شماره مقاله:26
آبْ سَنْجي، سنجش آب بر طبق قوانين عرفي مخصوص به خود كه از روزگاران كهن در ايران
به دو شكل سنجش حجمي و سنجش زماني تا اين زمان وجود دارد. نظام اين سنجشها در مناطق
كمآب پيچيده است و هر قدر از مناطق خشك شرقي كشور به سوي غربِ نسبتاً پرباران پيش
رويم، از اهميت اين نظام كاسته ميشود.
سنجش حجمي آب: سنجش حجمي اب در مناطق كمآب به اشكال گوناگون ديده ميشود. در اطراف
تهران اندازة حجمي آب را با «سنگ» ميسنجند. بنابر تعريف مقنّيان، يك سنگ آب مقدار
آبي است كه بتواند با حركت آرام از دهانهاي به اندازة يك آجر محلي ا سرعتي معادل
15 قدم در دقيقه در جويي لاروبي شده حركت كند. براي اندازهگيري، محل مناسب و بدون
شيبي را در نزديك مظهر قنات (آبنما) برميگزيدند و حدود 100 متر آن را لاروبي و
آماده ميكردند. سپس آجرهاي قديمي محلي (آجرهاي قديمي شهر ري داراي ابعاد 20 20
سانتيمتر برابر با 400 سانتيمتر مربع) را به گونة افقي در كفِ جوي قرار ميدادند.
بعد براي تعيين هر سنگِ آب دو آجر به گونة عمودي در طرفين آجر افقي ميگذاشتند و
آجري نيز به گونة افقي به صورت سقف روي آن مينهادند واطراف آن را ميبستند. در
نتيجه مقدار آبي كه بدون فشار و آزادانه از اين مجرا عبور ميكرد، اگر سرعتي برابر
با 15 قدم در دقيقه داشت، يك سنگ آب شمرده ميشد. براي اندازهگيري سرعت، از نقطة
قراردادن آجر، 15 قدم در جهت مسير آب قدمشماري و علامتگذاري ميكردند. آنگاه
پرهاي كاه، گُل، سبزه يا برگِ درخت كه در آب غوطهور نشود و با سرعتِ آب حركت كند،
در آب ميانداختند و زمانِ آغازِ حركت را ثبت ميكردند و پس از يك دقيقه نقطهاي را
كه كاه، سبزه يا برگِ گل بدانجا ميرسيد، علامت ميگذاردند. اگر فاصلة دو نقطة
علامتگذاري شده كمتر از 15 قدم بود، مقدار آب كمتر از يك سنگ و اگر بيشتر از 15
قدم بود بيش از يك سنگ شمرده ميشد.
در اين اندازهگيري اگر طول هر قدم را برابر با يك متر (100 سانتيمتر) در نظر
بگيريم، اندازة حجمي يك سنگ آب در هر ثانيه چنين سنجيده ميشود:
يك سنگ = 10 ليتر در ثانيه = 000،10 سانتيمتر مكعب در ثانيه
گاهي كه مقدارِ آبِ منبع آبدهي بسيار بود، براي اندازهگيري آن آجرهاي متعددي در
محل اندازهگيري قرار ميدادند و به هنگام عبور كامل آب از دهانة هر آجر، تعداد سنگ
آبها را مشخص ميكردند. بعدها براي «سنگ كردن»، تختهاي به نام «دَهَنه» ميساختند
و در محل موردنظر در كف جوي لاروبي شده و بدون شيب قرار ميدادند و اطراف ان را
ميبستند تا آب آزادانه فقط از درون دهنه عبور كند. بعد، دهانه و ارتفاع آب را
اندازه ميگرفتند. مثلاً اگر پهناي دهانة چوبي 60 سانتيمتر و ارتفاع آب 20
سانتيمتر و سرعت 15 قدم در هر دقيقه بود مقدار آب چنين محاسبه ميشد:
3 سنگ = 30 ليتر در ثانيه = 000،30 سانتيمتر مكعب =
اندازهگيريِ سنگِ آب به شيوة ياد شده اندازهگيريِ دقيقي نبود و اهميت چنداني هم
به دقت آن داده نميشد و به سبب همين عدم دقت، اكنون اندازة سنگ آب را بين 10 تا 14
ليتر در ثانيه محاسبه ميكنند، زيرا در گذشته محاسبة مقدارِ حجميِ سنگِ آب به طول
قدمها، و طول قدمها هم به طول قد افراد قدم كننده بستگي داشت. در اين صورت اگر طول
هر قدم بيش از يك متر بود، مقدار حجمي سنگ آب هم به همان نسبت تغيير مييافت.
اجزاي سنگ آب: مقنّيان آگاه، هر سنگ آب را برابر با 40 سير محاسبه ميكردند. روش
اندازهگيري بدين ترتيب بود كه سطح آجرهايِ عموديِ دهانة عبورِ يك سنگِ آب را كه بر
روي آجرهاي افقي قرار داشت، ابتدا به 4 قسمت مساوي تقسيم ميكردند، سپس هر يك از
اين 4 قسمت را به 10 قسمت مساوي منقسم ميساختند و هر قسمت را يك سير ميشمردند كه
برابر با 10 سانتيمتر مربع در طول 15 قدم بود. در اندازهگيريِ سنتي اگر آب در سطح
شيبدار و با سرعت حركت ميكرد، توجهي به 15 قدم در دقيقه نداشتند. تنها سطح مقطع
آب را اندازهگيري ميكردند و هر 10 سير (يك چهارم آجر ) را برابر با يك سنگ
ميدانستند، ولي اگر آب در حال ريزش بود، سطح مقطع هر سنگ آب را برابر با 5/2 سير
(5/5 = 25 سانتيمتر مربع) محاسبه ميكردند و فقط اين اندازهها را در مقطع دهانة
آب در نظر ميگرفتند (صفينژاد، 124ـ127).
