سخن ديوانه اى درباره ى عالم - منطق الطیر نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

منطق الطیر - نسخه متنی

محمد بن ابراهیم عطار نیشابوری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سخن ديوانه اى درباره ى عالم





  • نيم شب ديوانه اى خوش مي گريست
    حقه اى سر برنهاده، ما درو
    چون سراين حقه برگيرد اجل
    وانك او بى پر بود، در صد بلا
    مرغ همت را به معنى بال ده
    پيش از آن كز حقه برگيرند سر
    يا نه، بال و پر بسوز و خويش هم
    ديگرى گفتش كه انصاف و وفا
    حق تعالى داد انصافم بسى
    در كسى چون جمع آمد اين صفت
    گفت انصافست سلطان نجات
    از تو گر انصاف آيد در وجود
    خود فتوت نيست در هر دو جهان
    وانك او انصاف بدهد آشكار نستدند انصاف، مردان از كسى
    نستدند انصاف، مردان از كسى



  • گفت اين عالم بگويم من كه چيست
    مي پزيم از جهل خود سودا درو
    هر كه پر دارد بپرد تا ازل
    در ميان حقه ماند مبتلا
    عقل را دل بخش و جان را حال ده
    مرغ ره گرد و برآور بال و پر
    تا تو باشى از همه در پيش هم
    چون بود در حضرت آن پادشا
    بي وفايى هم نكردم با كسى
    رتبت او چون بود در معرفت
    هر كه منصف شد برست از ترهات
    به ز عمرى در ركوع و در سجود
    برتر از انصاف دادن در نهان
    از ريا كم خالى افتد، ياد دار ليك خود مي داده اند الحق بسى
    ليك خود مي داده اند الحق بسى


/ 333