/ سوره واقعه / آيه هاى 16 - 1 - ترجمه تفسیر مجمع البیان جلد 27

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر مجمع البیان - جلد 27

امین الاسلام طبرسی؛ ترجمه: علی کرمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

/ سوره واقعه / آيه هاى 16 - 1

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ

1 . إِذا وَقَعَتِ الْواقِعَةُ.

2 . لَيْسَ لِوَقْعَتِها كاذِبَةٌ.

3 . خافِضَةٌ رافِعَةٌ.

4 . إِذا رُجَّتِ الْأَرْضُ رَجًّا.

5 . وَ بُسَّتِ الْجِبالُ بَسًّا.

6 . فَكانَتْ هَباءً مُنْبَثًّا.

7 . وَ كُنْتُمْ أَزْواجاً ثَلاثَةً.

8 . فَأَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ ما أَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ.

9 . وَ أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ ما أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ.

10 . وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ.

11 . أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ.

12 . فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ.

13 . ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ.

14 . وَ قَلِيلٌ مِنَ الْ آخِرِينَ.

15 . عَلى سُرُرٍ مَوْضُونَةٍ.

16 . مُتَّكِئِينَ عَلَيْها مُتَقابِلِينَ.

ترجمه

به نام خداوند بخشاينده مهربان

1 - هنگامى كه آن رويداد [سهمگين ] روى دهد،

2 - در روى دادن آن هيچ گونه دروغى [در كار] نيست.

3 - [آن رويداد،] پايين آورنده [گروهى ] و بالابرنده [گروهى ديگر ]است.

4 - [اين ] هنگامى [است ] كه زمين سخت لرزانده شود،

5 - و كوه ها سخت فرو پاشند،

6 - و به صورت غبار پراكنده اى درآيند،

7 - و شما [مردم، آن روز] سه دسته شويد:

8 - پس سعادتمندان، چه سعادتمندانى هستند [و راستى چقدر بلندمرتبه اند]!

9 - و تيره بختان، چه تيره بختانى [و راستى چقدر تيره بخت هستند]!

10 - و پيشگامان، همان پيشگامان [در ايمان و آزادگى ] هستند،

11 - آنان همان مقربان [بارگاه پروردگار خويش ]اند،

12 - در بوستان هاى پرنعمت [بهشت پرطراوت و زيبا در ناز و نعمت اند].

13 - [آنان ] گروهى از پيشينيان هستند،

14 - و اندكى از آيندگان.

15 - [آنان ] بر تخت هايى زربفت [و پرشكوه ] قرار دارند،

16 - در حالى كه روبه روى هم بر آن ها تكيه زده اند.

نگرشى بر واژه ها

كاذبة: اين واژه مصدر است، همانند «عافية» و به مفهوم آن است كه روز رستاخيز به گونه اى آشكار است كه جاى گفت و گو و دروغ انگاشتن آن وجود ندارد.

رجّ: اين واژه به مفهوم حركت و لرزش سخت آمده و «رجّت» از همين ريشه برگرفته شده است.

بست: از ريشه «بس» بر وزن «حج» در اصل به مفهوم نرم كردن و ريز ريز نمودن است.

هباء: اين واژه به مفهوم غبار پراكنده و بسيار ريزى است كه تنها در پرتو نور شديد يا با برآمدن آفتاب ديده مى شود.

منبث: از ماده «انبثاث» به مفهوم پراكنده آمده است.

ازواج: اين واژه جمع «زوج» است كه گاه به مفهوم همسر آمده است و گاه به مفهوم «قرين» و «همتا» و بدان دليل كه در روز رستاخيز مردم به صورت اصناف و گروه هاى همانند و هم سرنوشت تقسيم مى شوند، واژه «ازواج» در مورد گروه ها به كار رفته است.

ثلة: اين واژه در اصل به مفهوم «قطعه» آمده و به همين تناسب به گروه و جماعت نيز گفته مى شود. پاره اى نيز آن را از «ثل عرشه»، تاج و تخت او فرو ريخت و حكومت او فرو پاشيد و از هم گسست، معنا كرده اند.

