43امام باقر (ع) در باره اين سخن خداوند كه: زينت خود را آشكار نسازيد جز آن مقدار كه نمايان است، فرمود: زينت آشكار، لباس و سرمه و انگشتر و خضاب دست و دستبند ميباشد. زينت سه قسم است: زينت براي همه مردم، زينت براي محرم، و زينت براي شوهر. اما زينت براي مردم مواردي است كه ذكر نموديم؛ امّا زينت براي محرم محل گردنبند و بالاي آن و دستبند و پايين آن و خلخال و پايين تر از آن است؛ امّا زينت براي شوهر، همه بدن زن ميباشد.دلالت روايت كامل است و اين كه خضاب دست و دستبند و سرمه را جزء زينتي شمرده كه خداوند نگاه بدون لذت و شهوت برآنها را، حلال نموده، مثل اين است كه به جواز نگاه به دست و صورت، تصريح شده باشد.ليكن روايت، مرسله است؛ زيرا قطعه اي از سند ميان ابو جارود ـ كه از امام باقر(ع) روايت را نقل ميكند ـ و علي بن ابراهيم افتاده است.3. رواية عليّ بن جعفر عن أخيه (ع) قال: سألته عن الرجل ما يصلح له أن ينظر إليه من المرأة التي لاتحلّ له؟ قال: الوجه و الكفّ و موضع السوار؛
44علي بن جعفر گويد: از امام كاظم ـ عليه السلام ـ سوءال كردم: نگاه به كدام عضو زن نامحرم جايز است؟ فرمود: دست و صورت و محل دستبند.در دلالت و سند اين روايت اشكال است. امّا دلالت، زيرا «لاتحلّ له» ظهور دارد كه سوءال درمورد زن محرم است يا اقلاً احتمال آن ميرود و با وجود اين احتمال، استدلال ممكن نيست.و سند روايت به خاطر عبدالله بن الحسن ضعيف است؛ هرچند شيخ انصاري45 و صاحب جواهر46 سند روايت را معتبر دانسته اند.4. روايت عمروبن شمر از امام باقر (ع) از جابربن عبدالله الانصاري47 كه درمباحث قبل روايت را ذكر نموده و يادآور شديم كه سند روايت مناقشه دارد.5. رواية مروك عن عبيد عن بعض أصحابنا عن أبي عبداللّه(ع)قال: قلت له: مايحلّ للرجل أن يري من المرأة إذا لم يكن محرماً؟ قال: الوجه و الكفّان و القدمان؛
48خدمت امام صادق(ع) عرض كردم: نگاه به چه اعضايي از بدن زن، براي مرد نامحرم حلال است؟ فرمود: دست و صورت و دو پا تا مچ.دلالت حديث كامل بوده، امّا به خاطر مرسله بودن ضعيف است.6. صحيحة أبي حمزة الثمالي عن أبي جعفر الباقر(ع) قال: سألته عن المرأة المسلمة يصيبها البلاء في جسدها، إمّا كسر و إمّا جرح في مكان لايصلح النظر إليه يكون الرجل أرفق بعلاجه من النساء...؛
49ابوحمزه ثمالي گويد: از امام باقر(ع) درباره زن مسلماني پرسيدم كه در اثر شكستگي يا زخم، به عضوي از بدن او كه نگاه كردن بدان جايز نيست،آسيبي برسد؛ آيا مردي كه بيش از زنان درمعالجه مهارت دارد، ميتواند به او نگاه كند؟
اين صحيحه ميرساند نگاه به اعضايي از بدن زن اشكال ندارد و آن مواضع، غير از دست و صورت ميباشد.7. وروت عائشة: إنّ أسماء بنت أبي بكر دخلت علي رسول الله(ص) في ثياب رقاق، فأعرض عنها و قال: يا أسماء إنّ المرأة إذا بلغت المحيض لم يصلح أن يري منها إلاّ هذا و هذا و أشار إلي وجهه و كفّيه؛
50عايشه نقل ميكند: اسماء دختر ابوبكر با لباس نازكي برپيامبر وارد شد. پيامبر از او روي برگرداند و گفت: اي اسماء زماني كه زن به سن عادت ماهانه رسيد و بالغ شد، درست نيست بدن او ديده شود؛ مگر اين و اين،و به دست و صورت خود اشاره كرد.
