شخصیت علمی امام حسن مجتبی(ع) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شخصیت علمی امام حسن مجتبی(ع) - نسخه متنی

محمدجواد مروجی طبسی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

شخصيّت علمي امام حسن مجتبي(ع)

محمد جواد مروّجي طبسي

ابعاد شخصيّت امام مجتبي عليه السلام

دامنه شخصيّت بي مانند سبط اكبر پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم امام حسن مجتبي عليه السلام آنقدر وسيع و گسترده است كه آثار و نشانه هاي آن در تمام كتاب هاي حديث، تراجم، سيره، تاريخ و مناقب فراوان به چشم مي خورد.

تواضع، فروتني، خداترسي، روابط حسنه، احترام متقابل و كمك به بينوايان از ابعاد برجسته زندگي آن سرور جوانان بهشتي است. آن بزرگوار بازويي علمي، قضايي و نيرويي بسيار كارآمد براي حكومت علوي و شخص اميرمؤمنان عليه السلام بوده است.

امام از جمله كساني بود كه از آغاز تا پايان به دفاع از حريم رهبري پرداخته و در جنگ هاي جمل، صفّين و نهروان فعالانه شركت جسته، بلكه در بسيج نيروها از كوفه براي مقابله با فتنه طلحه و زبير، گام هاي بسيار مثبت و مؤثري برداشته است.

زندگي پر رنج و محنت امام، پر از اين مسائل است كه فقط به يك بُعد آن، كه جايگاه علمي امام مجتبي عليه السلام باشد، اشاره مي كنيم.

الف) امام در نگاه پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم

امام حسن مجتبي عليه السلام كودك بود كه پيامبر بزرگوار اسلام از او به عظمت و بزرگي ياد مي كرد. به يقين اين برخوردهاي محبت آميز كه هيچ گاه در زمان خاص و يا در محدوده خاصّي ابراز نمي شد، نشان دهنده اين بود كه آن حضرت مي خواست نقاب از چهره امام حسن عليه السلام كنار زده و شخصيّت والاي او را بيش از پيش، به مسلمانان معرفي كند.

هادي امت

حذيفه گويد: روزي صحابه رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم در نزديكي كوه حرا ـ يا غير آن ـ گرد پيامبر جمع شده بودند كه حسن در خردسالي با وقار خاصّي به جمع آنان پيوست. پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم با نگاه طولاني كه بر او داشت، همه را مخاطب قرار داده و فرمود:

«آگاه باشيد كه همانا او ـ حسن ـ بعد از من راهنما و هدايتگر شما خواهد بود. او تحفه اي است از خداوند جهان براي من؛ از من خبر خواهد داد و مردم را با آثار باقي مانده از من آشنا خواهد كرد. سنت مرا زنده خواهد كرد. و افعال و كردارش نشانگر كارهاي من است. خداوند عنايت و رحمتش را بر او فرو فرستد. رحمت و رضوان خداوند بر كسي باد كه حقّ او را بشناسد و به خاطر من به او احترام نموده و نيكي كند.»1

مصلح بزرگ

مورّخان نوشته اند كه: روزي رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم ضمن اظهار محبت به امام حسن مجتبي عليه السلام فرمود:

«انّ هذا ريحانتي و انّ ابني هذا سيد، سيصلح اللّه به بين فئتين من المسلمين؛2 همانا حسن ريحانه من است. و اين فرزندم سيّد و بزرگ است و به زودي خداوند به دست او بين دو گروه مسلمان، صلح برقرار خواهد كرد.»

ناگفته نماند كه اين سخن، يك پيشگويي از رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم بود كه در آينده بين دو گروه از مسلمانان جنگ و خونريزي خواهد شد و امام حسن عليه السلام بين آن دو، صلح و دوستي برقرار خواهد كرد.