همآهنگ كردن مدار گردش آب: گاهي نهر آبي از به هم پيوستن آب چندين قنات با مقدار
حجم نابرابر و «مدار گردش» ناهمآهنگ تشكيل ميگرديد، ولي مالكيت هر يك از منابع
آبدهي براساس حقابه (حقآبه) در طول مدار، شكل عرفي به خود ميگرفت و مبادله ميشد،
ولي به سبب مشترك بودن نهر و استفادة مشترك از آن، لازم ميشد كه مدارهاي ناهمآهنگ
براساسي سنجيده، به هم تبديل شود و همآهنگ گردد. در اين تبديل چنين عمل ميكردند:
سنگ آب ثانوي در محاسبة نهر واحد
مثلاً، در جنوب تهران در شمال غربي شهر ري از به هم پيوستن 3 قنات كه سنگ آب و مدار
گردش آب آنها مختلف بود نهر واحدي به وجود ميآمد (اين نهر چندسالي است كه خشك شده
است). خرده مالكان هر يك از اين 3 قنات براي بهرهگيري از حقابة عرفي، مقدار حجمي
(سنگ آب) و مدار گردش مختلف را در نهر واحد چنين ميسنجيدند:
قنات الف (حضرتي يا اليمان): داراي 6 سنگ آب، مدار گردش 6 شبانهروز يكبار، با 144
ساعت آب براي بهرهگيري، مقدار حجمي و مدار گردش آب 2 قنات ديگر را با اين قنات
ميسنجيدند و منطبق ميكردند.
قنات ب (اكبرآباد): داراي 13/2 سنگ آب، مدار گردش 8 شبانهروز يكبار، با 192 ساعت
آب جهت بهرهگيري. در تبديل مقدار آب و مدار گردش آب اين قنات به مقدار آب و مدار
گردش آب قنات الف چنين عمل ميكردند:
قنات ج (مِلْكي): داراي 66/3 سنگ آب، مدار گردش 5 شبانهروز يكبار، با 120 ساعت آب
براي بهرهگيري. براي تبديل مقدار آب و مدار گردش آب اين قنات به قنات الف چنين عمل
ميكردند:
سنجش و محاسبة آب 2 قنات و بهرهگيري در نهر واحد (جدول شمارة 1)
موضوع قنات الف قنات ب قنات ج نهر واحد
مقدا سنگ آب طبيعي
مدار عرفي گردش آب (شبانهروز)
سنجش براساس مدار 6 شبانهروز
سنجش دقيقهاي در مبادلة ساعتي
ساعات قابل مبادله در هر مدار
درصد آب هر قنات نسبت به نهر واحد 6
6
6
30
144
50 13/2
8
6/1
8
192
3/13 66/3
5
4/4
22
120
7/36 79/11
6
12
60
144
100
سنجش و جدايي دو منبع آبدهي در نهر مشترك: اگر چند منبع آبدهي داراي نهر مشترك
دائمي ولي مقدار آب و مدار گردش ناهمآهنگي ميبود، براساس ضوابطي آنها را به هم
تبديل مي:ردند و از آن بهره ميگرفتند، ولي گاهي در فصول گم در بسياري از روستاها
و حاشية شهرها، علاوه بر حقابة سنّتي احتياج به آب اضافي نيز بود كه منبع آب اضافي
در محل مورد استفاده داراي نهر مستقلي نبود. از اين رو، آب نهر موقتي و اضافي را در
محلي به مجراي آب نخست ميافزودند و پس از طي مسافتي آن دو را از هم جدا ميكردند و
در دو قسمت از آن بهره ميگرفتند. براي اين جدايي، سهم بران مجبور بودند به
اندازهگيري حجمي مستقل هر آب در محل جدايي بپردازند. محل اندازهگيري و جدايي دو
آب را «سرنياره» (نيياره) و مشخص كنندة مقدار هر آب را «نياره» يا «بَجَن»
ميناميدند.
نياره كردن: گاهي بنابر نياز و با موافقت صاحبان يك جوي (نهر اصلي) آب جويي ديگر
(نهر فرعي) را بدان ميافزايند (آب روي آب انداختن) و پس از طي مسافتي در نهر اصلي
(نهر مشترك موقتي) دوباره آن را جدا و مستقل ميكنند. براي اينكه مقدار آبي كه از
نهر مشترك جدا ميشود، دقيقاً مساوي با مقدار آبي باشد كه به نهر اصلي افزوده شده،
نوعي اندازهگيري معمول است كه آن را «نياره كردن» مينامند. روش كار اين است:
اندكي پايينتر از جايي كه نهر فرعي از نهر مشترك جدا ميشود، مقدار آب نهر اصلي را
(پيش از افزودن نهر فرعي بدان) با گذاشتن علامتي بر روي جسمي ثابت مانند سنگِ جدار
نهر يا ريشة درخت يا ميلهاي (نياره) كه در نهر فرو ميبرند، مشخص ميكنند. آشكار
است كه پس از افزودن آب نهر فرعي به نهر اصلي سطح آب بالاتر از علامت ميآيد؛ آنگاه
آنقدر از آب نهر مشترك در جوي فرعي (جدا شده از نهر مشترك) روان ميسازند كه سطح
آب در نهر اصلي دوباره به مقابل علامت نياره برسد، طرفين تا پايان كار به دقت مقدار
آب نياره را زيرنظر دارند تا آب اصلي كم يا زياد نشود.
طرز سنجش و جداسازي آب دو منبع آبدهي
با مجراي مشترك
سنجشهاي حجمي مقسمي: در سنجشهاي حجمي آب مناطقي از ايران سنجش «حجمي مقسمي» آب رواج
دارد بدينترتيب كه اگر نهر آبي به چند مزرعه، ده يا منطقه تعلق داشته باشد و يا به
سبب حجم زياد، لازم شود كه آب به دو يا چند قسمت گردد، در نقاط مشخصي در طل نهر
مقسمهاي سنگي يا چوبي در عرض بستر آب قرار ميإهند كه حجم آب به قسمتهاي برابر يا
نابرابر، براساس سهم حقابه بران تقسيم شود و از آن پس هر شاخه،نهر يا جوي مستقلي
را تشكيل دهد كه ممكن است خود مجدداً به قسمتهاي كوچكتري تقسيم گردد. اين تقسيمات
در طومار سنتي آبياري مشخص ميگردد و ميرابان بر اين تقسيمبنديها نظارت دارند.
در مقسمهاي بزرگ در نزديكي محل تقسيم آب، عرض بستر نهر عريض ميشود تا از فشار و
سرعت آب كاسته شود. در اين محل كف بستر مسير را صاف و هموار ميكنند تا جريان آب با
فشار عادي حركت كند. سپس مقسم را سر راه آن بنا ميكنند.