موضونة: اين واژه از ماده «وضن» به مفهوم «بافتن زره» آمده، و در قالب اسم مفعول به معناى بافته شده مى باشد.

تفسير

رويداد هولناك رستاخيز

سوره مباركه «رحمان» با وصف بهشت و نعمت هاى ارزشمند و پرشكوه آن به پايان رسيد، اينك اين سوره با توجه دادن به رويداد تكاندهنده رستاخيز آغاز مى گردد. در نخستين آيه از آيات اين سوره مى فرمايد:

إِذا وَقَعَتِ الْواقِعَةُ

هنگامى كه رخداد هولناك رستاخيز روى مى دهد،

واژه «واقعة» بسان «آزفة» از نام هاى روز رستاخيز است و منظور آيه اين است كه: آن گاه كه در آستانه رستاخيز و پيدايش آن، بر «نفخه صور» براى زنده شدن مردگان و شتافتن آنان به صحراى محشر دميده شده و آن رويداد هراس انگيز روى مى دهد.

پاره اى بر آنند كه واژه «واقعه»، اشاره به مجموعه اى از رويدادهاى تكاندهنده اى دارد كه در آستانه رستاخيز و پديد آمدن آن رويداد بزرگ رخ مى دهد، و اين نامگذارى به دليل بسيارى رويدادها و يا سختى گرفتارى ها و رنج هايى است كه در آن ها نهفته است. و تقدير آيه اين گونه است كه: «اذكروا اذا وقعت الواقعة» به ياد آوريد آن گاه را كه آن رويداد تكاندهنده روى مى دهد.

و هدف آيه شريفه روشنگرى و بيدارى انسان ها و توجّه دادن به آن روز سرنوشت ساز و آماده شدن براى ديدار آن روز است.

آن گاه مى فرمايد:

لَيْسَ لِوَقْعَتِها كاذِبَةٌ

كسى نمى تواند آن روز و فرا رسيدنش را، به دليل آشكار بودن آن دروغ انگارد و نپذيرد.

به بيان روشن تر، منظور اين است كه: آن رويداد بزرگ به راستى روى خواهد داد، به همين دليل در رخ دادن آن دروغى در كار نيست.

امّا به باور پاره اى منظور اين است كه: براى فرارسيدن آن رويداد هيچ مانعى نيست و اين موضوع از ديدگاه خرد و قرآن و روايات قطعى است.

سپس در اشاره به دگرگونى حال انسان ها مى فرمايد:

خافِضَةٌ رافِعَةٌ

اين رويداد تكاندهنده گروهى را به ذلت مى كشد و به كيفر كردارشان مى رسند و گروهى به پاداش عملكرد شايسته و درست انديشى خويش به عزت و سرفرازى اوج مى گيرند.

به باور «ابن عباس» منظور اين است كه: با آن رويداد بزرگ گروهى از انسان ها ذليل و گروهى سربلند مى گردند.

امّا به باور «حسن» و «جبايى» منظور اين است كه: با رخ دادن آن رخداد هولناك، گروه هايى به سوى آتش كشيده مى شوند و گروه هايى به سوى بهشت هدايت مى گردند.

مفهوم روشن تر و كامل تر اين دو تفسير اين است كه: روز رستاخيز با رخ گشودنش گروهى از انسان ها را - كه عنوان هاى پر زرق و برقى، چون: رياست، رهبرى، فقاهت، وزارت، وكالت، قضاوت، فرماندهى و نظير اين ها را در دنيا يدك كشيده و دست به ستم و شقاوت يازيده اند - به ذلت و حقارت و آتش شعله ور دوزخ مى كشد و در برابر آنان ستمديدگان حق طلب و آزادمنش و بشردوست - كه در فرهنگ آن شقاوت پيشگان و اصلاح ناپذيرانِ بى مقدار محكوم بودند - به عزت و سرفرازى اوج مى بخشد و به بهشت پرنعمت خدا هدايت مى كند.(155)

در آيه بعد در وصف ديگر آن روز مى افزايد:

إِذا رُجَّتِ الْأَرْضُ رَجًّا

آن گاه كه زمين سخت به لرزه درآيد و آرام نگيرد.

