بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
حضرت علي(ع) ميفرمايد:«مجازات بزرگواران بهتر از عفو فرومايگان است.»9
هر چند مجازات انسانهاي با شخصيت، ممكن است آنها را به عكسالعملهاي تند وادار كند ولي هرگز تاثير سه مجازات آنان به اندازه اثر سوء عفو انسانهاي فرومايه نخواهد بود.«انسان پست و فرومايه هنگامي كه نرمش ببيند، ظلم ميكند و وقتي درشتي ببيند، نرم ميشود».10 : «بزرگواري كه موجب اصلاح كريمان ميشود، موجب فساد افراد لئيم ميگردد».11 : «برحذر باش از انسان پست، آنگاه كه به او اكرام كردي».12 : «محروم كردن كريم، مهثّرتر از بخشش لئيم است».13
و چه انساني فرومايهتر و پستتر از كسي كه عمدا خون بيگناهي را بر زمين ميريزد؟
اگر اسلام، تاكيد فراواني بر عفو و بخشش دارد، بدان خاطر است كه گذشت، مخالف طبيعت انسان و انتقام، موافق با طبيعت اوّلي اوست. لذا حاكم شدن روحيه گذشت و عطوفت بر جامعه، نياز به تربيت و تذّكر دارد به خلاف انتقام. بنابراين تاكيدات اسلام بر عفو و گذشت، به اين معني نيست كه عفو در همه موارد، پسنديده و نيكو باشد بلكه بدين خاطر است كه مسلمانان را از حسّ انتقامجويي، نجات بخشد.6ـ وي مينويسد:«در آيه ديگري پس از بيان حكم قصاص ميگويد: اما كسي كه به جاي قصاص از نوع قتل، عفو را برگزيند...»
پاسخ : گفته شد كه وظيفه مجريان قانون، اجراي دقيق و بيكموكاست قانون است در عين حال اسلام، صاحبان حقّ را تشويق به عفو نموده است. بنابراين حكم قصاص در اختيار «ولّي مقتول» است و او اختيار عفو هم دارد ولي كسي نميتواند وي را مجبور به بخشش كند همانگونه كه نميتواند او را مجبور به قصاص كند لذا به استناد تشويق اسلام به عفو نميتوان حكم قصاص را ممنوع و ولّي مقتول را مجبور به عفو نمود.7ـ در اشكال ديگري، مطرح شده كه قصاص از حسّ انتقام و قساوت قلب سرچشمه ميگيرد.پاسخ : بايد گفت اگر مقصود اين است كه قانون قصاص و اجراي آن در جامعه از حسّ انتقام، سرچشمه ميگيرد صحيح نيست بلكه قانون قصاص و اجراي آن در جامعه براي جلوگيري و كاهش قتل عمد و اجراي عدالت و دفاع از حقوق محرومان است و چنين قانوني، دليل بر حيات جامعه و عدالتخواهي آن است كه در نزد همگان پسنديده است. و اگر مقصود، اين است كه ولّي مقتول به خاطر حسّ انتقامجويي، تقاضاي قصاص مينمايد اولاً در همه موارد، صحيح نيست زيرا عفو و بخشش در مواردي، صحيح است كه موجب جرأت و جسارت جنايتكار نگردد و ثانيا به فرض كه ناشي از حسّ انتقام باشد نميتوان او را مجبور كرد كه از حقّ خود صرفنظر كند بلكه تنها ميتوان او را تشويق به گذشت نمود و اسلام نيز همين كار را كرده است علاوه بر اينكه مجبور كردن ولّي مقتول به «گذشت»، از نظر روحي، عواقب سوئي را دربردارد.8 ـ اشكال ديگر اينكه حكم قصاص، مخالفت طبع انسان است، انسان از خشونت، متنفّر است و با مهرباني سازگار است. اعدام، مجازاتي خشن، ناانساني و موهن است به خصوص در جوامع پيشرفته و متمدن مثل دنياي امروز كه اصلاً قصاص و اعدام قابل پذيرش نيست.!!پاسخ: انسان از خشونت، بيزار است و به همين دليل بايد خشونتطلبان متجاوز و مجرم را قصاص كرد و همين انسان ضدّ خشونت وقتي مرزها و حيثيت و شرفش مورد هجوم بيگانگان قرار ميگيرد ايستادگي ميكند. با اينكه در جنگ هزاران نفر كشته و بيخانمان ميشوند، بسياري دست و پايشان را از دست ميدهند و معذلك... هيچكس دفاع از كشور خود را در مقابل بيگانگان، با هر درجه از خشونت هم كه باشد، زشت و قبيح ندانسته و نيز وقتي به حريم زندگاني خصوصي انسان تجاوز شد يا كسي قصد كشتن او را ميكند در مقابلش به دفاع برميخيزد حتي اگر به كشتن متجاوز منجر شود. آيا كساني كه قصاص را خشونت ميدانند، اگر كسي به منزل ايشان حمله كند به دفاع از خود اقدام نميكنند؟ و يا اينكه با مجروح كردن و كشتن مهاجم جان خود را نجات بخشند سعي ميكند با نصيحت مهاجم را از اين كار بازدارند؟ آيا كشتن كساني كه مسلحانه به حريم ديگران حمله ميكنند، در جامعه رعب و وحشت ايجاد ميكند و عدهايي بيگناه را عمدا ميكشند، خلاف انسانيت است؟ اعدام، درباره كسي اجرا ميشود كه به حريم انسانيت تجاوز كرده است. اعدام قاتل براي عبرت ديگران نيز هست تا دست به چنين كاري نزنند و در نتيجه به كاهش قتل و خشونت در جامعه ميانجامد.