مقسم عبارت از محلهاي عبور آب است كه به دقت با درازا، پهنا و بلندي مشخصي براساس
سهام حقابهبران محلهاي مختلف بنا شده است. در اردستان اين تقسيمبندي را
«فُرْزهبندي» و هر قسمت را يك «فُرْزه» آب مينامند. در شهر اردستان آب اصلي مصرفي
محلات و بازار به بيست فرزه تقسيم ميشود و در چهار جوي به نسبت نامساوي 3، 6، 4 و
7 فرزه به سوي مناطق چهارگانة شهر جريان مييابد.
در تفرش اينگونه مقسمها را «مقسمهاي ناوداني» مينامند. مثلاً آب قنات به نسبت
حجمي خود در محل مشخصي به 2، 3 يا 4 ناودان تقسيم ميشود و هر ناودان جوي مستقلي
است كه داراي چندين «ناو» آب است. ناو به مقدار آبي اطلاق ميشود كه بتواند يك كَرت
را به خوبي سيراب كند.
مشهورترين و بزرگترين مقسمهاي آب ايران در زايندهرود اصفهان ديده ميشود كه شكل
سهمبندي و اجزاي آن در محلهاي مختلف طول رودخانه در طومار مشهور به طومار شيخ
بهايي به تفصيل بيان شده است (طومار، جم(.
نوع ديگري از سنجش حجمي آب در روستاهاي اطراف يزد رواج دارد. در روستاي سرچشمه زارچ
يزد اين اندازهگيري با ابزاري به نام سنجيده ميشود. پرگال ابزاري است چوبي يا
برنجي با دو ضلع مُدّرج كه از يك طرف به يكديگر متصلاند. به هنگام اندازهگيري دو
ضلع نسبت به هم به حالت عمودي و افقي قرار ميگيرند. ضلع افقي را اصطلاحاً دهنه و
ضلع ديگر را عمق يا ارتفاع ميگويند. درجات تقسيمبندي شده چنان است كه هر ضلع از
ديگري كاملاً مشخص است.
محل اندازهگيري در حدود 100 متري مظهر قنات و در سطحي بدون شيب است. در اين محل يك
بندِ كوچكِ موقتي غيرقابل نفوذ ايجاد ميكنند به گونهاي كه آب در پشت بند جمع شود
و از بالاي آن سرريز كند. در اين حالت ضلع دهنة پرگال را روي سطح صاف بند قرار
ميدهند به طوري كه ضلع عمق يا ارتفاع پرگال عمود بر آن واقع شود. با درنظر گرفتن
درجات اضلاع و زاوية ريزش آب مقدار حجمي آب را مشخص ميكنند. مثلاً اگر ضلع دهنه 60
سانتيمتر و ضلع عمودي حجم آب يك سانتيمتر باشد و زاوية ريزش آب از سطح ارتفاع بند
15 تا 20 را نشان دهد به طوري كه اگر دست را زير قوس بريزش آبشار مانند ببرند دست
خيس نشود، آن را برابر با 60 فقير زمين (60×996 ذرع مربع) را آبياري كند. در
اندازهگيريهاي حجمي در زارچ همواره ضلع عمودي (عمق يا ارتفاع) را ثابت و ضلع دهنه
را متغير ميگيرند. در صورتي كه در تفت يزد ضلع دهنه ثابت است. پرگالهاي تفت دو
نوعند: يك نوع با ضلع دهنة 20 واحدي و نوع ديگر با ضلع دهنة 30 واحدي ثابت. ارتفاع
آب را با ضلع عمودي، بدون بستن بند و درجويي بدون شيب، اندازه ميگيرند. آگاهان با
در نظر گرفتن اعداد دو ضلع پرگال و ضرايبي، مقدار حجمي آب را برحسب قفيز معين
ميكنند.
سنجش زماني آب: كهنترين نظام سنجش آب در ايران را «مدار گردش آب» يا «دور گردشي
آب» مينامند. مدار گردش آب عبارت است از فاصلة زماني ميان دو نوبت آبياري براساس
حقابة محلي كه در نقاط مختلف ايران از كمتر از يك هفته تا بيشتر از دو هفته يكبار
است اساس «مدار گردش آب» مبتني بر امكانات و نيازهاي اولية محلي است و جنبة عرفي
دارد. رويدادهاي تاريخي در بسياري از مناطق ايران پيوسته در تغيير اين نظامها مؤثّر
بوده و فاصلة زماني مدار گردش آب را دستخوش نوسان كرده است.
در بسياري از روستاهاي ايران حد مطلوب مدار گردش آب براساس 12 شبانه روز يك بار شكل
گرفته است زيرا اين فاصلة زماني حد مطلوبي است براي آبياري گندم و جو آبي كه در
ايران به كشت آن اهميت زيادي ميدهند.
تا قبل از اصلاحات ارضي كه نظامهاي زراعي سنتي جمعي مانند «بنه»ها، «صحرا»ها، و
«هراسه»ها به قدرت و شكل اولية خود باقي بود و تغييري در آنها پديد نيامده بود، به
مناسبت وسعتِ نسبيِ كشتِ جمعي، سنجش آب موردنياز آنها براساس شبانهروز شكل گرفته
بود و حتي همياري در آبياري و كشت و داشت و برداشت نيز مبتني بر ضوابطي بود كه
براساس شبانهروز تنظيم شده و تكامل يافته بود. قلمرو اين واحدها در شرقِ خطِ
همباران 300 ميليمتر بود (نك بنه).
واحد مدار گردش آب در تمامي ايران شبانهروز است كه خود داراي نظامهاي متعدد سنجش
آب است. اين نظامهاي سنتي سنجش آب بنابر مقتضيات جغرافيايي اشكال گوناگوني يافته
است: الف ــ سنجشهاي زماني شبانهروزي؛ ب ـ سنجشهاي زماني طاق آب.
سنجشهاي زماني شبانهروزي: در منطقة كويري ايران به سبب بلند و كوتاه شدن طول مدت
شبانهروز در فصول مختلف سال، نظام سنجش زماني نيز متغيّر است. در «خور» مدار گردش
آب براساس 14 شبانهروز يك بار تعيين شده است. هر شبانهروز را به 4 «نيمروز» برابر
با 240 فنجان تقسيم ميكنند.
