5- تكليف ديگران در مقابل معصيتكار
همانگونه كه در مسئله مذكور در آغاز اين فصل بيان شد، اگر شخص معصيت كار از گناه و معصيت خويش، يعني: «انجام حرام يا ترك واجب» توبه كرد، و اين توبه بر ديگران ظاهر و آشكار شد، ديگران هيچ تكليفي نسبت به او نخواهند داشت، امّا اگر توبه نكرد و يا توبة او بر ديگران ظاهر و آشكار نشد، بر ديگران واجب است كه او را امر و وادار به توبه نمايند. حتّي اگر شكّ داشته باشند كه آيا توبه كرده يانه، باز هم «امر او به توبه» بر آنها واجب است.«امر به توبه» كه توسّط ديگران انجام ميگيرد، تكليفي است كه خداوند بر عهدة آنان نهاده است، و در صورت كوتاهي در انجام اين واجب، مورد عقوبت و عذاب الهي خواهند بود. بنابراين، فرد خطاكار نبايد از انجام تكاليف آنان كه او را «امر به توبه» ميكنند، دلگير و آزرده شود. چرا كه ديگران روي خصومت شخصي و براي ايراد گرفتن از او و براي آزردن او اين عمل را انجام نميدهند، بلكه آنان به تكليف و واجب خويش عمل ميكنند، كه در صورت ترك آن، خود گرفتار گناه و معصيت خواهند بود، همانگونه كه اگر كسي نماز واجب را ترك كند.لازم به تذكّر است كه هر معصيت و نافرماني زنجيري است كه شيطان به گردن انسان افكنده است و او را با اين حالت، بر لب پرتگاه نابودي و هلاكت ميكشاند. خداوند مهربان، با اين تكليفي كه بر عهدة ديگران قرار داده است، همه را براي نجات انسان معصيتكار از چنگال شيطان پليد، بسيج و تا حصول اطمينان از گسيختن آن زنجير و آزادي او، مسئول قرار داده است.يقيناً شرطِ برادري و شرطِ دوستي همين است كه: اگر كسي دوست و برادر خود را اسير دشمن ديد، اگر ميتواند با جدّيت تمام نسبت به آزادي او اقدام كند، و نهايت تلاش خويش را براي رهائي او بكار بندد. اسلام عزيز كه همه مسلمانان را برادر يكديگر ميداند، بيتفاوتي آنان را در اين مورد به هيچوجه نميپذيرد.البتّه عمل به فريضة توبه، كه در واقع، بازگشت به معيارهاي الهي است، ضامت حيات و بقاي جامعه اسلامي و سلامت آن است. بنابراين، توبه گذشته از ابعاد فردي، در ابعاد اجتماعي نيز منشأ تأثيرات بسزايي است.جامعهاي كه افراد آن اهل معصيت و گناهند، جامعهاي بيمار است كه پيكرة آن در معرض خطر جدّي است. اما آن جامعه كه افراد آن از گناه و معصيت و نافرماني خداوند حكيم توبه ميكند جامعهاي سالم و با نشاط و رو به رشد و كمال خواهد بود.واكنشِ مناسب، در مقابل آناني كه ما را امر به توبه ميكنند. متأثّر شدن از دعوت آنان است. البتّه عاقلانه اين است كه: در اوّلين لحظهاي كه انسان به خطاي خويش آگاه ميگردد و بدان توجّه پيدا ميكند و بند شيطان را بر گردن خود ميبيند، براي نجات خويش اقدام كند. هر چه زمان از اين اسارت بگذرد كار مشكل و مشكلتر خواهد شد. هيچ عاقلي فرصتها را براي نجات و گريز از چنگال دشمن جاني از دست نميدهد.از تذكّر و كمك ديگران كه براي رهايي ماست، بايد قدرداني كنيم و حقّ هيچگونه اعتراضي بر آنها نداريم. اگر اعتراضي هست، بر خود ماست، نه بر ديگران. ديگران در تذكّري كه به ما ميدهند، عمل به تكليف خويش ميكنند. اگر روش ما نامناسب است، و در اينگونه موارد بر ديگران معترضيم، تجديد نظرِ كلي در رفتارمان ضروريست.پيام نور
«... مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَ لا يُظْلَمُونَ شَيْئاً * جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِي وَعَدَ الرَّحْمنُ عِبادَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّهُ كانَ وَعْدُهُ مَأْتِيًّا * لا يَسْمَعُونَ فِيها لَغْواً إِلاَّ سَلاماً وَ لَهُمْ رِزْقُهُمْ فِيها بُكْرَةً وَ عَشِيًّا * تِلْكَ الْجَنَّةُ الَّتِي نُورِثُ مِنْ عِبادِنا مَنْ كانَ تَقِيًّا»قرآن كريم، سورة مريم، آيات 60 تا 63.... آنكه توبه كند و ايمان آرد و عمل صالح انجام دهد، پس آنان داخل در بهشت شوند و كمترين ستمي به آنان نخواهد شد * باغهاي جاوداني كه خداوند رحمان بندگانش را به آن وعده غيبي (به واسطة وحي) داده است، وعدة خدا يقيناً فرا خواهد رسيد * آنان هرگز در آن جا، گفتار لغو و بيهودهاي جز سلام نميشنوند و براي آنها روزيشان در بهشت هر صبح و شام مهياست * اين همان بهشتي است كه ما براي بندگاني كه از گناهان دوري ميكنند به ارث مينهيم*تمرين و پرسش
سؤالات زير را بخوانيد و پاسخ دهيد. سؤالات شخصي با علامت * مشخّص شده است، هيچ كس و به هيچ عنوان حقّ ندارد آنها را از ديگران، بپرسد، مربيّان فقط ميتوانند آنها را مطرح كنند و توضيح دهند، اما جواب، اصلاً خواسته نميشود.1. اگر برخي از اطرافيان شما (افراد خانواده، دوستان، همكاران و ...) كار حرامي انجام دهند، يا واجبي را ترك كنند، و توبه از سوي آنان بر شما ظاهر نگردد، چه تكليفي داريد؟(البتّه با فرض وجود شرايط امر به معروف و نهي از منكر،[1] و با توجّه به مراتب آن)2. در مورد سؤال قبل، اگر در انجام توبه از سوي آنان، شكّ داشتيد چه تكليفي داريد؟3. اگر به واجب خويش عمل كرده، و آنان را امر به توبه كرديد، چه انتظاري از آنان داريد؟4. واكنشِ مناسب در برابر امر به توبه چيست؟5. * اگر خداي ناكرده مرتكب حرامي (مثلاً دروغ، غيبت، اهانت به مؤمن[2]...) شُديد، يا واجبي از شما ترك شد و توبه از جانب شما ظاهر نشد، ديگران نسبت به شما چه تكليفي دارند؟6. * در ارتباط با سؤال قبل، اگر ديگران در انجام توبه از سوي شما، شكّ داشتند ـ اگر چه شما توبه كرده باشيد ـ چه تكليفي دارند.7. * اگر شما را امر به توبه كردند چه عكسالعملي نشان ميدهيد؟
آيا عكسالعمل شما، با واكنشِ صحيح و مناسب، سازگاري و مطابقت دارد؟8. * آيا وقتي توبه ميكنيم، بهتر نيست با سخني يا اشارهاي توبة خود را به آنها كه به معصيت ما آگاهي دارند بفهمانيم، تا تكليفِ «امرِ به توبه» از آنها ساقط شود؟9. آيا بهتر نيست كه انسان اصلاً معصيت نكند، تا نياز به توبه، يا «امر به توبه» توسط ديگران نباشد؟10. * در بين آشنايان، دوستان و يا همكاران شما، آيا كساني هستند كه ياد گرفتن احكام توبه برايشان لازم باشد؟11. آيا قبول داريد كه خيليها به احكام توبه آگاه نيستند؟12. چه طرحها و پيشنهادهاي عملي براي اينكه اين مسئله به آگاهي همه برسد داريد؟
آيا خود شما ميتوانيد در اين ارتباط اقدامي كنيد؟ چگونه؟
آيا در اين زمينه احساس وظيفه ميكنيد؟
[1] . مراجعه شود به رسالة توضيح المسائل يا تحرير الوسيله ـ باب امر به معروف و نهي از منكر.[2] . مراجعه شود به ضميمة فصل سوّم: مقدمهاي بر دستهبندي واجبات و محرّمات، و مآخذي كه در پاورقيهاي آن ضميمه ذكر شده است.