4- شتاب در توبه
حضرت امام ـ رحمة الله عليه ـ در كتابِ شريفِ چهل حديث ضمن بيان علّتِ غفلتِ از توبه و به تأخير افكندن آن، ما را با بيانات بيداري آفرين خويش، به شتاب در توبه فرا ميخوانند. از زبان آن بزرگوار ميخوانيم:[1]دخول در گناهان، خصوصاً كبائر و موبقات[2] باعث ميشود كه انسان را از ياد توبه بكلّي غافل ميكند، و اگر درخت معاصي در مزرعه دلِ انسان بارور و برومند گرديد و ريشهاش محكم شد، نتايجي بس ناهنجار دهد كه يكي از آنها آن است كه انسان را از توبه بكلّي منصرف ميكند. و اگر گاهگاهي نيز متذكر آن شود به تسويف و امروز و فردا و اين ماه و آن ماه كار را ميگذراند و با خود ميگويد كه در آخر عمر و زمان پيري توبة صحيحي ميكنم. غافل از آن كه، اين مكر با خداست. « وَ اللَّهُ خَيْرُ الْماكِرِينَ»[3]گمان نكن كه پس از محكم شدن ريشة گناهان، انسان بتواند توبه نمايد يا آن كه بتواند به شرايط آن قيام نمايد. پس بهار توبه ايّام جواني است كه بار گناهان كمتر و كدورت قلبي و ظلمت باطني ناقصتر و شرايط توبه سهلتر و آسانتر است.انسان در پيري حرص و طمع، و حبِّ جاه و مال، و طول اَمَلَش[4] بيشتر است، و اين مجَرَّب[5] است. و حديث شريف نبوي شاهد بر آنست.گيرم كه انسان بتواند در ايّام پيري قيام به اين امر كند. از كجا به پيري برسد و اجل موعود او را در سنّ جواني و در حال اشتغال به نافرماني نربايد، و به او مهلت دهد؟ كمياب بودن پيران، دليل است كه مرگ به جوانان نزديكتر است. در يك شهر پنجاه هزار نفري، پنچاه نفر پير هشتاد ساله، انسان نميبنيد.پس اي عزير! از مكائد[6] شيطان بترس و برحذر باش و با خداي خود مكر و حيله مكن كه پنجاه سال يا بيشتر شهوتراني مي كنم، و دمِ مرگ با كلمه استغفار جبران گذشته ميكنم. اينها خيال خام است.اگر در حديث ديدي يا شنيدي كه حق تعالي بر اين امّت، تفضّل فرموده و توبة آنها را تا قبل از وقتِ معاينة[7] آثار مرگ يا خود آن قبول ميفرمايد، صحيح است، ولي هيهات كه در آن وقت، توبه از انسان مُتَمشّي شود.[8] مگر توبه لفظ است؟ قيام به امر توبه زحمت دارد. برگشت و عزم بر برگشت نكردن، رياضات علميّه و عمليّه لازم دارد. والاّ خود بخود، انسان نادر اتفاق ميافتاد كه در فكر توبه بيفتد يا موّفق به آن شود، يا اگر شد بتواند به شرايط صحّت و قبول آن يا به شرايط كمال آن قيام كند. چه بسا باشد كه قبل از فكر توبه يا عملي كردن آن، اجل مهلت ندهد و انسان را با بار معاصي سنگين و ظلمت بيپايان گناهان از اين نشأه منتقل نمايد. آن وقت خدا ميداند كه به چه گرفتاريها و بدبختيها دچار ميشود.جبران معاصي در آن عالم، فرضاً كه اهل نجات و عاقبت امرش سعادت باشد، كار سهلي نيست. فشارها و زحمتها و سوختنيهائي در دنبال است تا انسان لايق شفاعت شود و مورد رحمت ارحم الرّاحمين گردد.پس اي عزيز! هرچه روزدتر دامن به كمر بزن و عزم را محكم و اراده را قوي كن، و از گناهان تا در سنّ جواني هستي يا در حيات دنيائي ميباشي، توبه كن و مگذار فرصت خداداد از دستت برود و به تسويلات شيطاني[9] و مكائد نفس اماره اعتنا مكن.و نيز به يك نكتة مهمّه بايد توجه داشت، و آن اين است كه شخص تائب، پس از توبه نيز، آن صفاي باطني روحاني و ونور خالص فكري برايش باقي نميماند. چنانچه صفحه كاغذي را اگر سياه كنند و باز بخواهند جلا دهند، البتّه به حالت جلاي اوّلي برنميگردد. يا ظرف شكسته را اگر اصلاح كنند، باز به حالت اوّلي مشكل است عود[10] كند. خيلي فرق است ميان دوستي كه در تمام عمر باصفا و خلوص با انسان رفتا ميكند، با دوستي كه خيانت كند و پس از آن، عذرِ تقصير طلب نمايد.علاوه بر آن كه كمتر كسي است كه بتواند درست قيام به وظايف توبه بنمايد.پس انسان بايد حتّي الامكان در معاصي و نافرماني داخل نشود كه اصلاح نفس پس از افساد، از امور مشكله است. و اگر خداي نخواسته گرفتاري پيدا كرد، هرچه زودتر درصدد علاج برآيد كه هم فساد كم را زود ميشود اصلاح كرد و هم كيفيّت اصلاح بهتر ميشود.اي عزيز! با بياعتنائي و سرسري از اين مقام[11] مگذر و تدبّر و تفكّر در حال خود و عاقبت امر خويش كن و به كتاب خدا و احاديث خاتم انبياء و ائمّه هدي ـ سلام الله عليهم اجمعين ـ و به كلمات علماء امّت و حكم عقل وجداني رجوع نما و اين باب را كه مِفتاح ابواب[12] است، به روي خود بگشا، و در اين منزل كه عمدة منازل انسانيّت است، نسبت به حال ماها، وارد شو و اهميّت به آن بده و مواظبت از آن كن، و از خداوند تبارك و تعالي توفيقِ حصولِ مطلب بخواه و از روحانيّت رسول اكرم و ائمّه هدي ـ سلام الله عليهم ـ، استعانت كن و به ولّي امر و ناموس دهر حضرت امام عصرـ عجل الله فرجه ـ پناه ببر. البتّه آن بزرگوار دستگيري ضعفا و بازماندگان را ميفرمايد و بيچارگان را دادرسي مينمايد.
[1]. چهل حديث حضرت امام ـ رحمة الله عليه ـ، ص 232.[2]. موبِقات: جمع موبِق، هلاك كنندهها، گناهاني كه تهديد نسبت به آنها آمده است.[3]. سورة آل عمران، آية 54، و خدا بهترين مكر كنندگان است.[4]. اَمَل: آرزو.[5]. مجَرَّب، تجربه شده.[6]. مكائد: جمع كيد، حيلهها و نيرنگها.[7]. معاينه: ديدن.[8]. توبه از انسان متمشي شود: انسان با اراده خويش از حالت معصيت به حالت توبه منتقل شود.[9]. تسويلات: نيرنگها، فريبها، زينت دادنها و جلوه دادنهاي شيطان تا اينكه انسان را وادار به انجام كاري كند.[10]. عود: بازگشت.[11]. اين مقام: منظور مقام توبه است.[12]. مفتاح ابواب: كليد درها (كليد درهاي نجات و سعادت).