نيمروز صبح با طلوع خورشيد آغاز ميشود و طول مدت آن هميشه ثابت و برابر با 64
فنجان است. نيمروز ايواره پس از نيمروز صبح تا غروب آفتاب و طول مدت آن متغير است.
نيمروز سرشب از غروب آفتاب شروع ميشود و طول مدت آن هميشه ثابت و برابر با 36
فنجان است. نيمروز آخر شب پس از نيمروز سرشب تا طلوع آفتاب و طول مدت آن نيز متغير
است.
مداربندي و آغاز سنجش مدار گردش از 36 روز بعد از عيد (پنچم ارديبهشت) آغاز ميشود
و هر حقابهبري در طول مدت يك سال شمسي 26 نوبت حقابه دارد (مدار گردش 14 شبانهروز
يك بار × 26 نوبت آبياري سال = 364 روز). يك روز باقيمانده و خردههاي سال شمسي را
محليان برابر با پنج نيمروز محاسبه ميكنند و اين اضافات را براي جبران كمبودها،
عقبماندگيها و ساير نيازها در نظر ميگيرند تا با شروع سال جديد اشكالي در سنجش
نيمروزها پديدار نگردد.
چنانكه اشاره شد، از 4 نيمروز شبانهروز، زمانِ نيمروزِ صبح و نيمروزِ سرِشب هميشه
ثابت است و دو نيمروز ايواره و آخر شب هميشه متغير است، زيرا با تغييرات نيمروز
ايواره تغييرات طول روز و با تغييرات نيمروز آخر شب تغييرات طول شب در فصول مختلف
همآهنگ ميشود و تغييرات اين دو هميشه عكس يكديگر است. زماني كه طول روزها بلند
ميشود طولِ مدتِ نيمروزِ آخرِ شب كوتاه و زماني كه شبها بلند ميشود، طول مدت
نيمروز ايواره كوتاه ميگردد، ولي در مجموع، طول مدت اين دو نيمروز برابر با 140
فنجان است و ثابت ميماند. اگر 4 نيمروزِ شبانهروز برابر بودند، طول زماني هر
نيمروز بايستي 60 فنجان باشد.
در جدول شمارة 2 هر شبانهروز 240 فنجان و هر فنجان را از نظر زماني در سالهاي اخير
6 دقيقه ميگيرند (نك : سنجش پيالاي طاق آب). محليان واحد سنجش زماني ديگري به
نام «قُله» به كار ميبرند. هر قله را برابر با 4 فنجان (24 قيقه) و شبانهروز را
برابر با 60 قله محاسبه ميكنند. اين سنجش فنجاني به شكل سنتي خود قبل از رواج ساعت
در بسياري از مناطق شرقي ايران به كار برده ميشد. اين اندازهگيري همان سنجشي است
كه در سدة 4ق/10م خوارزمي به شرح آن پرداخته است (ص 236ـ237).
گردش در مدار گردش آب: بنابر جهاتي نوبتِ «هر 14 شبانهروز يك بارِ» حقابه بران در
نيمروزها ثابت نيست، مثلاً در «خور» نوبتها در نيمروزها چنين گردش ميكند: اگر فردي
سهم آبش در نيمروز صبح باشد، پس از 14 روز ــ در نوبت آبياري مجدد ــ سهم آبش به
نيمروز سرشب و در نوبت سوم آبياري به نيمروز ايواره (بعد از ظهر) و در نوبت چهارم
به نيمروز آخر شب تغيير مييابد.
واحدهاي سنجش آب در «خور» (جدول شماره 2).
نام نيمروزها بها و پاييز تابستان زمستان
فنجان قله فنجان قله فنجان قله
نيمروز صبح
نيمروز ايواره
نيمروز سرشب
نيمروز آخرشب 64
56
36
84 16
14
9
21 64
80
36
60 16
20
9
15 64
32
36
108 16
8
9
27
شبانه روز 240 60 240 60 240 60
درون نيمروزها ابتدا خرده مالكان حقابهبر آب ميگيرند و سپس آب در اختيار عمده
مالكان قرار ميگيرد كه معمولاً در هر نيمروز بيش از يك عمده مالك از آب استفاده
نميكند. عمده مالكان معمولاً كم و كسر آب خردهمالكان را تأمين ميكنند. گاهي كه
پايان حقابة يك عمده مالك در نيمروز به ظهر محلي، غروب يا طلوع خورشيد ختم گردد،
ديگر نيازي نيست كه ميراب به سنجش آب بپردازد يا به اصطلاح فنجان بر آب نهد.
سنجش شبانهروزي آب در فَرُّخي، دهي در همسايگي خور، بر اساس 10 شبانهروز يكبار
است. در آنجا هم شبانهروز را به 4 نيمروز تقسيم كردهاند ولي تقسيمات دروني آن با
تقسيمات خور كاملاً متفاوت است (نك جدول شمارة 3).
مدار گردش آب در وانشان گلپايگان براساس 7 شبانهروز يك بار شكل گرفته و هر
شبانهروز به سه قسمت مساوي صبح، عصر و شب تقسيم گرديده است كه هر قسمت را يك «طاق»
(طاق بزرگ برابر با 72 پياله) مينامند. گروههاي هم آب هر طاق به دو دستة زماني 36
پيالهاي تقسيم شدهاند كه آن را نيز طاق (طاق كوچك) مينامند هر طاق كوچك داراي
سرطاقي است كه همآهنگ كردن زمان آب حقابهبران (4 ساعت) از وظايف اوست. بنابراين،
هر شبانهروز داراي 6 سرطاق است و بر طول مدار گردش آب كه 7 شبانهروز است، 42
سرطاق نظارت دارند و اشكالات احتمالي را برطرف ميكنند. واحدهاي سنجش آب در وانشان
چنين است:
مدار گردش آب
شبانهروز
شبانهروز
طاق (بزرگ)
طاق (کوچک)
پياله
دانگ 7 شبانهروز يکبار
3 طاق (بزرگ)
6 طاق (کوچک)
72 پياله (پنگ)
36 پياله
6 دانگ
2 خط
درون پياله با دو خط دقيقاً به 3 قسمت تقسيم شده كه هر قسمت مشخص كنندة دودانگ آب
است. فواصل خطوط را مسگرهاي محلي به دقت سفيد ميكنند و خط سفيد قلع بر پيالة مسي
قرمز رنگ كاملاً مشخص است. زمان كمتر از دو دانگ را سرطاق با تخمين معين ميكند.
