خاطرات امام خميني و نمازجهاد با نفس - خاطرات امام خمینی و نماز نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

خاطرات امام خمینی و نماز - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید




خاطرات امام خميني و نمازجهاد با نفس

اين‏كه همه ما مي‏بينيم امام جمله‏اي مي‏گويند تمام تحت تأثير قرار مي‏گيرند و با يك حركت امام، تمام مردم به خيابان‏ها [مي‏ريزند]. و وقتي مي‏گويند از خانه بيرون نياييد همه در خانه‏ها مي‏مانند. وقتي مي‏گويند به جبهه برويد همه به جبهه‏ها مي‏روند، به خاطر اين است كه امام در جواني حتي قبل از آن‏كه مرجع تقليد بشوند، مسائل نفساني خودشان را به بهترين وجه حل كردند. ايشان خود را ساخته بودند و در اين راه تلاش زيادي هم كرده بودند. حالا منهاي عرفان عملي ـ كه هيچ كس در ايران مانند امام نبوده است ـ اما در اين زمينه‏ها هم امام خود را ساخته بودند. دعاهاي نيمه شب، گريه‏هاي نيمه شب، نمازهاي شب، برخورد با مردم محروم، برخورد با پابرهنه‏ها، برخورد با فقرا، ايستادگي در مقابل ظالمين، همه اينها يك مجموعه‏اي بود و آن مجموعه امام بود.

(خاطرات يادگارامام،ص164ـ165)

عبادت و بندگي

در مورد مسائل عبادي،ايشان هر روز ده جزء قرآن را مي‏خواندند؛ يعني در هر سه روز يك دوره از قرآن را مي‏خواندند. در ماه رمضان، برادران خوشحال بودند كه دو دوره قرآن را خوانده‏اند، ولي بعد مي‏فهميدند كه امام ده يا يازده دوره قرآن را خوانده‏اند. احمدآقا مي‏گفت: شبي در ماه رمضان، من پشت بام خوابيده بودم، خانه ايشان يك خانه كوچك 45 متري بود، بلند شدم ديدم كه صدا مي‏آيد و بعد متوجه شدم كه آقاست كه در تاريكي در حال نماز خواندن است و دستهايش را طرف آسمان دراز كرده و گريه مي‏كند. برنامه عبادي ايشان اين بود كه شب تا صبح در ماه مبارك رمضان نماز و دعا مي‏خواندند و بعد از نماز صبح و مقداري استراحت، صبح زود براي كارهايشان آماده بودند.

(ازخاطرات حاج‏آقا ناصري،
سرگذشت‏هاي ويژه ج4، ص 129ـ 130).

حق نماز

نكته ديگري از زندگي امام كه مي‏تواند براي ما درسي باشد، اين بود كه در فاصله‏اي كه بعد از نماز ظهر و عصر براي نهار مي‏آمدند، اگر در اين مدت كوتاه چند دقيقه‏اي فرصت مي‏شد، قرآن برمي‏داشتند و مي‏خواندند و گاهي اين اوقات كمتر از دو دقيقه بود و ايشان نمي‏گذاشتند كه حتي چند دقيقه از عمرشان بيهوده بگذرد. و يااين كه در موقع مصاحبه خبرنگارها وقتي مي‏آمدند تا وسايلشان رابچينند، نمي‏گذاشتند كه وقتشان تلف شود. در واقع نمي‏گذاشتند تمام لحظات زندگيشان بدون ارتباط باقي بماند. اينها درس است. امام با اين رفتارهايشان مي‏خواهند به ما بگويند كه در هيچ لحظه‏اي مبادا مبدأ را فراموش كنيد.

خيلي شنيده‏ايم «الصلاة عمود الدين»؛ نماز ستون دين است و يا «انّ الصلاة تنهي عن الفحشاء و المنكر» كه نماز انسان را از همه كارهاي زشت باز مي‏دارد.

اكثرا نتوانسته‏ايم اين آيات را درك كنيم و نماز را به حكم وظيفه انجام مي‏دهيم و به رعايت حدود و حقوق نماز ـ كه مي‏تواند در همه ابعاد زندگي نظم دهنده باشد و تمام خواسته هاي الهي و انساني را در بر گيرد ـ كم توجه مي‏كنيم. دقت امام در رابطه با وقت نماز و حق نماز آن قدر چشمگير بود كه پليس‏هاي فرانسه از روي رفت و آمد امام براي نماز، ساعتشان را ميزان مي‏كردند. شايد اين دقّت روي وقت نماز براي اكثر مردم قابل درك نباشد، ولي وقتي انسان به اين درجه؛ يعني به نظاره‏گري در آسمان و زمين مي‏رسد، اين امر برايش طبيعي است. وقتي مي‏ايستادند به نماز، حس مي‏كرديم كه تمام وجودشان نماز مي‏خواند.

هميشه وقتي كه چند نفر از برادرها براي حفاظت مي‏ايستادند، امام مي‏فرمودند: «احتياجي نيست، در ساعت نماز بايد نماز خواند.» واقعا كه بيان آن حالات امام در قدرت من نيست.