طبق نقل تاريخ، امام حسن مجتبي عليه السلام با مشاهده خيانت ياران و فراهم نبودن زمينه جنگ با معاويه، خير و صلاح امت را در اين ديدند كه از درگير شدن با معاويه خودداري كرده و با صلح پيشنهادي معاويه، موافقت كنند. و در اثر اين صلح، هم مسلمانان را از شرّ هجوم خارجيان نجات دادند و هم از جنگ و خونريزي جلوگيري كردند.3

گواه رسالت نبوي صلي الله عليه و آله وسلم

و در ادامه ماجرايي كه حذيفه به نقل آن پرداخته بود، آمده است كه: ناگاه مرد عربي چماق به دست وارد شد و فرياد برآورد: «كدام يك از شما محمد هستيد؟» ياران رسول خدا، با ناراحتي جلو رفته و گفتند: «چه مي خواهي؟» رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم فرمود: «آرام بگيريد.» مرد عرب خطاب به پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم گفت: «تو را دشمن داشتم، و اكنون دشمني من نسبت به تو بيشتر شد. تو ادّعاي رسالت و پيامبري كرده اي، دليل و برهانت چيست؟» حضرت فرمود: «چنانچه مايل باشي، عضوي از اعضاي من به تو خبر دهد كه برهان و دليلم روشن تر خواهد بود.» مرد عرب گفت: «مگر عضو انسان هم سخن مي گويد؟!» پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم فرمود: «آري. حسن جان! برخيز.» مرد عرب كه گمان مي كرد، پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم او را مسخره مي كند، گفت: «خود از عهده پاسخگويي برنمي آيي، خردسالي را از جاي بلند مي كني تا با من صحبت كند؟!»

رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم فرمود: «به زودي او را آگاه به خواسته هاي خويش خواهي يافت.» طبق پيش بيني رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم امام حسن عليه السلام از جاي برخاسته و از وضعيت آن مرد عرب و چگونگي گرفتاري وي در بين راه سخن گفت؛ به گونه اي كه باعث تعجب و حيرت او شده و گفت: «اي پسر! تو اين مطالب را از كجا مي داني؟! تو اسرار دل مرا برملا ساختي؟ گويي همراه من بوده اي! مگر تو غيب مي داني؟» آن گاه مسلمان شد.4

راستي كه امام حسن عليه السلام با اين بيانات، برهان و دليل نبوّت پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله وسلم بوده است؛ چرا كه اين عضو كوچك پيامبر آنقدر از خود دانش نشان داد كه دشمن را وادار به تسليم و اسلام نمود.

ب) امام در نگاه اميرمؤمنان عليه السلام

امام حسن مجتبي عليه السلام در نگاه علي عليه السلام شخصيتي بسيار بزرگ و ممتاز بود. و از همان دوران كودكي كه آيات الهي را براي مادرش فاطمه زهرا عليها السلام مي خواند، به اين گوهر گرانبها را شناخت و در طول سالياني كه در كنار يكديگر بودند، هماره از فرزند خود تعريف، تمجيد و تقدير مي كرد. حتي در برخي از موارد، قضاوت و يا پاسخ به سؤالات علمي را به عهده اش مي گذاشت. نمونه هاي زير، بيانگر شخصيت علمي و جايگاه والاي آن حضرت در نزد پدر بزرگوارش مي باشد.

سخنراني در محضر پدر

روزي امام عليه السلام به فرزند خود فرمود: «برخيز و سخن گوي تا گفتارت را بشنوم». امام حسن عليه السلام عرض كرد: «پدرجان! چگونه سخنراني كنم با اينكه رو به روي تو قرار گرفته ام؟!» امام خود را پنهان نمود؛ به طوري كه صداي حسن را مي شنيد. امام حسن عليه السلام برخاست و خطابه خود را شروع كرد و پس از حمد و ثناي الهي، فرمود:

«علي، دري است كه اگر كسي وارد آن در شود، مؤمن است و كسي كه از آن خارج گردد، كافر است.»