دو طاق عصر و دو طاق شب داراي ساعات متوالي است، ولي دو طاق صبح داراي زمان متوالي
نيست، زيرا 50 پيالة آن در صبح و 22 پيالة ان در سرشب قراردارد. مدت آبياري هر يك
از حقابهبران در درون هر طاق بزرگ با توافق سرطاقها و يا با علائم طبيعي چون ساية
اشياء در روز و يا ستارگان در شب تعيين ميشود. چون سرطاقها از حقابة خود در پايان
طاق آب استفاده ميكنند، نيازي به شمارش پياله براي خود ندارند. اگر حقابهبري
مقداري آب زياد ميآورد، آن را به سرطاق ميسپرد و در مقابل اگر حقابهبري هم نياز
به آب اضافي داشته باشد، آب لازم در اختيارش گذارده ميشود و هر كدام در دفعات بعد
به شكلي تسويه حساب ميكنند (نك : جدول شمارة 4).
واحدهاي سنجش آب در فرخي (جدول شمارة 3)
سنجش شبانهروز شبانهروز نيمروز قله دانگ طاس (فنجان) خط ساعت
شبانهروز
نيمروز
قله
دانگ
طاس
خط
ساعت 1 4
1 12
3
1 74
18
6
1 180
45
15
5/2
1 1080
270
90
15
6
1 24
6
2
20 دقيقه
8 دقيقه
1 دقيقه و20ثانيه
1
زمان و سنجش طاق آبها در وانشان (جدول شمارة 4)
نام طاق آب آغاز پايان مدت (پياله)
طاق آب اول صبح
طاق آب اول صبح
طاق آب دوم صبح
طاق آب اول عصر
طاق آب دوم عصر
طاق آب اول شب
طاق آب دوم شب طلوع خورشيد
از پياله 15
غروب آفتاب
سايه ديوار (حدود ظهر)
از پياله 37
از پياله 23 غروب
از پياله 59 به مدت 14 پياله
پياله 50
به مدت 22 پياله
به مدت 36 پياله
تا غروب
تا پياله 59
تا طلوع خورشيد 14
36
22
36
36
36
36
شش طاق آب طلوع خورشيد طلوع خورشيد 216
به سبب كوتاه و بلند شدن شب و روز در فصول مختلف، طاق حقابهبران صبح، عصر و شب
يعني گروههاي اول، دوم و سوم، در هر نوبتِ گروهيِ آبياري در شبانهروز، جابهجا
ميشود و پس از 3 هفته يا 3 دور مدار گردش، طاق هر گروه مجدداً در جاي اولية خود
قرار ميگيرد، بدينترتيب:
دور اول:
دور دوم:
دور سوم: گروه اول
گروه دوم
گروه سوم
گروه اول
گروه دوم
گروه سوم
گروه اول
گروه دوم
گروه سوم دو طاق آب صبح
دو طاق آب عصر
دو طاق آب شب
دو طاق آب عصر
دو طاق آب شب
دو طاق آب صبح
دو طاق آب شب
دو طاق آب صبح
دو طاق آب عصر
پس از 3 دور مدار گردش يا 3 هفته، يك دور جابهجايي طاق آبها به پايان ميرسد، و
شكل قبلي و اوليه عيناً تكرار ميشود. حقابهبران درون طاق آب بزرگ هر كدام به دو
دسته يا طاق آب كوچك تقسيم ميگردند كه در هر نوبت اين دو دسته درون طاق آب خود
جابهجا ميشوند.
زمينهاي زراعي حقابهبران هر طاق در كنار يكديگر قرار دارد كه به ترتيب بالا و
پايين بودن زمينها، حقابة خود را دريافت ميدارند، ولي به سبب اول و آخر قرار گرفتن
زمينهاي زراعي قطعاً كاس آب جوي (كاساب: بقية آب روان در جوي پس از بستن آن از
سرچشمه) در سهم حقابه آنها اثر ميگذارد. از اين رو، زمان حركت آب را در مجراها و
جويها اندازهگيري ميكنند و با نظارت سرطاق و طبق عرف محلّ كاس آب را محاسبه
ميكنند.
آغاز زمانبندي مدار گردش آب از حدود اوايل فروردين ماه آغاز ميشود و شوراي
سرطاقها با قرعهكشي نوبت آبياري هر طاق را مشخص ميكنند و براساس عرف محل و توافق
به اجرا ميگذارند.
سنجش شبانهروزي با تغيير واحد سنجش: در منطقة كويري بيابانك (ايراج) در جنوب غربي
خور علاوه بر سنجش آفتابي، اندازهگيري زماني فنجاني نيز رواج دارد. مدار گردش آب
16 شبانهروز يكبار است، هر شبانهروز به 4 نيمروز تقسيم ميگردد، هر نيمروز را در
تمام مدت سال برابر 30 فنجان ميگيرند و هر فنجان خود به اجزايي به نام «طاس» تقسيم
ميشود كه اندازة زماني آن در فصول مختلف سال بر اساس جدول شمارة 5 تغيير ميكند.
مدار گردش متغير: مدارهاي گردش آب از نظر طول زمان اغلب ثابتاند، ولي مدارهاي گردش
آب متغيري هم در نقاط مختلف ايران وجود دارد. در اطراف تهران به هنگام ماههاي گرم
كه محصولات به آب بيشتر و زودتري نياز دارند، طبق سنت محل، مدت مدار گردش به نصف
تقليل مييابد و بر اين اساس ميتوان تخمين زد كه سطح زير كشت محصولات بهاره (صيفي)
به نصف زير سطح زير كشت محصولات پاييزي (شتوي) كاهش مييابد:
تبديل واحدها بهار تابستان پائيز زمستان
نيمروز به فنجان
نيمروز به طاس
شبانهروز به طاس
فنجان به طاس
ساعت به فنجان
ساعت به طاس
طاس به دقيقه 30
60
240
2
5
10
6 30
72
288
4/2
5
12
5 30
66
264
2/2
5
11
5 و 27 ثانيه 30
54
216
8/1
5
9
6 و 40 ثانيه
در باغستان فردوس در طول سال مدار گردش آب به دو قسمت «زين» و «ولگار» تقسيم
ميشود. آبياري زين از روز چهارم مهرماه آغاز ميشود و تا اوايل تير به مدت 9 ماه
به طول ميانجامد. در اين مدت مدار گردش آب براساس 8 شبانهروز يكبار انجام
ميگيرد، ولي از اوايل تير به بعد به مدت 96 روز به علت گرماي زياد هوا كه محصولات
به آب بيشتري نياز دارند، مدار گردش آب به 16 شبانهروز يكبار تغيير مييابد. در
اين مدت منحصراً آب به آبياري باغهاي ميوه اختصاص دارد. اين تغيير مدار از 1345ش به
علت توسعة باغهاي مذكور و با توافق مالكان آب و زمين صورت گرفته است.
