2- حقيقتِ توبه
در كتاب المحجّة البيضاء حقيقتِ توبه، بسيار زيبا بيان شده است، و در عين اختصار، ساده و روان آنرا شرح ميدهد. با آوردن ترجمة اين بيانِ رسا، نيازي به توضيح بيشتر در اين زمينه نميبينيم:[1]حقيقت توبه مجموعه مركبّي است كه از سه امرِ مرتّب، بدين معنا كه هر يك بدنبال ديگري قرار داشته و به ترتيب حاصل شود. آن سه امر عبارتند از: «علم»، «حال» و «عمل».يعني اول لازم است انسان گنهكار، آگاه گردد و علم و يقينِ قطعي پيدا كند كه: گناهان نسبت به روح و جان بشر همچون سموم هلاكت آورند، و ريشه سعادت و حيات جاودانه انسان را ميسوزانند، و شقاوت بيپايان و هلاكت دائم ببار ميآورند.به دنبال اين آگاهي و توجّه، «حالِ» پشيماني در دل معصيتكار بوجود ميآيد و او را سخت نگران و هراسان ميسازد تا آنجا كه احياناً از تصوّر آن خطر عظيم بر خود ميلرزد.به دنبال اين حالِ وحشت، تصميم بر علاج و دفع بلا ميگيرد و با تلاش بسيار، دست به «عمل» ميزند، و در مقام «عمل» نيز به سه زمان توجه پيدا ميكند. به زمانِ «حال» و «گذشته» و «آينده».امّا نسبت به زمانِ «حال» اقدام به خودداري از گناه ميكند، نسبت به «آينده» عزم جدّي ميكند كه: بازگشتِ به گناه را ترك كند، و ارادة جدّي ميكند كه: هرگز به معصيت باز نگردد. و در رابطه با «گذشته» آنچه را كه فوت شده و از دست رفته جبران مي كند.بنابراين عبادات از دست رفته را قضا كرده و حق النّاس را چه مالي، چه جاني و چه آبروئي، در حدّ امكان تصفيه و جبران ميكند و در تأمينِ رضايت صاحبانِ حقّ ميكوشد. و اگر چنانچه گناهي غير از اين دو قسم، بين خود و خدا دارد، از صميم قلب طلب بخشش و استغفار كند و از خداوند ميخواهد كه او را مورد عفو و مغفرت قرار دهد.«علم» به منزلة مقدّمة «توبه» و «عمل» مانند ميوه و محصول آن است.[1]. المحجّة البيضاء، ج 7، ص 5.