در اين هنگام امام علي عليه السلام برخاست و بين دو چشم حسن را بوسيد و سپس فرمود: «ذرية بعضها من بعض و الله سميع عليم»؛ آنها فرزندان و دودماني هستند كه بعضي از بعضي ديگر گرفته شده اند و خداوند، شنوا و داناست.5

پاسخ به سؤالات مرد شامي

روز ديگري يك فرد شامي، كه خود را از پيروان اميرمؤمنان معرفي مي كرد، حضرت ضمن معرفي وي كه: تو از پيروان ما نيستي بلكه براي پادشاه كشور روم سؤال هايي پيش آمده و پيكش را نزد معاويه فرستاده، او كه در جواب عاجز مانده، تو را به نزد ما فرستاده است. براي پاسخ به سؤالاتش امام حسنو امام حسين عليهما السلام را معرفي كرد. او امام حسن را براي پاسخ به سؤالات خود انتخاب كرد. مرد شامي پيش از آنكه سؤالات خود را مطرح كند، امام حسن عليه السلام لب به سخن گشوده، فرمود:

«آمده اي كه چنين سؤال هايي را مطرح كني: فاصله بين حق و باطل چه قدر است؟ بين آسمان و زمين چه قدر فاصله است؟ قوس و قزح چيست؟ كدام چشمه و چاه است كه ارواح مشركان در آن جمع هستند؟ ارواح مؤمنان در كجا جمع مي شوند؟ خنثي كيست؟ كدام ده چيز است كه هريك سخت تر از ديگري است؟»

عرض كرد: يابن رسول اللّه! درست است، پرسش هاي من همين هاست كه فرموديد. سپس امام در حضور پدر به تمام آن پرسشها پاسخ گفت. وقتي آن مرد شامي اين پاسخ ها را شنيد، گفت:

گواهي مي دهم كه تو فرزند رسول خدايي و همانا علي بن ابي طالب سزاوارتر است براي خلافت و جانشيني رسول خدا از معاويه...6

در مسند قضاوت

از ديگر دلايل شخصيت علمي و جايگاه والايش اين است كه اميرمؤمنان عليه السلام از او مي خواهد تا در جرياني بسيار مشكل، داوري كند. او نيز درباره فردي كه چاقو در دست داشت و در خرابه اي كنار كُشته اي دستگيرش كرده بودند و همچنين درباره فرد ديگري كه خود اقرار كرده بود كه مقتول در خرابه را، او كشته است؛ چنين قضاوت كرد:

«قاتل واقعي با اقرار و صداقتش جان متّهم را نجات داد و با اين كار، گويي بشريت را نجات داده است و خداوند فرموده: «و من أحياها فكانّما احيا النّاس جميعاً»؛ هركس انساني را از مرگ رهايي بخشد، چنان است كه گويي همه مردم را زنده كرده است. بنابراين، آن دو را آزاد كنيد و ديه مقتول را از بيت المال پرداخت نماييد.»7

ج) در نگاه امام حسين عليه السلام

با توجه به سال شهادت امام حسن مجتبي عليه السلام به يقين هيچ معصومي به اندازه امام حسين عليه السلام در كنار برادر خود نبوده است. اين دو امام معصوم نزديك به پنجاه سال در كنار يكديگر زندگي مي كردند. بدين جهت امام حسين عليه السلام بيشتر از هر مسلمان ديگري به شخصيت علمي برادرش پي برده بود. و به ويژه در آن ده سال آخر كه امامت و رهبري را عهده دار بود، با نگرش ديگري به امام حسن عليه السلام مي نگريست.

امام حسين عليه السلام ضمن اينكه برادر خود را شخصيتي بي مانند مي دانست، او را عالم ترين فرد به تفسير و تأويل و آشنا به تمام علوم و مسائل حكومت و جهان اسلام مي دانست. چنانچه اين نظر را مي توان از برخورد امام حسين عليه السلام با عايشه در تشييع جنازه برادرش به دست آورد.

