‌ ‌5 . اصلاح‌گر عصر مشروطه‌ - انقلابی عصر استبداد، اصلاح گرِ عصر مشروطه، شیخ فضل الله نوری نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

انقلابی عصر استبداد، اصلاح گرِ عصر مشروطه، شیخ فضل الله نوری - نسخه متنی

علی‌ ابوالحسنی‌ (منذر)

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


‌ ‌5 . اصلاح‌گر عصر مشروطه‌

شيخ‌ - چنانكه‌ گفتيم‌ - در مقدماتِ‌ ايجاد و تحصيل‌ آن‌چه‌ كه‌ بعدها به‌ نام‌ «مشروطيت» معروف‌ شد، نقش‌ اساسي‌ داشت‌ و به‌ اين‌ معنا عموم‌ مورخان‌ اشاره‌ دارند.(113) پس‌ خود را در حفظ‌ و پاسداري‌ از آن‌چه‌ كه‌ دست‌آورد نهضت‌ ملت‌ (قيام‌ عدالت‌خانه) مي‌انگاشت، موظف‌ مي‌شمرد و بر خلاف‌ برخي‌ از رهبران‌ كه‌ در برابر فشار و تهديد گروه‌هاي‌ تندرو و جريانات‌ سكولار جا مي‌زدند، با تمام‌ توان‌ مي‌ايستاد و مي‌كوشيد مانع‌ انحراف‌ نهضت‌ از راست‌راهِ‌ ملي‌ و اسلاميِ‌ آن‌ به‌ چپ‌ و راست‌ گردد. كسروي‌ مي‌نويسد: پس‌ از پيشرفت‌ مشروطه‌ و باز شدن‌ مجلس، رهبران‌ مذهبيِ‌ جنبش‌ مشروطه‌ هر يكي‌ بهره‌اي‌ جسته‌ به‌ كنار رفتند، ولي‌ دو سيد [ طباطبايي‌ و بهبهاني] و حاجي‌ شيخ‌ فضل‌ ا هم‌چنان‌ باز ماندند و چون‌ مشروطه‌ را پديدآوردة‌ خود مي‌شماردند از نگهباني‌ باز نمي‌ايستادند...».(114)

براي‌ آشنايي‌ با نقش‌ اصلاحيي‌ كه‌ شيخ‌ فضل‌ ا در طول‌ جنبش‌ مشروطه‌ ايفا كرد، بايستي‌ روند پرنشيب‌ و فراز اين‌ جنبش‌ را از آغاز تا زمان‌ شهادت‌ شيخ، مورد دقت‌ و ملاحظه‌ قرار داد: جرياني‌ كه‌ به‌ نام‌ مشروطه‌ در تاريخ‌ كشورمان‌ معروف‌ شده، خود مسبوق‌ به‌ نهضت‌ اصيل‌ اسلامي‌ و مستقلٍّ‌ عدالت‌خانه‌ بود كه‌ رهبري‌ آن‌ به‌ عهدة‌ علماي‌ دين‌ (بالأ‌خص‌ شيخ‌ فضل‌ا) قرار داشت‌ و مقصد عمده‌اش‌ نيز تأسيس‌ عدالت‌خانه‌ بود، يعني‌ تأسيس‌ مجمعي‌ از نمايندگان‌ طبيعيِ‌ اصناف‌ و طبقات‌ مردم‌ كه‌ به‌ شور بنشينند و براي‌ دواير دولتي، قانون‌ بنويسند تا به‌ خودكامگي‌هاي‌ دولت‌ و دربار پايان‌ داده‌ شود. هجرتِ‌ شيخ‌ و سيدين‌ به‌ قم‌ در صدر مشروطه، به‌ همين‌ منظور انجام‌ گرفت‌ و صدور دست‌خط‌ تأسيس‌ مجلس‌ شوراي‌ اسلامي‌ از سوي‌ مظفرالدين‌شاه‌ نيز دست‌آورد همين‌ حركت‌ بود. مع‌ الأ‌سف‌ هم‌زمان‌ با هجرت‌ علما به‌ قم، با كارگرداني‌ سفارت‌ انگليس‌ و ستون‌ پنجم‌شان‌ در داخل‌ كشور، طرح‌ كشاندنِ‌ مردم‌ ساده‌ و غافل‌ (يا شكم‌باره) به‌ سفارت‌ ريخته‌ شد و استعمار بريتانيا به‌ دسايس‌ معمول‌ خود شدت‌ بخشيد و براي‌ نسخ‌ و نابودي‌ آن‌ قيام‌ اسلامي‌ - مردمي، از طريق‌ سياست‌ خطرناك‌ مسخ‌ و انحراف‌ وارد شد... . نقشة‌ مزبور بزودي‌ شعارِ‌ همه‌ كس‌ فهم‌ و ريشه‌دارِ‌ عدالت‌خانه‌ را جاي‌گزينِ‌ شعار وارداتي، چند پهلو و متشابهِ‌ مشروطه‌ ساخت. نيز به‌ ياري‌ كاردار سفارت، در دست‌خط‌ شاهِ‌ محتضر (مورخ‌ شانزدهم‌ جمادي‌ الثاني‌ 1324 ق) مبني‌ بر اجازة‌ تأسيس‌ مجلس‌ شوراي‌ اسلامي‌ دست‌ برده‌ و درست‌ در بحبوبة‌ به‌ بار نشستنِ‌ نهضت‌ عدالت‌خواهي، قيد اسلامي‌ را براي‌ هميشه‌ (در دوران‌ مشروطه) از عنوان‌ مجلس‌ حذف‌ كردند!(115) سپس‌ هم‌ مانع‌ تثبيت‌ عنوان‌ «مشروعه» به‌ جاي‌ «مشروطه» شدند و اين‌ البته‌ آخرين‌ گام‌ انحرافي‌ در مسير نهضت‌ ملت‌ نبود...(116)

