شيرزن كربلا يـا زينب دختر على (عليه السلام)
بسم الله الرحمن الرحيم
اين كتاب ـ چنانكه در نخستين مقدمه آن مى بينيد ـ چهل سال پيش ترجمه شده و بارها به چاپ رسيده است.
نويسنده آن را بيشترِ كسانى كه با تاريخ زندگانى اهل بيت اطهار آشنايند مى شناسند، او و ديگر مصريان، هر چند در محيطى زاده و نشأت يافته اند، كه يكى از مذهب هاى سنت و جماعت ـ مذهب شافعى ـ بر آن حاكم است، اما از توفيق محبت اهل بيت برخوردارند.
آنانكه به قاهره رفته و شب جمعه اى را به زيارت مشهد رأس الحسين و ستى (سيدتى) زينب ـ ع ـ گذرانده اند، ديده اند كه گويى در حرم مطهر سيده معصومه مشرف اند. اما نبايد انتظار داشت كه بنت الشاطى، عقاد و ديگر نويسندگان مصرى كه درباره خاندان رسول كتابى مى نويسند، چون كسانى بينديشند كه پدر در پدر از نعمت ولايت بهره مند بوده و به علوّ مقام آن بزرگواران آشنايند.
اين نكته را از آن رو تذكر مى دهم كه شايد در اين كتاب گهگاه تعبيرها به چشم آيد كه بيان دارنده حق مطلب نباشد.
* * *
اما عقيله بنى هاشم; صديقه صغرى زينب كبرى ـ سلام الله عليها ـ را مقامى والاتر از آن است كه در اين صفحه ها يا بيشتر از آن شناسانده شود.
اين خدمتگزار، در كتاب «پس از پنجاه سال» و «زندگانى حضرت فاطمه ـ ع ـ » سخنانى از او را كه در كوفه و شام فرموده است آورده ام. در يكصد سال اخير كتاب هايى مستقل در زندگانى اين بانو به فارسى و عربى نوشته شده و اين كتاب مختصر هم براى خود جايى دارد، اميدوارم بهره برندگان از آن مرا از دعاى خير فراموش نكنند.
بهمن ماه 1372