در تاريخ آمده است: هنگامي كه امام حسين عليه السلام خواست برادر خود را، بنا به توصيه اش پيش از دفن براي تجديد عهد نزد قبر رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم ببرد، عايشه به تحريك بني اميه از ورود جنازه امام حسن عليه السلام به داخل حجره پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم جلوگيري كرد. امام در برابر اين اهانت به فرزند پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم به عايشه فرمود:

«اين تو و پدرت بوديد كه حُرمت و حجاب رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم را دريديد و كسي را داخل حجره اش كرديد كه پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم جوارش را دوست نمي داشت و اينكه خداوند در فرداي قيامت از تو بازخواست خواهد كرد. بدان اي عايشه! كه برادرم داناترين فرد به خدا و رسول او است. و داناتر است به كتاب خدا از اينكه بخواهد نسبت به رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم پرده دري كند...»8

امام حسن و نقل حديث از پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم

از جمله افرادي كه نامش جزو راويان و محدّثان از رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم در تاريخ ثبت گرديده، امام حسن مجتبي عليه السلام است. امام كه در حيات پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم هنوز ده سال نداشت، با دريافت گفته هاي پيامبر كه گاهي آيات وحي بود و گاهي روايات، آنها را از سينه پيامبر به سينه خودش منتقل كرده و سپس به ديگران انتقال مي داد.

امام حسن عليه السلام با شنيدن آيات وحي كه بر رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم فرود مي آمد، بي درنگ به منزل آمده و آنها را براي مادرش حضرت فاطمه زهرا عليها السلام قرائت مي كرد. كه اين مسأله باعث تعجب اميرمؤمنان عليه السلام شده بود.

آورده اند كه: امام مجتبي عليه السلام هفت ساله بود كه به همراه پيامبر در مسجد حضور مي يافت و آنگاه كه آيات جديد بر او نازل مي شد، همان ها را از زبان جدّش مي شنيد و آن گاه كه به خانه باز مي گشت، براي مادرش فاطمه تلاوت مي كرد؛ به گونه اي كه هرگاه اميرمؤمنان وارد خانه مي شد، ملاحظه مي كرد آيات جديدي كه بر پيامبر نازل گرديده نزد فاطمه است. از آن حضرت جويا مي شد؛ فاطمه مي فرمود: از فرزندت حسن.

بدين جهت، روزي علي بن ابي طالب عليه السلام زودتر به خانه آمد و از ديدِ فرزندش پنهان گشت تا آيات جديد را كه بر پيامبر نازل شده بار ديگر از فرزندش بشنود.

امام حسن عليه السلام وارد خانه شد؛ همين كه خواست آيات قرآن را براي مادرش بخواند، زبانش به لكنت افتاد و از خواندن سريع باز ماند. مادرش شگفت زده شد. امام حسن عليه السلام گفت: مادرم! تعجب نكن؛ گويا شخصيت بزرگي در خانه است كه با شنيدن سخنانم، مرا از سخن گفتن باز مي دارد!

در اين هنگام، اميرمؤمنان عليه السلام از محلّ اختفا بيرون آمده و فرزندش حسن را به آغوش گرفته و بوسيد.9

گلايه اي از احمد بن حنبل

احمد بن حنبل در مسند خود، ضمن اختصاص فصلي به روايات امام حسن مجتبي عليه السلام از طريق شش نفر به نام هاي ابوالحوراء سعدي، هبيره، عمر بن حبشي، محمد بن علي، ربيعة بن شيبان و محمد، دوازده روايت از امام حسن عليه السلام از پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم نقل كرده است.10

در حالي كه در همين مسند، از عبداللّه بن عباس صد و شصت صفحه11 روايت نقل كرده است كه بدون شك، مجموع آن روايات كمتر از هزار روايت نخواهد بود.