در برخي از روستاها با در نظر گرفتن وضع بارندگي و مقدار حجمي آب، همه ساله
تغييراتي در طول زمان مدار گردش آب و سطح زير كشت ايجاد ميشود. در فراشاه يزد اين
عمل را «رقم زدن» ميناميدند. رقم زنها مقنّيان و خبرگاني بودند كه از يزد دعوت
ميشدند و پس از اندازهگيري مقدار حجمي آب، ترتيبي براي مدار گردش آب توصيه
ميكردند و اين ترتيب از سوي زارعان رعايت ميشد. در نيريز فارس سرطاقها كه در تمام
فصول ناظر بر مقدار حجمي آب بودند، پس از بررسي و مشاوره فاصلة زماني مدار گردش آب
را تغيير ميدادند و اين تغيير دوربندي دوبار در سال (اسفند ماه و تيرماه) انجام
ميگرفت.
سنجشهاي زماني در روز: در بسياري از مناطق ايران به سبب اندك بودن مقدار حجمي آبِ
منبع آبدهي، شبها آب چشمه يا قنات را در گودالهاي نفوذناپذيري به نام استخر ذخيره
ميكنند و روزها با ضوابطي آب ذخيره شده را به مصرف آبياري ميرسانند كه اين كار
«آبياري استخري» ناميده ميشود. بهترين نمونة آبياري استخري را ميتوان در سمنان
مشاهده كرد. آب رودخانه «گل رودبار» با مدار گردش 15 شبانهروز مورد استفاده قرار
ميگيرد. 5/1 شبانهروز آن سهمية ده «درجزين» در شمال سمنان است و 5/13 شبانهروز
ديگر به شهر سمنان اختصاص دارد. آب رودخانه در شمال شهر وارد منطقة «پارا»
(آبپخشكن) ميشود. آبپخشكن داراي 6 مخزن مستطيلي شكل كمعمق است كه به دنبال هم
ساخته شدهاند و از سرريز هر كدام آب وارد ديگري ميشود و با اين عمل سرعت و قدرت
آب در مخزنها متعادل ميشود. براي جلوگيري از فشارهاي خارجي مانند باد و حركت شنها،
تپههاي مصنوعي بلندي در دو طرف پارا ايجاد ميكنند و روي تپهها درختهاي فراواني
غرس و نيزارهايي ايجاد ميكنند تا از فشار وزش باد بر سطح آب جلوگيري شود و آب به
هنگام تقسيم جرياني طبيعي داشته باشد. در مخزن ششم، آب تقريباً با سرعت معمولي
جريان مييابد. سرريز اين مخزن كه «بَرجن» ناميده ميشود، براساس حقابة محلي به 5
قسمت نابرابر تقسيم ميشود و 5 نهر مستقل جدا از هم به سوي 5 محلة سمنان روان
ميگردد. يكي از نهرها خود به 2 قسمت تقسيم ميشود و نهايتاً آب رودخانه به 6 استخر
ميريزد. شبها آب در استخرهاي مذكور جمع ميشود و روزها از صبح زود تا غروب آفتاب،
دريچة هر استخر گشوده ميشود و با ضوابطي آب به سوي مزارع جريان مييابد. اين تقسيم
در طول مدار گردش، از فروردين ماه آغاز ميشود و 8 ماه ادامه مييابد. سازمان
آبياري گستردهاي كلية مسائل مربوط به اين نظام را زير نظر دارد.
سنجشهاي زماني طاق آب: در بسياري از مناطق ايران هر شبانهروز را به 2 «طاق» تقسيم
ميكنند كه به طاق روز و طاق شب معروف است. اگر حد مطلوب مدار گردش آب 12 شبانهروز
يكبار حساب شود، هر دور مدار گردش آب داراي 24 طاق آب خواهد بود كه متشكل از 12
طاق روز و 12 طاق شب است. هر طاق برابر با 12 ساعت محاسبه ميگردد. عرف محل اجازه
نميدهد مالك يا مالكان طاق آب روز هميشه حقابة خود را در روز و مالك يا مالكان طاق
آب شب هميشه حقابة خود را در شب مورد استفاده قرار دهند. از اين رو، در هر بار
استفادهكنندگان طاق آبها به تعيض طاق آب خود ميپردازند بدينترتيب كه اگر
حقابهبري يكبار از طاق آب روز استفاده كند، در نوبت بعدي از طاق آب شب بهره
ميگيرد.
مالكيت طاق آب براساس ساعت تعيين ميشود و در طول سال زراعي ثابت است، ولي ممكن است
در سال بعد نوساني در آن رخ دهد. مالكيت طاق آب از نظر حقوقي مالكيت واحدي محسوب
ميشود و ممكن است به يك يا چند نفر تعلق داشته باشد. مالكان هر طاق آب هر چند نفر
كه باشند، مجموع حقابة انان نبايد از 12 ساعت تجاوز كند، ولي درون طاق آب ميتواند
نابرابري مالكيت وجود داشته باشد، زيرا ممكن است سهم يك نفر كمتر از يك واحد سنجش
محلي باشد يا سهم ديگري به چندين واحد سنجش برسد. كلية حقابهبران درون هر طاق آب
را گروه «هم آب» مينامند. هر گروه هم آب در لايروبيها و تصميمات مربوط به طاق آب
خود همكاري گروهي مشتركي دارند.
