نارضا بودن اياز از اينكه محمود سلطنت را به او داد
تا بهشت و دوزخت در ره بود چون ازين هر دو برون آيى تمام گلشن جنت نه اين اصحاب راست تو چو مردان، اين بدين ده آن بدان چون ز هر دو درگذشتى فرد تو
چون ز هر دو درگذشتى فرد تو
جان توزين رازكى آگه بود صبح اين دولت برونت آيد ز شام زانك عليون ذوى الالباب راست درگذر، نه دل بدين ده نه بدان گر زنى باشى تو باشى مرد تو
گر زنى باشى تو باشى مرد تو