نگاه به زنان بي حجاب
ازحرمت نگاه به زنان نامحرم مواردي استثنا شده؛ از جمله: نگاه بدون لذّت و شهوت به زنان اهل ذمه، بلكه همه كفّار و زنان باديه نشين و حتي همه زنان بي حجاب.روايات ذيل براين نكته دلالت دارد:1. معتبرة السكوني عن أبي عبدالله (ع) قال: قال رسول الله(ص): لاحرمة لنساء أهل الذمّة أن ينظر إلي شعورهنّ و أيديهنّ؛51امام صادق(ع) از رسول اكرم(ص) نقل فرمود: حرمتي براي زنان اهل ذمه نيست كه به موها و دست هاي آنان نگاه شود؛
و اشكال دراعتبار روايت به خاطر وجود نوفلي در سند صحيح نيست؛ زيرا قمّي درتفسير خود از او روايت نقل نموده، و اتّهام او به غلوّ دراواخر عمر ثابت نشده است.نجاشي در شرح حال او گويد:عده اي از قمّي ها گويند درآخر عمر غلّو نمود. خداوند داناتر است و درميان رواياتي كه از او نقل نموديم، روايتي كه دلالت برغلوّ كند ،نيافتيم.52اين روايت درجواز نگاه به دست و موي زنان[ذمّي[ صراحت دارد، و دليل جواز را نفي حرمت آنها ميشمارد و ما ميتوانيم اين حكم را به ساير كفّار تعميم بدهيم؛ زيرا آنان نيز حرمتي ندارند، بلكه ميان كفّار، زنان [ذمّي] از حرمت بيشتري برخوردارند. پس زماني كه حرمت آنان ساقط شود و نگاه به آنها جايز باشد، درمورد ساير كفّار به طريق أولي قائل به جواز ميشويم. پس روايت ظهور دارد كه علّت حرمت نگاه به موي زنان، حرمت آنها بوده و اين حرمت درزنان ذمّي ساقط است. با ثبوت اين دو ظهور، حرمت زنان كافر غير ذمّي به طريق اولي ساقط است.2. محمد بن يعقوب عن عدة من أصحابنا عن أحمد بن عيسي عن ابن محبوب عن عبادبن صهيب، قال: سمعت أبا عبدالله (ع) يقول: لابأس بالنظر إلي روءوس أهل تهامة و الأعراب و أهل السواد و العلوج؛ لانّهم إذا نهوا لاينتهون... و المجنونة و المغلوبة علي عقلها لابأس بالنظر إلي شعرها وجسدها مالم يتعمّد ذلك؛
53عبادبن صهيب گويد: از امام صادق(ع) شنيدم: نگاه به موي سر زنان اهل تهامه و اعراب و اهل باديه و روستا اشكال ندارد، زيرا به نهي گوش نمي دهند[ بر طبق عادت خود عمل مينمايند]. سپس فرمود: نگاه غير عمدي به مو و بدن زن ديوانه و سفيه اشكال ندارد.عبادبن صهيب، ثقه است؛ زيرا نجاشي او را توثيق كرده و در توثيق او، نيازي به روايت ابن محبوب از او نداريم. بنابر اين، روايت از نظر سند و دلالت كامل و بدون اشكال است و علّتي كه درآخر روايت ذكر شده، حكم را در مورد همه زن هايي كه به نهي گوش نمي دهند، عموميّت ميبخشد؛ مسلمان باشند يا كافر.ليكن به اعضايي ميتوان نگاه كرد كه به طور معمول، به نمايان بودنش عادت دارند؛ زيرا جواز درصحيحه مبتني بر تعمّد آنها بر هتك حرمت خودشان بوده؛ پس نگاه به اعضايي كه آشكار نمي سازند، حرام است.و جواز نگاه به مو و بدن آنها نيز در صورتي است كه از روي لذّت و شهوت نباشد ، وگرنه حرام ميباشد. و شايد ـ همان طور كه صاحب جواهر احتمال داده است ـ عبارت «مالم يتعمد ذلك» درآخر صحيحه طبق نقل مرحوم كليني(ره) به همين نكته اشاره داشته باشد.صورت ديگري را نيز ميتوان داخل مفاد روايت نمود و حكم به جواز داد، و آن زماني است كه بدون قصد لذّت و به علّت ديگري به سرو موي آنان نگاه كند؛ اما بدون قصد و اختيار برايش لذّتي پديد آيد، كه جايز و بدون اشكال ميباشد.بنابراين به زن هاي بي حجاب، مسلمان يا كافر، كه به رغم نهي، خود را نمي پوشانند، ميتوان نگاه كرد، و نگاه به فيلم هايي كه چنين زناني درآن بازي ميكنند، زماني كه ترس وقوع درحرام نباشد، جايز است.اما درموردي كه مرد قصد لذّت نداشته، ليكن ميداند با ديدن، براي او قهراً لذتي پديد ميآيد، شيخ انصاري ميگويد:اگر با نگاه ـ قصد لذّت جويي نداشته باشد، ليكن ميداند با ديدن،لذت خواهد برد يا از قبل نمي دانست، اما در اثناي ديدن لذّت حاصل شود، آيا خود داري از نگاه واجب است يا خير؟
به خاطر اطلاق ادلّه، قول دوم ظاهر است؛ زيرا طبق سرشت طبيعي بشر كه با زيبايي ها سازگار است، نگاه به صورت هاي زيبا، چه زن چه مرد، معمولاً خالي از لذّت نيست. اگر با پديد آمدن لذّت، نگاه حرام باشد، لازمه آن اين است كه نظر به صورت هاي زيبا را استثنا كنيم درحالي كه كسي قائل به تفصيل بين صورت هاي زيبا و غير آن نيست.