اين همكاري زير نظر يك نفر به نام «سرطاق» همآهنگ ميگردد. سرطاقها معمولاً از
ميان حقابهبران يك طاق آب كه سهم بيشتري دارند، انتخاب ميشوند. خريد و فروش و
مبادلة آب در درون طاق آبها آزاد است، ولي انتقال حقابه به طاق آب ديگر ممنوع است
و در مناطقي از ايران اين عمل لعن شده است. هر شبانهروز داراي 2 سرطاق است.
بنابراين هر منبع آبدهي در طول مدار گردش آب تعدادي سرطاق دارد (در حد مطلوب 24
سرطاق) كه اينان در شورايي بر سنجش و گردش طاق آبها نظارت دارند.
حقابهبران هر طاق آب به نوبت و براساس مالكيت حقابة، سهم اب خود را براساس حدولي
كه سرطاق تنظيم ميكند، دريافت ميدارند. اگر جدول مذكور را ثابت فرض كنيم، ممكن
است فرد نخست در جدول هميشه حقابة خود را در آغاز شب و ديگري در نيمههاي شب و يا
ديرتر از آن دريافت دارد. عرف محل در بسياري از مناطق چنين ترتيبي را صحيح
نميداند. از اين رو، مدارِ «گردش در گردش» ابداع شده است.
واحد سنجش: سنجش سنتي آب تا قبل از رواج ساعت به دو صورت بود: سنجش پيالهاي (ساعت
آبي) و سنجش آفتابي (ساعت آفتابي). فنجان، پياله، سبو، تَشته، طاس و سَرجه ظروف
واحدهاي اندازهگيري سنجش پيالهاي بودند كه از مس ساخته ميشدند و در زير آنها
سوراخ ريزي تعبيه ميگرديد.
سنجش بدين شكل بود كه ميراب يا سرطاق در اطاقي نزديك به محل بند آب مينشست و ظرف
بزرگي از آب در جلوي خود ميگذاشت. پيالة سوراخدار را در لحظة معيني در مقابل
حقابهبران بر آب مينهاد و آب از سوراخ زيرين به درون پياله وارد ميشد و پياله پس
از پر شدن در آب غوطهور ميگرديد. در اين حالت ميراب بلافاصله پياله را از آب خارج
ميكرد و پس از تخليه، مجدداً آن را بر آب مينهاد.
زمان پر شدن ظرف از آب به حجم آن بستگي دارد. ظرفها داراي اجزايي نيز هستند. در
«خور» هر 3 فنجان را يك قُلّه مينامند. در فرخي كه در همسايگي خور قرار دارد، درون
طاس به 6 خط و در وانشان گلپايگان درون هر پياله به 6 دانگ تقسيم ميشود و دانگها
توسط خطوطي به دقت از هم تفكيك ميگردد. در زوارة اردستان هر سَرجه به 6 دانگ و هر
دانگ آب به 4 طَسوج تقسيم ميگردد (سرجه 12 دقيقه، دانگ 2 دقيقه، طسوج نيم دقيقه).
مدار گردش آب 8 شبانهروز يكبار، هر شبانهروز برابر با 2 طاق و برابر با 120 سرجه
يا سهم است.
در برخي نقاط ايران سنجشهاي زماني را با آفتاب انجام ميدادند. بدينترتيب كه چوب
مستقيمي را به طول 150 سانتيمتر به طور قائم (شاقولي) در محل مشخصي كه نشانگاه
ناميده ميشد، در زمين فروميكردند و در هر طرف چوب 6 علامت سنگي به فاصلههاي
نامساوي كه نمايندة زماني مساوي بود، با كمي انحراف از جهت مستقيمِ شرقي غربي قرار
ميدادند. فاصلههاي زماني هر دو سنگ برابر 5/2 جُرّه بود كه در سال 1355ش برابر با
45 دقيقه اندازهگيري شد (براي نمونه نك : شكل زير).
شكل ساعت آفتابي در جندق (نشانگاه)
اندازهگيري طول زماني ساية شاخص بر حسب اندازة مكاني
(اندازهگيري ديماه)
براي سنجش زماني آب در شب از حركت ظاهري ستارگان استفاده ميكردند و يكي از شرايط
ميراب شدن شناخت طلوع و غروب ستارگان در شب و آگاهي از وسعت زمين حقابهبران محلي
بود كه ميراب با در نظر گرفتن وسعت زمين و حركات ستارگان مسائل را حل و فصل ميكرد.
در مناطق مختلف ايران رابطهاي سنتي بين واحد اندازهگيري زمان و زمين وجود دارد.
در منطقه جندق اين رابطه چنين است:
مدار گردش آب
شبانهروز
جُرّه
بِلجان
نِيْ
جريب 12 شبانهروز
80 جُرّه
3 بِلِجان
30 نِي
2 ذرع و يک چارک و 4/1 گره
6 بلجان (1000 مترمربع)
هر جره آب سه بلجان زمين را مشروب ميكند و هر بلجان داراي وسعتي برابر با 557/166
متر مربع است كه برابر است با 30 ني ني واحد طولي است برابر با 625/235 سانتيمتر و
30 برابر ني مربع را يك بلجان ميشمارند. بدينترتيب، كل زمينهاي ده 960 جره، برابر
با 2880 بلجان، برابر با 480 جريب، برابر با 48 هكتار محاسبه ميگردد (حكمت،
70-77).
سازمان اداري آبياري: در نقاط كم آب به ويژه در مناطق شرقي ايران به منظور
جيرهبندي و نظارت بر توزيع آب، سازمانهاي آبياري مجهزي ايجاد شده است. در اين
سازمانها افرادي با وظايف معين به كار اشتغال دارند. اينان از آگاهترين محلّيان
انتخاب ميشوند و مورد تأييد حقابهبرانند و در ازاي كار خود از سازمان حقوق و
مستمري دريافت ميدارند. نمونة اين سازمانها را در امور آبياري ميتوان در مناطق
زير مشاهده كرد:
در سازمان آبياري شش استخر سمنان در 1356ش، 54 نفر به كار اشتغال داشتند. سازمان
اداري يكي از استخرها به تفكيك وظايف چنين بود:
شوراي آبياري: هر استخر داراي يك شوراي ابياري بود كه با شركت همة دستاندركاران و
حقابهبران به سرپرستي «اِنگارنويس» در هنگام لزوم در مسجد و يا تكيه تشكيل ميشد.
