‌ ‌4. انقلابيِ‌ عصر استبداد - انقلابی عصر استبداد، اصلاح گرِ عصر مشروطه، شیخ فضل الله نوری نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

انقلابی عصر استبداد، اصلاح گرِ عصر مشروطه، شیخ فضل الله نوری - نسخه متنی

علی‌ ابوالحسنی‌ (منذر)

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


10. چنان‌چه‌ لزوم‌ انطباق‌ مصوبات‌ مجلس‌ با موازين‌ و معيارهاي‌ شرع‌ را يك‌ اصل‌ اجتناب‌ ناپذير بپذيريم‌ - كه‌ منطق‌ اسلامي‌ راهي‌ جز پذيرش‌ آن‌ نمي‌شناسد - لامحاله‌ گريزي‌ از قبولِ‌ نظارت‌ فائقه‌ رسمي‌ و دايميِ‌ مجتهدين‌ بر مصوبات‌ مجلس‌ نخواهيم‌ داشت.

دليل‌ اين‌ امر آن‌ است‌ كه‌ پارلمان، در ايران‌ اسلامي‌ يك‌ پديدة‌ وارداتي‌ و نوظهور است‌ و در اصلِ‌ وضعِ‌ خويش، با مبنا و ساختارِ‌ فرهنگ‌ و تمدن‌ جديد غرب‌ تناسب‌ دارد و مولودِ‌ تحولاتِ‌ عميقِ‌ فكري‌ - سياسي‌ - اجتماعيِ‌ اروپا در چند قرنِ‌ پس‌ از رنسانس‌ است‌ كه‌ بعضاً‌ با اصول‌ فكري، سننِ‌ فرهنگي، شرايط‌ تاريخي‌ و وضعيت‌ اجتماعي‌ كشورمان‌ هم‌خواني‌ ندارد، بلكه‌ متضاد است. بنا براين، بايستي‌ براي‌ هم‌آهنگي‌ و انطباق‌ اين‌ پديدة‌ نوظهور با مباني‌ و سننِ‌ فرهنگي‌ و اجتماعيِ‌ اين‌ ديار، تصرفات‌ حساب‌ شده‌اي‌ در فرم‌ و محتواي‌ اروپاييِ‌ آن‌ صورت‌ گيرد: «مملكت‌ ايران، از 1300 و چند سال‌ قبل‌ كه‌ از آيين‌ زردشتي‌ به‌ دين‌ مبين‌ محمدي(ص) شرف‌ انتقال‌ پذيرفته‌ است، مجلس‌ دارالشوراي‌ قائم‌ دايم‌ كه‌ امور جمهور اهالي‌ را همواره‌ اداره‌ بكند نداشته‌ است. امروز كه‌ اين‌ تأسيس‌ را از فرنگستان‌ اقتباس‌ كرده‌ به‌ همين‌ جهت‌ كه‌ اقتباس‌ از فرنگستان‌ است، بايد علماي‌ اسلام‌ - كه‌ عِندَ‌ ا و عِندَ‌ رَسُولِهِ‌ مسئول‌ حفظ‌ عقايد اين‌ ملت‌ هستند - نظري‌ مخصوص‌ در موضوعات‌ و مقررات‌ آن‌ داشته‌ باشند كه‌ امري‌ بر خلاف‌ ديانت‌ اسلاميه‌ به‌ صدور نرسد و مردم‌ ايران‌ هم‌ مثل‌ اهالي‌ فرنگستان‌ بي‌قيد در دين، و بي‌باك‌ در فحشا و منكر و بي‌ بهره‌ از الهيات‌ و روحانيات‌ واقع‌ نشوند. اين‌ ملاحظه‌ و مراقبه‌ حسب‌ التكليف‌ الشرعي، هم‌ حالا كه‌ قوانين‌ اساسي‌ مجلس‌ را از روي‌ كتب‌ قانون‌ اروپا مي‌نويسند لازم‌ است‌ و هم‌ مِن‌ بَعد در جميع‌ قرن‌هاي‌ آينده‌ الي‌ يوم‌ يقوم‌ القائم‌ عجل‌ ا تعالي‌ فرجه».