حال سؤال ما اين است: با اينكه ابن عباس در مكه يا مدينه به دنيا آمده12 و با امام حسن عليه السلام بيش از دو يا سه سال تفاوت سنّي ندارد، چه شده كه از امام حسن عليه السلام دوازده روايت نقل مي كند ولي از ابن عباس صد و شصت صفحه روايت؟ در حالي كه اگر بخواهيم حضور هريك را به محضر رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم حساب كنيم، به يقين با شرايطي كه امام حسن عليه السلام داشت، از جمله نوه بودن، حضور وي به مراتب بيشتر از حضور ابن عباس بوده است!

افزون بر اين، با در نظرگرفتن اظهار نظر برخي كه ابن عباس از پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم چهار يا نه و يا ده حديث13 بيشتر نشنيده است؛ شگفت آور است كه چرا احمد بن حنبل، اين همه روايت را به او نسبت داده است؟!

تدريس معارف الهي

يكي از بهترين شواهد و دلايل شخصيت والاي امام حسن مجتبي عليه السلام اين است كه وي از همان آغاز جواني، بلكه كودكي، آنچه را كه از زبان پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله وسلم گرفته بود، سخاوتمندانه در اختيار ديگران قرار مي داد. ابن الصباغ مالكي درباره اين كلاس پرخير و بركت مي نويسد:

«حكي عنه عليه السلام انه كان يجلس في مسجد رسول اللّه صلي الله عليه و آله وسلم و يجتمع الناس حوله فيتكلّم بما يشفي غليل السائلين و يقطع حجج المجادلين...؛ درباره حسن بن علي ـ كه درود بر او باد ـ نقل شده است كه در مسجد رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم مي نشست و تشنگان معارف اسلامي گرداگردش مي نشستند. او به گونه اي سخن مي گفت كه تشنگان علم و معرفت را سيراب نموده و ادّله و براهين دشمنان را باطل مي كرد...»14

ابن الصباغ سپس به نقل جريان زير پرداخته تا شخصيت علمي امام حسن مجتبي عليه السلام و جايگاه والاي او را در امت اسلامي بيان كرده باشد:

علي بن احمد واحدي در تفسير خود آورده است كه مردي وارد مسجد رسول اللّه شده، ملاحظه كرد كه شخصي مشغول نقل حديث از پيامبر است. مردم اطراف او را گرفته، به سخنانش گوش مي دادند. پس آن شخص به نزد وي آمده، گفت: مراد از شاهد و مشهود ـ كه در آيه شريفه آمده است ـ چيست؟ پاسخ داد: اما شاهد كه روز جمعه است و اما مراد از مشهود، روز عرفه مي باشد. پس از او گذشته به ديگري برخورد كرد كه همانند اولي به نقل حديث پرداخته بود، سؤال خود را تكرار كرده از او پرسيد كه: مراد از شاهد و مشهود چيست؟ وي پاسخ داد: اما شاهد كه روز جمعه است و اما مشهود، روز عيد قربان است. آنگاه از كنار آن دو نفر گذشته، گذرش به نوجواني افتاد كه چهره اش همانند طلا مي درخشيد كه او هم در مسجد، كلاس درس تشكيل داده بود. پس از او درباره شاهد و مشهود پرسيد. وي در پاسخ گفت:

آري. اما شاهد، حضرت محمد صلي الله عليه و آله وسلم است و اما مشهود، روز قيامت مي باشد.

آنگاه براي گفته خود، اين چنين استدلال كرد:

آيا سخن پروردگار را نشنيده اي كه مي فرمايد: «يا ايها النّبيّ انّا أرسلناك شاهداً و مبشّراً و نذيراً»15؛ اي پيامبر! ما تو را به عنوان شاهد و بشارت دهنده و بيم دهنده فرستاديم. «ذلك يوم مجموع له الناس و ذلك يوم مشهود»16؛ روز قيامت روزي است كه همه مردم براي آن جمع مي شوند و آن روز، روزي است كه مشهود همگان است.

