1- احياي اسلام ناب محمدي ـ صلّي الله عليه و آله ـ
بازسازي جامعه بر مبناي معيارهاي الهي، بدون بازسازي شخصيت اعضاي آن و بدون پرورش و تربيت افراد، امري غير ممكن است. پيكر اجتماع سالم، سلولهاي سالم را ميطلبد و به هر مقدار كه افراد متحوّل شوند، ميتوان به تحوّل اجتماع اميد داشت.استحكام هر بنا، پس از طرح و نقشة مناسب، در گرو كيفيت اجزاء و مواد سازنده و سلامت و قابليت آنهاست و با اجزاء و عناصر بدون كيفيت، بناي محكم نميتوان ساخت.
در قلمرو اجتماع نيز، نميتوان با افرادي كه با مباني ارزشيِ غلط تربيت شدهاند، جامعهاي سالم بنا كرد، و آمادگي و قابليت و سلامت افراد، از شرائط اولية اجتماع سالم است.نظارت و بازبينيِ مرتّب، از شرائط ديگر استحكام و بقاي سلامت جامعه است. بديهيست كه دستگاهها و سيستمهاي مختلف اگر بطور مرتب كنترل و بازرسي نشوند قادر به ادامة كار نيستند و چه بسا خسارات جاني و مالي جبران ناپذيري به بار مي آورند. هر گونه سهلانگاري در اين امر، پيامدهاي تأسفباري را در پي دارد. آتشسوزيهاي وحشتناك در مراكز صنعتي، انفجارات مهيب مخازن مواد شيميائي خطرناك و سمي، و سقوط پروازها در فضاي بيكران آسمان كه با از دست دادن جان بسياري از انسانها همراه است، از نتايج سهلانگاري در اين بازبينيهاست. «سيستم اجتماع» نيز از اين قاعده مستثني نيست و نيازمند به كنترل و بازبيني است. با اين تفاوت كه نظارت در «سيستم اجتماع»، با توجه به نقش آن در حيات انسان و پيچيدگي آن و نيز پيچيدگي عنصر سازندة آن يعني «انسان» بسيار مهمتر و ضروريتر،[1]و دشوارتر است.احياي اسلام ناب محمدي ـ صلّي الله عليه و آله ـ در جامعه و جهان، ساختن اجتماع بر مبناي معيارهاي والاي الهيست. ساختن آن بناي باشكوهيست كه آرمان انديشههاي والاست. انديشة مردان و زناني كه حصارهاي فكري ساختة بيگانگان را شكستهاند. آنان كه فشارهاي گوناگون سياسي، اقتصادي، نظامي، تبليغاتي و روانيِ دشمنان اسلام و صاحبان افكار شيطاني، كوچكترين خللي در ارادة مستحكمشان نداشه است. آنان كه استواريشان از كوهها بيشتر است و تلاش دشمنان نميتواند ذرهاي از اعتقاد و ايمان آنان بكاهد. آنان كه تا پايان عمر، همانگونه كه امامشان به آنها آموخت، خود را در برابر تكليف ميبينند و عمل به تكليف برايشان نشاط آور و خستگي براي آنان در كوتاهي از انجام وظايف الهيست.در ارتباط با ساختن آن بناي زيبا و احياي اسلام در جامعه و جهان، بيان دو موضوع «توبه» و «امر به معروف و نهي از منكر»، براي همگان، ضرورت پيدا ميكند.
بحث «توبه» در جهت نظارت بر خود و بازسازي خويشتن بر مبناي معيارهاي الهي و بحث «امر به معروف و نهي از منكر» در جهت نظارت اجتماعي و تربيت و بازسازي افراد جامعه.
در اين جا سخن از پند و اندرز نيست، بلكه بحث از حركتي جدّي براي احياي اين دو باب و قيام به تكاليف در اين دو زمينه است.آنان كه به تمامي ابعاد اين دو بحث احاطه دارند، بخوبي ميدانند كه مطلب بسيار فراتر از يك بحث اخلاقيست. اجراي اوامر الهي در زمينههاي زندگي فردي، اجتماعي، اقتصادي، سياسي، و ... و اجتناب از نواهي در همة آنها و در يك كلام انجام تكاليف در تمامي ابعاد در گرو احياي «اين دو فريضه» و عمل به «اين دو واجب» است.اميد آنكه هر فرد و جمع و مركز و نهادي كه در اين رابطه وظيفه و رسالت دارد، نقش خود را به نحو مطلوب ايفا نمايند، تا با خواست خداي متعال، دو فريضة «توبه» و «امر به معروف و نهي از منكر» نيز چون نماز و روزه و ... جايگاه خود را در فرهنگ نسل حاضر و نسلهاي بعد، بيابد.«إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَ يُثَبِّتْ أَقْدامَكُمْ»[2]
[1] . اگر امرِ تربيتِ انسان و نظارت بر او، ناديده گرفته شود، دنيا جنگلي خواهد شد كه درندهخوئي از ويژگيهاي بارز نوع انسان شود، به گونهاي كه كسي براي غيرِ خود حق حيات قائل نباشد. همانگونه كه در قرن حاضر جنايتكاران منادي حقوق بشر، جز خود را بشر نميدانند و جز براي خود، حقّي براي ديگران قائل نيستند، و دستانشان تا مرفق در خون انسانهاست و براي تأمين منافع كثيف خود، تمامي سلاحهاي مخرّب را براي نسلكشيها به خدمت ميگيرند.[2] . ترجمه: اگر خدا را ياري كنيد (مراد ياري دين خداست) خدا شما را ياري ميكند و گامهايتان را استوار ميكند. (سورة محمّد ـ صلّي الله عليه و آله ـ آية 7).