‌ ‌4. انقلابيِ‌ عصر استبداد

شيخ‌ در زندگي‌ سياسي‌ خويش، دو دوران‌ را از سر گذرانده‌ است: دوران‌ استبداد فرديِ‌ سلاطين‌ قاجار و دوران‌ مشروطيت. او با خودكامگي‌ به‌هيچ‌ وجه‌ سر سازش‌ نداشت‌ و لذا در كلية‌ جنبش‌هاي‌ ضد استبدادي‌ پيش‌ از مشروطه، هم‌چون‌ جنبش‌ تنباكو و عدالت‌خانه‌ حاضر، بلكه‌ پيشوا و جلودار بود. شركت‌ فعالش‌ در جنبش‌ ضد استعماري‌ - ضد‌ استبدادي‌ تنباكو، نقش‌ مؤ‌ثر وي‌ در بركناري‌ امين‌السلطان‌ و حضورش‌ در مركز ثقل‌ قيام‌ عدالت‌خواهيِ‌ صدر مشروطه‌ كه‌ به‌ عزل‌ عين‌الدوله‌ انجاميد، همگي‌ ثبت‌ تاريخ‌ است. اعظام‌ الوزاره‌ با ذكر درگيري‌ سخت‌ ميان‌ ميرزاي‌ آشتياني‌ و ناصرالدين‌شاه‌ بر سرِ‌ كشيدن‌ قليان‌ در بحبوحة‌ نهضت‌ تحريم‌ مي‌نويسد: شاه‌ حكم‌ به‌ تبعيد آشتياني‌ داد و در پي‌ آن‌ غوغاي‌ ملي‌ عظيمي‌ برخاست‌ كه‌ نهايتاً‌ حكم‌ شاه‌ را مُلغا گذاشت. آن‌گاه‌ مي‌افزايد: «اوَّل‌ كسي‌ كه‌ از علما در آن‌ روز به‌ منزل‌ ميرزاي‌ آشتياني‌ وارد شد و هم‌صدا با ايشان‌ گرديد، آقاي‌ حاج‌ شيخ‌ فضل‌ا مجتهد نوري‌ بود».(104) احتشام‌السلطنه‌ (رئيس‌ مجلس‌ شوراي‌ اول) نيز معتقد است‌ شيخ‌ در «در آن‌ وقايع... در تهران‌ كبادة‌ رياست‌ مي‌كشيد و در صف‌ پيشوايان‌ روحاني، مشوق‌ و محرك‌ مردم‌ در مخالفت‌ با امتياز نامة‌ رژي‌ بود».(105) عين‌الدوله‌ كه‌ پس‌ از بركناري‌ امين‌السلطان‌ روي‌ كار آمد، معتقد بود: آن‌ كس‌ كه‌ امين‌السلطان، دولت‌ را از او مي‌ترسانيد و از ترس‌ همو نيز استعفا داد، شيخ‌ فضل‌ا بوده‌ است.(106) وقتي‌ هم‌ كه‌ روابط‌ شيخ‌ (در صدر مشروطه) با عين‌الدولة‌ مقتدر و خشونت‌ مآب‌ به‌ تيرگي‌ گراييد و عين‌الدوله‌ به‌ شيخ‌ و ديگر عالمان‌ معترض‌ و متحصن‌ در مسجد جمعة‌ تهران‌ پيغام‌ داد كه‌ اگر پراكنده‌ نشويد دست‌ به‌ داغ‌ و درفش‌ خواهم‌ برد، شيخ‌ به‌ فرستادة‌ او گفت: «كسي‌ كه‌ حيات‌ و مماتش‌ زير قلم‌ ماست‌ چگونه‌ جرئت‌ مي‌كند چنين‌ جملاتي‌ را به‌ زبان‌ بياورد؟! به‌ او بگو ما از تو واهمه‌اي‌ نداريم‌ و عن‌قريب‌ تكليفت‌ را روشن‌ مي‌كنيم»!(107) و چنين‌ نيز كرد. به‌ قول‌ ملك‌زاده: «حاج‌ شيخ‌ فضل‌ ا... با وجود ممانعت‌ عين‌ الدوله‌ با سران‌ نهضت‌ هم‌قدم‌ شد و راه‌ مهاجرت‌ را پيش‌ گرفت».(108) شيخ‌ از نفوذ خويش‌ در بين‌ مراجع‌ عراق‌ (نظير آخوند خراساني) بهره‌ گرفت‌ و آنان‌ را به‌ صحنة‌ مبارزه‌ با رژيم‌ استبداد كشانيد.(109)

ملك‌زاده‌ مي‌نويسد: «از حسن‌ اتفاق، حاجي‌ شيخ‌ فضل‌ا كه‌ در آن‌ زمان‌ در حوزة‌ روحاني‌ نجف‌ شهرت‌ و اعتبار زيادي‌ داشت، در ميان‌ مهاجرين‌ [ به‌ قم] بود و او هم‌ در سهم‌ خود روحانيون‌ نجف‌ را به‌ نفع‌ نهضت‌ ملي‌ تشويق‌ مي‌نمود».(110) آية‌ا ميرزا احمد كفايي‌ (فرزند آخوند خراساني) اظهار مي‌داشت: زماني‌ مرحوم‌ آخوند خراساني‌ و ديگر مراجع‌ عتبات‌ به‌ حمايت‌ از نهضت‌ عدالت‌خواهي‌ صدر مشروطه‌ وارد عمل‌ شدند كه‌ شيخ‌ فضل‌ ا نوري‌ در نامه‌ به‌ آخوند، لزوم‌ اين‌ كار را مؤ‌كداً‌ گوشزد كرد.(111)

درنتيجة‌ اتفاق‌ علماي‌ تهران‌ و نجف‌ بر ضد‌ استبداد، شاه‌ سپر انداخت‌ و ضمن‌ بركناريِ‌ عين‌ الدوله، دست‌خط‌ تأ‌سيس‌ مجلس‌ شورا را صادر كرد. در حصول‌ اين‌ موفقيت، بي‌گمان‌ شيخ‌ نقشي‌ مهم‌ و تعيين‌ كننده‌ داشت. «فريدون‌ آدميت» و «مهدي‌ بامداد» تصريح‌ دارند: شيخ‌ «در قيامي‌ كه‌ منجر به‌ صدور فرمان‌ مشروطيت‌ گرديد خدمت‌ ارج‌مندي‌ كرد».(112)

/ 22