گويد: سپس از نام شخص اوّل پرسيد، گفتند: ابن عباس است و از دومي كه پرسيد، گفتند: ابن عمر است و از شخص سوم كه پرسيد، گفتند: وي، حسن بن علي بن ابي طالب است.17

جالب اينجاست كه بر طبق نقل علامه مجلسي در بحارالانوار: «اين شخص تفسير امام را از شاهد و مشهود، بر ديگر تفسيرها كه از عبداللّه بن عباس و عبداللّه بن عمر شنيده بود، ترجيح داده و آن را پسنديده بود»18؛ شايد دليل اين پذيرش، استدلال قوي امام حسن به دو آيه شريفه بوده است.

امام حسن عليه السلام و تربيت شاگردان

امام حسن مجتبي عليه السلام از دوران كودكي سفره علمي خود را پهن كرده و با نقل آيات شريفه و سپس نقل حديث از پيامبر بزرگوار اسلام صلي الله عليه و آله وسلم خدمت بزرگي به تشنگان علم و معرفت نمود؛ به ويژه در اين ده سال آخر كه حوادث دردناكي به مسلمانان، خاصّه پيروان اهل بيت روي آورده بود.

امام با حلم، بردباري، صبر و حوصله اي كه از خود نشان مي دادند، خويشتن را براي هر نوع پاسخ گويي آماده ساخته بودند.

از اين روي، مي بينيم كه افراد و گروه ها و شخصيت هاي زيادي در محضر درس امام عليه السلام مي نشستند كه يقيناً تاريخ، نام بسياري از آنها را ثبت نكرده است. از جمله بسياري از صحابه رسول خدا و تابعين هستند كه از محضر پرفيض امام حسن عليه السلام استفاده كرده اند.

در اينجا برخي از بزرگان شيعه همانند شيخ طوسي در رجال خود، نام برخي از اين شخصيت ها را به عنوان اصحاب امام آورده است كه تعداد آنها از چهل و يك نفر نمي گذرد.

اگرچه جاي اين سؤال هست كه: چگونه ياران امام حسن عليه السلام از چهل و يك نفر تجاوز نمي كنند در حالي كه امام نزديك پنجاه سال در بين امت اسلامي زندگي مي كردند؟ و چرا يك مرتبه از تعداد 450 يار كه براي اميرمؤمنان عليه السلام ثبت شده به چهل و يك نفر مي رسد؟ و چرا اين عدد نسبت به امام حسين عليه السلام هم به دو برابر، بلكه بيشتر مي رسد و چرا با مقايسه با ياران امام زين العابدين عليه السلام ياران او يك چهارم مي باشد؟! علت چيست و چرا چنين شده است؟

احتمال دارد شيخ طوسي فقط نام راويان از اصحاب امام حسن عليه السلام را آورده باشد؛ به دليل اينكه در بخش آخر كتاب خود به نام عده اي اشاره كرده است كه از معصومين عليهم السلام روايت نكرده اند.

و احتمال دارد امام در زماني مي زيسته كه بيشتر اصحاب پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم بودند، و آنها به هر دليلي از حضور در پاي درس امام حسن عليه السلام و يا نقل روايت از او، خودداري مي كردند.

و نيز محتمل است كه تبليغات سوء معاوية بن ابي سفيان تأثير خود را گذارده باشد.

ياران امام حسن مجتبي عليه السلام

حال، اين ما هستيم و تعداد بسيار كم از ياران امام حسن مجتبي عليه السلام كه بخش ديگري از اين نوشتار را به يادآوري نام آنها اختصاص مي دهيم:

