راز و نياز لقمان سرخسى با پروردگار - منطق الطیر نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

منطق الطیر - نسخه متنی

محمد بن ابراهیم عطار نیشابوری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

راز و نياز لقمان سرخسى با پروردگار





  • گفت لقمان سرخسى كاى اله
    بنده اى كو پير شد شادش كنند
    من كنون در بندگيت اى پادشاه
    بنده ى بس غم كشم، شاديم بخش
    هاتفى گفت اى حرم را خاص خاص
    محو گردد عقل و تكليفش به هم
    گفت الاهى پس ترا خواهم مدام
    پس ز تكليف وز عقل آمد برون
    گفت اكنون من ندانم كيستم
    بندگى شد محو، آزادى نماند
    بي صفت گشتم، نگشتم بي صفت من ندانم تو منى يا من توى
    من ندانم تو منى يا من توى



  • پيرم و سرگشته و گم كرده راه
    پس خطش بدهند و آزادش كنند
    همچو برفى كرده ام موى سياه
    پيرگشتم ، خط آزاديم بخش
    هر كه او از بندگى خواهد خلاص
    ترك گير اين هر دو و درنه قدم
    عقل و تكليفم نبايد والسلام
    پاى كوبان دست مي زد در جنون
    بنده بارى نيستم، پس چيستم
    ذره اى در دل غم و شادى نماند
    عارقم اما ندارم معرفت محو گشتم در تو و گم شد دوى
    محو گشتم در تو و گم شد دوى


/ 333