به باور گروهى از جمله «ابن عباس» منظور اين است كه: آن گاه كه زمين به شدت به لرزه درآيد و همه موجودات زنده را بميراند و نابود سازد.

امّا به باور برخى ديگر منظور اين است كه: آن گاه كه زمين سخت به لرزه درآيد و با لرزش سخت خويش همه چيز را در هم نورديده و مردگان را از شكم خويش بيرون ريزد.

آن گاه مى افزايد:

وَ بُسَّتِ الْجِبالُ بَسًّا

و كوه هاى سخت و سر به آسمان ساييده در هم كوبيده شده و از هم فرو پاشند.

به باور گروهى از جمله «مجاهد» منظور اين است كه: و كوه هاى سخت و استوار بر اثر آن زلزله سخت از هم فرو مى پاشند و ذرّه ذرّه مى شوند.

امّا به باور گروهى ديگر از جمله «سعيد بن جبير»، و كوه هاى سخت به گونه اى از هم فرو مى پاشند كه تكه تكه مى شوند.

از ديدگاه «حسن»، از جاى خود كنده مى شوند،

امّا از ديدگاه «كلبى»، سخت به حركت در مى آيند.

«ابن عطيه» بر آن است كه: و كوه ها بسان خاك ها و شن ها پخش و گسترده و هموار مى گردند.

امّا «ابن كيسان» بر آن است كه: و كوه هاى سر به آسمان ساييده از هم مى پاشند و به صورت تل هايى از شن درمى آيند.

در آيه بعد در همين مورد مى افزايد:

فَكانَتْ هَباءً مُنْبَثًّا

آن گاه همين كوه ها به صورت غبار پراكنده اى در هوا پخش مى شوند؛ به گونه اى كه ذرات آن ها تنها در پرتو نور خورشيد كه از در و پنجره و يا روزنه و سوراخى بتابد، ديده مى شود.

گروه هاى چندگانه انسان ها در روز رستاخيز

پس از ترسيم صحنه اى تكاندهنده و انديشاننده از پيدايش آن رويداد بزرگ، اينك در اشاره به حال و روز انسان ها مى فرمايد:

وَ كُنْتُمْ أَزْواجاً ثَلاثَةً

و شما انسان ها در آن روز بر سه گروه تقسيم خواهيد شد.

به باور پاره اى منظور اين است كه: و شما مردم در روز رستاخيز بر سه صنف تقسيم خواهيد گرديد.

آن گاه در مورد گروه نخست مى فرمايد:

فَأَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ

پس گروه نخست راست گرايان يا نيك بختان هستند.

در مورد ياران دست راست ديدگاه ها متفاوت است:

1 - به باور گروهى از جمله «ضحاك» و «جبايى» ياران دست راست آن كسانى هستند كه كارنامه زندگى شان را به دست راست آنان مى دهند.

امّا به باور گروهى ديگر آنان كسانى هستند كه سمت راست را گرفته و به بهشت پرنعمت خدا پر مى كشند.

و از ديدگاه «حسن» و «ربيع» ياران دست راست مردمى هستند كه به خاطر تلاش و كوشش در اطاعت خدا و پيامبر و انجام كارهاى شايسته و به بركت پاداش پرشكوه خدا به سعادت و نيك بختى پر كشيده و رهرو شايسته كردارانند.

در ادامه آيه شريفه خداى فرزانه در گراميداشت موقعيت پرشكوه اين گروه و به شگفت آوردن پيامبر از مقام آنان مى افزايد:

ما أَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ

راستى كه اين گروه چه مردم نيك بخت و بلندمرتبه اى هستند!

در مورد گروه دوم مى فرمايد:

وَ أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ

گروه ديگرى نيز در روز رستاخيز خواهند بود كه ياران دست چپ، يا تيره بختان هستند.

در مورد اين گروه نيز ديدگاه ها يكسان نيست:

1 - به باور گروهى از مفسران اين گروه همان كسانى هستند كه كارنامه زندگى نكبت بار و بيدادگرانه آنان را به دست چپ آنها مى دهند.

2 - امّا از ديدگاه گروهى ديگر اين گروه كسانى هستند كه فرشتگان دست چپ آنان را گرفته و آن ها به سوى آتش شعله ور دوزخ پرتاب مى كنند.

