فى وصف حاله - منطق الطیر نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

منطق الطیر - نسخه متنی

محمد بن ابراهیم عطار نیشابوری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

فى وصف حاله





  • بس كه خود را چون چراغى سوختم
    همچو مشكاتى شد از دودم دماغ
    روز خوردم رفت، شب خوابم نماند
    با دلم گفتم كه اى بسيار گوى
    گفت غرق آتشم عيبم مكن
    بحر جانم مي زند صد گونه جوش
    بر كسى فخرى نمي آرم بدين
    گرچه از دل نيست خالى درد اين
    اين همه افسانه ى بيهودگيست
    دل كه او مشغول اين بيهوده شد
    مى ببايد ترك جان نهمار كرد چند خواهى بحر جان در جوش بود
    چند خواهى بحر جان در جوش بود



  • تا جهانى را چو شمع افروختم
    شمع خلدى تا كه از دود چراغ
    زاتش دل بر جگر آبم نماند
    چند گويي، تن زن و اسرار جوى
    مى بسوزم گر نمي گويم سخن
    چون توانم بود يك ساعت خموش
    خويش را مشغول مي دارم بدين
    چند گويم چون نيم من مرد اين
    كار مردان از منى پالودگيست
    زوچه آيد چون سخن فرسوده شد
    زين همه بيهوده استغفار كرد جان فشاندن بايد و خاموش بود
    جان فشاندن بايد و خاموش بود


/ 333