قانوندار: قانون يا طومار، نوشتهاي است مربوط به سهام آب حقابهداران كه همه ساله
نقل و انتقالات مربوط به اب در آن ثبت و در سال زراعي بعد به مورد اجرا گذارده
ميشود. هر 3 استخر داراي دفتري است به نام «قانون» كه در مجموع، تحولات تاريخي آن
منطقه را نشان ميدهد. دفتر قانون نزد شخصي امين و موردتأييد به نام «قانوندار»
ندهداري ميشود.
امين رودخانه: با توافق مسئولان استخرهاي ششگانه فردي به نام «امين رودخانه» انتخاب
ميشود كه نامبرده بايد در روستاي «درجزين» ساكن شود و دقيقاً بر باز كردن و بستن
اب گل رودبار براساس حقابة مدار گردش نظارت كند.
انگارنويس: هر استخر داراي جايگاهي است به نام «اِنگار» كه شوراي آبياري در آنجا
تشكيل ميگردد. سرپرستي شوراي مذكور به عهدة فردي است كه به «انگارنويس» شهرت دارد.
وي توسط مالكان عمدة هر استخر انتخاب ميشود و ممكن است مادامآلعمر در شغل خود
باقي بماند. كلية تغييرات و تحولات در آب استخر از مبدأ تا مقصد از اختيارات
انگارنويس است. وي اسامي و زمان و مقدار آب روزانة حقابهبران را در كاغذي به نام
«مَرّه» مينويسد و در اختيار «مَرّهبان» قرار ميدهد كه همه روزه اين عمل تكرار
ميشود.
طومار: طومار كاغذ طويلي است با پهناي كم كه توسط قانوندار از روي اسناد و مداركي
كه در دفتر قانون ثبت است، همه ساله تهيه ميگردد و كلية تحولات كه توسط انگارنويس
به اطلاع قانوندار ميرسد، در آخرين طومار منعكس ميگردد. طومار در سه نسخة مشابه
تنظيم ميگردد: يك نسخه به قانوندار، يك نسخه به انگارنويس و نسخة سوم به معتمدي
محلي سپرده ميشود. هر طومار منعكس كنندة مقدار آب كلية حقابهداران و اسامي آنها
در مدت يك سال زراعي است و در واقع دستورالعمل اجرايي سالانة شوراي آبياري است.
مرهبان: نظارت بر چگونگي آبياري و ميزان آب هر نفر بر عهدة مرّهبان است. وي اين
وظيفه را بر طبق «مرّه» انجام ميدهد. مرّه تكه كاغذي است كه اسامي كساني كه در هر
روز بايد از آب هر استخر استفاده كنند در آن ثبت ميشود. زمان آبگيري و اسامي هر
سهمبر از آب استخر در شوراي آبياري مطرح ميشود و براساس طومار و دفتر قانوندار به
تصويب انگارنويس ميرسد و در اختيار مرهبان قرار ميگيرد. وي چگونگي آبياري و
ميزان سهمية آب هر نفر را كتباً (به وسيله مرّه) به اطلاع استخربان ميرساند. از
وظايف ديگر مرهبان اين است كه ساعت و مقدار آب افراد غايب در جلسة ابياري را به
اطلاع آنها برساند.
استخربان: هر استخر داراي يك نفر «استخربان» است كه حفظ و حراست آب استخر در شبها
به عهدة اوست و روزها براساس صورت «مره» كه مرهبان در اختيار نامبرده ميگذارد،
ناظر بر حجم آب و تقسيم و توزيع آب استخر است. استخربان با موافقت انگارنويس و
معتمدان محلي و استفادهكنندگان از آب استخر انتخاب ميشود و معمولاً سالها در شغل
خود باقي ميماند. وي بايد يكي از كشاورزان استفاده كننده از آب همان استخر نيز
باشد.
عملهدار (مقسّم آب): عملهدار ناظر بر تقسيم آب استخر بين مزارع است، زيرا نهرهاي
بزرگي كه از محل خروجي آب استخر جريان مييابند، خود به نهرهاي كوچكتري تقسيم
ميشوند. تقسيم آب در جويبارها به عهدة كشاورزان است.
بارهبان: حفظ و حراست هر نهر از محل پارا (آب پخش كن) تا استخر به عهدة پارهبان
است.
اما سازمان اداري آبياري در باغستان فردوس چنين است:
مؤلف: مؤلف بالاترين مقام آبياري و مسئول ثبت و حفظ حقّابة سهامداران و تهية طومار
مستند آبياري، نيز ناظر بر كلية كار گروههاي آبياري و عزل و نصب آنهاست.
حسابدار: حسابدار مسئول ضبط و ثبت حساب آب يكيك حقابهداران است و بايد از كلية
نقل و انتقالات و تغييرات طومار آبياري آگاه و ناظر بر خريد و فروش آب باشد.
كيّال: سنجش زماني آبياري با فنجان در طول مدت آبياري زير نظر كيّال انجام ميگيرد
(شمارشگر فنجان). دو نفر كيال، به نوبت سنجش فنجانهاي روز و شب را به عهده دارند.
جويبان: محافظت جويهاي آب از مظهر قنات تا سر مزرعه به عهدة جويبان است. به سبب طول
زياد جويها 3 نفر اين وظيفه را به عهده دارند.
تيرهگر: 2 يا 3 نفر تيرهگر مأمور گلآلود كردن آب قنات در نيمه راه نهر هستند. با
اين كار آب گلآلود در مزرعه ته نشست و سبب حاصلخيزي زمين ميشود.
مآخذ: حكمت يغمايي، عبدالكريم، جندق، روستايي كهن بر كران كوير، تهران، توس، 1353ش؛
خوارزمي، محمد بن احمد، مفاتيح العلوم، ترجمة حسين خديوجم، تهران، مركز انتشارات
علمي و فرهنگي، 1362ش؛ شيخ بهائي، محمد، طومار، به كوشش كاظم سميعي، اطفهان، 1307ش؛
جم ؛ صفينژاد، جواد، نظامهاي آبياري سنتي در ايران، دانشگاه تهران، مؤسسة مطالعات
و تحقيقات اجتماعي، 1359ش، جم ؛ نيز: مطالعات و پژوهشهاي ميداني مؤلف.
جواد صفينژاد