1. احنف بن قيس؛ 2. اصبغ بن نباته؛ 3. اشعث بن سوار؛ 4. جابر بن عبداللّه انصاري؛ 5. جعيد همداني؛ 6. جارود بن منذر؛ 7. جارود بن أبي بشر؛ 8. حبيب بن مظاهر؛ 9. حذيفة بن اسيد غفاري؛ 10. حارث اعور؛ 11؛ حجر بن عدي؛ 12. حبّة بن جوير عرني؛ 13. حبابه والبيه؛ 14. رشيد هجري؛ 15. رفاعة بن شداد؛ 16. زيد بن ارقم؛ 17. سليم بن قيس؛ 18. سفيان بن ابي ليلي همداني؛ 19. سليمان بن صرد خزاعي؛ 20. سويد بن غفله؛ 21. ظالم بن عمرو؛ 22. عباية بن عمرو ربعي؛ 23. عمرو بن حمق خزاعي؛ 24. عامر بن واثله؛ 25. عبداللّه بن جعفر بن أبي طالب؛ 26. عبيداللّه بن عباس؛ 27. عمرو بن قيس مشرقي؛ 28. قيس بن سعد بن عباده؛ 29. كميل بن زياد؛ 30. كيسان بن كليب؛ 31. لوط بن يحيي؛ 32. مسلم البطين؛ 33. مسعود مولي أبي وائل؛ 34. ميثم تمّار؛ 35. مسيب بن نجبه؛ 36. مسلم بن عقيل؛ 37. هلال بن نساف؛ 38. ابواسحاق همداني؛ 39. ابواسحاق سبيعي؛ 40. ابن كليب؛ 41. فاطمه والبيه.19

نكته جالب توجّه اينكه ياران امام از نظر عدد، بسيار كم هستند اما بسياري از آنها از شخصيت هاي برجسته عالم اسلام مي باشند.

برخي از آنها پيامبر و پنج امام را درك كرده اند؛ همانند جابر بن عبداللّه انصاري و برخي ديگر علاوه بر اينكه از ياران امام حسن عليه السلام هستند، جزو ياران اميرمؤمنان بوده اند؛ همانند احنف، اصبغ، جابر بن عبداللّه، جعيد، حبيب، حبّه، رشيد، رفاعه، زيد، سليم، سليمان، سويد، ظالم، عمرو بن حمق، عامر، كميل، لوط، ميثم، مسيب و ابواسحاق.

و برخي ديگر جزو ياران امام حسين عليه السلام نيز هستند؛ همانند جابر، جعيد، حبيب، رشيد، زيد، سليم، ظالم، عمرو، كيسان، لوط، ميثم و فاطمه. دسته ديگر از آنها جزو ياران امام سجاد عليه السلام نيز هستند؛ همانند جابر، رشيد، سليم و ظالم.

و گروهي نيز جزو ياران امام باقر عليه السلام شمرده شده اند؛ همانند جابر بن عبداللّه انصاري كه در سال 78 ق. به ديدار خدا شتافت.20

نكته دوم اينكه عده اي از ياران امام حسن عليه السلام همانند حبيب بن مظاهر اسدي، جزو شهداي كربلا هستند. و برخي همانند كميل بن زياد، عمرو بن حمق خزاعي، رشيد هجري و حجر بن عدي در راه ولايت و دفاع از اهل بيت عليهم السلام به شهادت رسيده اند.

1. بحارالانوار، ج 43، ص 333.

2. الاصابة في تمييز الصحابه، ج 2، ص 12؛ ذخائر العقبي، ص 125.

3. ر.ك: صلح الحسن.

4. بحارالانوار، ج 43، ص 333.

5. همان، ص 351؛ اثبات الوصيه، ص 159.

6. احتجاج، طبرسي، ج 1، ص 339. (با تلخيص).

7. كافي، ج 7، ص 289.

8. همان، ج 1، ص 302.

9. بحارالانوار، ج 43، ص 338.

10. مسند احمد، ج 1، ص 199.

11. همان، ص 214 ـ 374.

12. در بين مورّخان اختلاف است كه ابن عباس به هنگام رحلت پيامبر(ص) چند ساله بوده است؟ عده اي او را ده ساله، برخي سيزده ساله و گروهي پانزده ساله دانسته اند. (تهذيب التهذيب، ج 5، ص 244.)

13. همان.

14. الفصول المهمه، ص 137.

15. احزاب / 45.

16. هود / 103

17. الفصول المهمه، ص 137.

18. بحارالانوار، ج 43، ص 345.

19. رجال شيخ طوسي، ص 66.

20. بهجة الآمال، ج 2، ص 480.

/ 1