حق تعالى گفت قارون زار زار تو ندادى هيچ باز او را جواب شاخ شرك از جان او بركندمى كردى اى موسى به صد دردش هلاك گر تو او را آفريده بوديى آنك بر بي رحمتان رحمت كند هست درياهاى فضلش بي دريغ هرك را باشد چنان بخشايشىهرك او عيب گنه كاران كند هرك او عيب گنه كاران كند
خواند اى موسى ترا هفتاد بار گر بزارى يك رهم كردى خطاب خلعت دين در سرش افكندمى خاكسارش سر فرودادى به خاك در عذابش آرميده بوديى اهل رحمت را ولى نعمت كند در بر آن جرمها يك اشك ميغ كى تغير آرد از آلايشىخويش را از خيل جباران كند خويش را از خيل جباران كند