حكايت مردى كه پس از مرگ حقه اى زر او بازمانده بود - منطق الطیر نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

منطق الطیر - نسخه متنی

محمد بن ابراهیم عطار نیشابوری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حكايت مردى كه پس از مرگ حقه اى زر او بازمانده بود





  • حقه ى زر داشت مردى بي خبر
    بعد سالى ديد فرزندش به خواب
    پس در آن موضع كه زر بنهاده بود
    گفت فرزندش كزو كردم سال
    گفت زر بنهاده ام اين جايگاه
    گفت آخر صورت موشت چراست صورتش اينست و در من مي نگر
    صورتش اينست و در من مي نگر



  • چون بمرد و زو بماند آن حقه زر
    صورتش چون موش دو چشمش پر آب
    موشى اندر گرد آن مي گشت زود
    كز چه اينجا آمدى بر گوى حال
    من ندانم تا بدو كس يافت راه
    گفت هر دل را كه مهر زر نخاست پند گير و زر بيفكن اى پسر
    پند گير و زر بيفكن اى پسر


/ 333