حكايت خواجه اى كه عاشق كودكى فقاع فروش شد - منطق الطیر نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

منطق الطیر - نسخه متنی

محمد بن ابراهیم عطار نیشابوری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حكايت خواجه اى كه عاشق كودكى فقاع فروش شد





  • خواجه اى از خان و مان آواره شد
    شد ز فرط عشق سودايى ازو
    هرچ او را بود اسباب و ضياع
    چون نماندش هيچ، بس درويش شد
    گرچه مي دادند نان او را تمام
    زانك چندانى كه نانش مي رسيد
    دايما بنشسته بودى گرسنه
    سايلى گفتش كه اى آشفته كار
    گفت آن باشد كه صد عالم متاع تا چنين كارى نيفتد مرد را
    تا چنين كارى نيفتد مرد را



  • وز فقاعى كودكى بي چاره شد
    گشت سر غوغاى رسوايى ازو
    مي فروخت و مي خريد از وى فقاع
    عشق آن بي دل يكى صد بيش شد
    گرسنه بودى و سير از جان مدام
    جمله مي برد و فقاعى مي خريد
    تا خرد يك دم فقاعى صد تنه
    عشق چه بود سر اين كن آشكار
    جمله بفروشى براى يك فقاع او چه داند عشق را و درد را
    او چه داند عشق را و درد را


/ 333