نكته ديگر، خاطره روزي است كه رئيس پليس نوفل لوشاتو، عكسي از امام را كه در حال قنوت بودند، آورد كه بدهيم ايشان امضا كنند. امام عكس را گرفتند و امضا كردند. وقتي به امضا توجه كردم ديدم مثل ساير امضاهاي ايشان نيست و كلمه‏اي از اسمشان نوشته شده است. عرض كردم مثل اين‏كه امضاي شما مثل ساير امضاها نيست. امام فرمودند: «چون مسيحي هستند و رعايت وضو را نمي‏كنند، اسم روح الله را ننوشتم مبادا دستشان مسح كند.» اين همه دقّت براي اين كه مبادا يك

گناهي انجام شود، كه ايشان هم مثلاً در بي‏احتياطي شريك باشند. واقعا آموزنده است اينها به ما چگونه زيستن را مي‏آموزد.

(از خاطرات، خواهر دباغ،

سرگذشت‏هاي ويژه، ج 4 ص 46 ـ 48)

شب زنده‏داري

يكي از اساتيد قم نقل مي‏كرد كه شبي مهمان حاج آقا مصطفي بودم در همين قم ـ قبل از اين‏كه امام به زندان و تبعيد كشيده بشود ـ البته حاج آقا مصطفي هم منزل آقا بودند، خانه جداگانه‏اي نداشتند. گفت: نصف شب از خواب پريدم و ديدم كه صداي آه و ناله در خانه بلند است و نگران شدم كه چه اتفاقي افتاده در خانه، حاج آقا مصطفي كه پهلويم خوابيده بود بيدارش كردم و گفتم بلندشو ببين در خانه‏تان چه خبر است. مرحوم حاج آقا مصطفي بلند شدند و نشستند و گوش فرادادند و دوباره گرفتند خوابيدند و گفتند: آقا است مشغول تهجّد مي‏باشد. مشغول عبادت است.

يا در شبي كه ايشان را از تهران به قم منتقل كردند (در شب 16 فروردين 1343) ساعت 10 بود به قم رسيدند، موج جمعيّت و هجوم اهالي قم به طرف ايشان بيش از اين است كه بتوان آن را وصف كرد تاساعت 5/12 شب ازدحام در منزل ايشان ادامه داشت با چه وضعي مردم را قانع كردند كه آن جا را ترك كنند. بعد از آن كه مردم متفرق شدند آنهايي كه آن شب در خدمت ايشان بودند و آن‏جا خوابيده بودند گفتند: آقا دو ساعتي استراحت كرد و بعد بلند شد و مشغول تهجّد شد و اين را آنهايي كه از نزديك با ايشان ارتباط داشتند بارها گفتند كه شايد بيش از 50 سال باشد كه فجر طالع نشده كه چشم امام در خواب بوده باشد.

(از خاطرات سيدحميد روحاني،

سرگذشت‏هاي ويژه، ج 1، ص91 ـ 92)

تهجّد و كرامت

مسافرت‏هايي با ايشان كرديم، و خدا مي‏داند در مسافرت مشهد، يك اخلاق پدرانه‏اي نسبت به ما مبذول داشتند، كه هر وقت يادمان مي‏آيد، شرمنده آن روزگارهايي هستيم كه در خدمتشان به ارض اقدس مشرف بوديم. در آن زمان قسمت‏هايي از ايران، زير نظر دولت‏هاي شوروي و آمريكا و انگلستان بود. وقتي از ارض اقدس برمي‏گشتيم، در بين راه
روس‏ها براي بازرسي جلوي ماشين ما را گرفتند. همگي پياده شديم و چون امام از اول تكليف مراقب تهجد نماز شب بودند، و اين عمل صد درصد از ايشان ترك نشده، بعد از پياده شدن، خواستند كه نماز شب بخوانند، آنجا هم كه وسط بيابان بود و آبي وجود نداشت.

يك وقت نگاه كرديم كه آبي جاري شد. ايشان آستين بالا زد و وضو گرفت. بعدا نفهميديم كه تا ايشان نمازش تمام شد، آب بود يا نبود.

به هر حال ما در آن سفر ، يك چنين كرامتي از ايشان ديديم. چيزهاي ديگري هم از ايشان نقل مي‏شود، كه اگر بخواهم در باره آنها بحث كنم، شايد بطول بينجامد.

(از خاطرات شهيد آية الله صدوقي، سرگذشت‏هاي ويژه، ج 4، ص117 ـ 118)

اهميت نماز اول وقت

روزي كه شاه فرار كرد، تمام نمايندگان رسانه‏هاي گروهي دنيا در «نوفل لوشاتو» با حضرت امام برنامه مصاحبه داشتند. شايد 150 شبكه تلويزيوني در سراسر دنيا به طور مستقيم اين برنامه را پخش مي‏كردند، زيرا يكي از بزرگترين رويدادهاي تاريخ انقلاب به وقوع پيوست. همه مي‏خواستند نظر امام را بدانند. ايشان چند دقيقه صحبت كردند، بعد از من سؤال كردند ظهر شده‏است؟ گفتم: همين الآن ظهر شد. امام گفتند: والسلام عليكم و رحمة‏الله. در آن لحظه ايشان، موضوع به آن اهميّت را به خاطر اقامه‏نماز در اول وقت رها كردند. در شرايطي كه رسانه‏هاي بيگانه براي ميليون‏ها بيننده خود در حال ارسال خبر و مصاحبه امام بودند، امام اقامه نماز در اول وقت را بر ادامه مصاحبه ترجيح دادند.

(خاطرات يادگار امام، ص 166 ـ 167)

/ 1