پادشاهى بود عالم زان او نيست ممكن آنك يابد يك زمانگرچه سوسن ده زفان بيش آمدست اين زمان بارى سخن كردم تمام اين زمان بارى سخن كردم تمام جز خموشى گوهرى تيغ زفانعاشق خاموشى خويش آمدست كار بايد، چند گويم، والسلام كار بايد، چند گويم، والسلام