مشروطة‌ وارداتي، در نظر طر‌احان‌ اصلي‌ آن‌ كپيه‌ اي‌ از ليبرال‌ دموكراسي‌ غربي‌ بود كه‌ بر مفهوم‌ فراماسونري، ليبراليستيِ‌ شعار آزادي‌ - برابري‌ - برادري‌ (و نه‌ مفاهيمِ‌ محصَّلِ‌ اسلامي‌ آن‌ها) تكيه‌ داشت‌ و از حيث‌ قانون‌گذاري، تعيين‌ و تنظيم‌ روش‌ زيست‌ انسان‌ها، اهواي‌ نفس‌ اكثريت‌ را به‌ نحوي‌ قانون‌مند، جاي‌گزين‌ تشريع‌ الهي‌ مي‌ساخت. و پيداست‌ كه‌ چنين‌ مشروطه‌ اي‌ - به‌ قول‌ شيخ‌ - آبش‌ با «شرع» و «مشروعه» در يك‌ جوي‌ نمي‌رفت.

اما بايد توجه‌ داشت‌ كه‌ مشروطه‌ بازانِ‌ صدر مشروطه، به‌صراحت‌ و يك‌بارگي، پرده‌ از مقاصد و مطامع‌ حقيقي‌ خويش‌ برنمي‌گرفتند و باطنِ‌ شيطانيِ‌ رژيمِ‌ مطلوب‌ خود را - كه‌ در طغيان‌ نسبت‌ به‌ حق‌ از استبدادِ‌ فردي‌ و بي‌ نقابِ‌ چند هزار ساله‌ پيشي‌ مي‌گرفت‌ - رو نمي‌كردند و به‌ قول‌ كسروي: «تا ديري‌ سخن‌ از شريعت‌ و رواج‌ آن‌ مي‌رفت‌ و انبوهي‌ از مردم‌ مي‌پنداشتند كه‌ آن‌چه‌ خواسته‌ مي‌شود همين‌ است».(117) ولي‌ با گذشت‌ زمان‌ كه‌ بازار هتاكي‌ به‌ ساحت‌ احكام‌ الهي‌ و جسارت‌ به‌ علما در روزنامه‌ ها و شب‌نامه‌ها و ميتينگ‌هاي‌ مشروطه‌خواهان‌ بالا گرفت‌ و متهمانِ‌ به‌ بابي‌گري‌ و متظاهرانِ‌ به‌ فرنگي‌ مآبي‌ صحنه‌ گردانِ‌ حوادث‌ شدند - مشروطة‌ سفارت‌ پرورده‌ پوست‌ انداخت‌ و باطن‌ حقيقي‌ خود را تا حدود زيادي‌ آشكار ساخت. در نتيجه، شيخ‌ نوري‌ نيز كه‌ از مدت‌ها پيش‌ نگران‌ انحراف‌ نهضت‌ و تباهي‌ ثمراتِ‌ قيام‌ ملت‌ بود، نواي‌ انتقاد ديرينه‌ و فزايندة‌ خويش‌ عليه‌ مفاسدِ‌ هم‌زاد يا نوزادِ‌ مشروطه‌ را به‌ فرياد رساي‌ اعتراض‌ بَدَل‌ ساخت‌ و رسماً‌ در برابر مشروطه‌خواهان‌ افراطي‌ موضع‌ گرفت‌ و نهايتاً‌ با هم‌فكران‌ خود در حضرت‌ عبدالعظيم(ع) تحصن‌ گزيد و به‌ نشر لوايح‌ روشن‌گرانه‌ و طرح‌ شعار مشروطة‌ مشروعه‌ پرداخت‌ و اعلام‌ كرد كه‌ قانون‌ اساسي‌ بايد دقيقاً‌ و كاملاً‌ با موازين‌ شرع‌ تطبيق‌ شود و اين‌ تطبيق‌ نيز، كارِ‌ «كارشناسانه» مي‌طلبد كه‌ آن‌ هم‌ جز از فقهاي‌ پارسا برنمي‌ آيد.

/ 22