دهنده پيش از آمدن رحمت خود يعنى پيش از آمدن باران به زمين) و حركت و جنبش زمين را به سنگهاى بزرگ و كوهها ميخكوب و استوار گردانيد (تا متحرك و مضطرب نگردد و شما به آسودگى زندگى كنيد، چنانكه در قرآن كريم س 16 ى 15 ميفرمايد: والقى فى الارض رواسى ان تميد بكم يعنى خداوند متعال كوههاى بزرگ را استوار نمود تا مبادا زمين حركت كند و شما را از سويى به سوى ديگر بيندازد).

/ 441