علت عدم قصاص پدر در مقابل فرزند - قصاص و زندگی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قصاص و زندگی - نسخه متنی

محمدحسین مهوری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

رابعا بر فرض كه جامعه ـ به دليل ارتقاي سطح فرهنگ و كم شدن آمار قتل عمد ـ مايل به قصاص قاتلان نباشد، قرآن كريم، راه عفو و بخشش را بازگذارده و حتي دعوت به عفو فرموده است و ولّي مقتول با اختيار خود مي‏تواند قاتل را عفو كند. اسلام تشويق به عفو و گذشت نموده است.

9ـ گفته شده است كه كشتن قاتل، مقتول را زنده نمي‏كند بلكه يكي ديگر از اعضاي جامعه را از آن مي‏گيرد و خانواده ديگري را داغدار مي‏كند پس چه بهتر كه به همان قتل اوّل، اكتفا شود.

پاسخ: كشتن قاتل هر چند در ظاهر، موجب فقدان عضوي ديگر از اعضاي جامعه مي‏شود و با دست خود به كاري اقدام مي‏كنيم كه از آن بيزار بوديم. ولي در واقع، قصاص از وقوع قتل‏هاي ديگري در جامعه، جلوگيري مي‏كند و مجازات قاتل، موجب مي‏شود كه انسان‏هاي شرور به فكر كشتن ديگران نيفتند و آمار آدمكشي در جامعه كاهش يابد و به همين خاطر قرآن مي‏فرمايد: «قصاص، موجب حيات است اي صاحبان درك.»

10ـ ادّعا شده است كه آدمكشي، گناهي نيست كه از اشخاص عادي و سالم سربزند و قاتل حتما گرفتار جنون و ديوانگي است و بايد معالجه شود.

پاسخ: اگر مقصود اين است كه هر قاتلي، قدرت تشخيص خوب و بد را ندارد، صحيح نيست و ادّعاي گزافه است. بسياري آدمكش‏ها كه اگر قدرت تشخيصشان از افرادي عادي بيشتر نباشد مسلما كمتر نيست. آري برخي از قاتلان ديوانه هستند و آنها در فقه اسلام، قصاص نمي‏شوند. و اگر مقصود، اين است كه جنايت كار، انسانيت خود را از دست داده و همانند گرگ درنده است و از اين حالات به جنون، تعبير مي‏شود، اين صحيح است زيرا اگر كسي از انسانيت برخوردار باشد به عمد اقدام به كشتن بي‏گناهان نمي‏كند ولي بايد دانست كه چنين كسي را نمي‏توان با محبت و عطوفت، درمان كرد بلكه نرمش به قول حضرت علي(ع) او را

جسورتر و بي‏باك‏تر مي‏كند بعلاوه كه همه امراض جسمي نيز قابل معالجه نيستند.

11ـ گفته شده كه قصاص و حكم اعدام با قوانين بين‏المللي، منافات داد.

پاسخ: چنين ادّعايي اوّلاً صحّت ندارد. در ماده 5 اعلاميه جهاني حقوق بشر آمده است: «احدي را نمي‏توان تحت شكنجه يا مجازات يا رفتاري قرار داد كه ظالمانه و يا برخلاف انسانيت بشري يا موهن باشد»، واضح است كه قصاص، ظالمانه نيست بلكه مجازاتي عادلانه است و اما اينكه بر خلاف انسانيت و موهن باشد، مورد اتفاق همگان نيست بلكه در نظر اسلام، قصاص، زنده كننده و احياگر انسانيت است زيرا اسلام آن چنان براي انسانيت احترام قايل است كه هر متجاوزي را كه به حريم انسان، تجاوز كند به همان اندازه، مجازات و كيفر مي‏دهد تا كسي به فكر تجاوز به حريم ديگران نيفتد. علاوه بر آنكه در ميثاق بين‏المللي حقوق مدني و سياسي ماده 6 بند 2 آمده‏است:

«در كشورهايي كه مجازات اعدام، لغو نشده، صدور حكم اعدم جايز نيست مگر در مورد مهمترين جنايات طبق قانون لازم‏الاجراء در زمان ارتكاب جنايت.»

اين ماده خود دليل بر قانون بودن حكم اعدام از نظر مجامع غربي است.

علت عدم قصاص پدر در مقابل فرزند

آنچه تاكنون بحث شد در پاسخ به اشكالاتي بود كه به اجراي قصاص شده است. اينك به اشكالي مي‏پردازيم كه به عدم قصاص در مورد خاصّي شده است، فقه شيعه مي‏گويد اگر پدري فرزند خود را بكشد، قصاص نخواهد شد. مرحوم محقّق در شرايع‏الاسلام مي‏فرمايد:

«سومين شرط (از شرايط قصاص) اين است كه قاتل، پدر نباشد و در اين صورت كشته نخواهد شد و بايد كفّاره و ديه بپردازد و حاكم او را تعزير مي‏نمايد.»

هيچكس با اين حكم مخالفت نكرده14 و مرحوم صاحب جواهر در توضيح سخن مرحوم محقق ابتدا به احاديثي چند از امامان معصوم(ع) اشاره مي‏كند و در ادامه مي‏افزايد:

«علاوه بر احاديثي كه ذكر شد، احاديثي وجود دارد كه از آنها يقين به حكم حاصل مي‏شود... البتّه‏كفاره‏اي كه بايد بپردازد كفاره جمع است».15

برهمين اساس، در ماده 220 قانون مجازات اسلامي مصوب 17 آذرماه 1370 كميسيون امور قضايي و حقوق آمده است:

«پدر يا جدّ پدري كه فرزند خود را بكشد، قصاص نمي‏شود و به پرداخت ديه به ورثه مقتول و نيز به تعزير، محكوم خواهد شد».

اين قانون از سوي روزنامه‏نگاري مورد اشكال قرار گرفته است. وي اين حكم را به منزله اجازه قانوني براي اعمال خشونت در قبال كودكان خوانده است. به عنوان مثال اگر مردي كودكي را بكشد، قصاص مي‏شود اما اگر فرزند خود را بكشد از معافيت قانون اسفاده مي‏كند و به پرداخت ديه و 10 سال زندان محكوم مي‏شود.16 درباره سخنان وي شايسته است، نكاتي را گوشزد كنيم:

/ 12