3 - و پاره اى نيز آنان را تيره بختان و نگون سارانى مى دانند كه با تاريك انديشى و خودكامگى و پايمال ساختن حقوق انسان ها خود را به روز سياه نشانده اند.

در ادامه آيه خداى فرزانه در جهت انگيزش شگفتى پيامبر از تيره بختى و شقاوت اين گروه ستمكار مى افزايد:

ما أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ

و راستى چه تيره بختانى!!

آن گاه در مورد سومين گروه از انسان ها و در وصف آنان در روز رستاخيز مى فرمايد:

وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ

و پيشگامان، همان پيشگامانِ در ايمان و كارهاى شايسته و عادلانه و انسان دوستانه.

به باور پاره اى همچون «جبايى» منظور كسانى هستند كه در ايمان و كارهاى شايسته به رهروان راه پيامبران پيشين سبقت جستند و به همين دليل پيشگامانى هستند كه از ديگران به سوى پاداش پرشكوه خدا سبقت گرفته اند.

امّا به باور پاره اى منظور كسانى هستند كه به فرمانبردارى خدا پيشگام شدند، و با اين كار به سوى رحمت و مهر خدا شتافتند. و مى دانيم كه پيشگامان در كارهاى شايسته از كسانى كه از پى آنان در اين راه گام سپارند، برتر و بالاترند، چرا كه اينان پيش از ديگران به سوى والايى ها اوج مى گيرند، و ديگران در كارهاى نيك به آنان اقتدا مى كنند، و به همين دليل اين گروه پيشگام از ديگران ممتاز هستند.

با اين بيان واژه «سابقونِ» دوم خبر از اول است و ممكن است «سابقونِ» دوم تأكيد باشد، كه در آن صورت آيه بعد خبر مى شود كه مى فرمايد:

أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ

آنان مقربان بارگاه خدايند، و به دليل فرمانبردارى از او و پيشگامى در ايمان و انجام كارهاى شايسته در خور برترين پاداش ها و سزاوار بزرگترين گراميداشت ها و نعمت ها هستند.

در آيه بعد در اشاره به مقام والاى مقربان بارگاه خدا مى افزايد:

فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ

مقربان بارگاه خدا در بوستان هاى پرنعمت و زيباى بهشت هستند.

براى اينكه هيچ كس دستخوش اين پندار نگردد كه تقرب اينان به بارگاه خدا باعث بيرون رفتن از بهشت و اوج گرفتن به مكان ديگر مى گردد، آيه شريفه روشنگرى مى كند كه منظور، نه تقرب مكانى كه نزديكى معنوى است و بهشت داراى درجه ها و مرتبه هايى است كه برخى بالاتر و پرفرازتر از ديگرى است و مقربان بارگاه خدا به كرامت و مهر خدا نزديك ترند.

در اين مورد كه اين پيشگامان چه كسانى هستند، ديدگاه ها متفاوت است:

1 - به باور «مقاتل» و «عكرمه» منظور پيشگامان در ايمان هستند.

2 - امّا به باور «ابن عباس» منظور پيشگامان در هجرت و جهادند.

3 - از اميرمؤمنان آورده اند كه منظور پيشگامان در انجام نمازهاى روزانه است.

4 - و «ضحاك» بر آن است كه: منظور از اين گروه، كسانى هستند كه در جهاد و پيكار با دشمنان دين و آزادى و حقوق مردم پيشگام بوده اند.

5 - به باور «سعيد بن جبير» منظور كسانى هستند كه به توبه و خودسازى و اصلاح امور و انجام كارهاى شايسته سبقت جسته اند.

6 - و از ديدگاه «ابن كيسان» منظور كسانى هستند كه به تمام كارهاى شايسته اى كه خدا فراخوانده است، پيشگام بوده اند. و اين ديدگاه بهتر به نظر مى رسد، چرا كه در بر گيرنده همه ديدگاه هاى شش گانه اى است كه ترسيم گرديد.

از حضرت باقر آورده اند كه فرمود:

السابقون اربعة: ابن آدم المقتول، و سابق فى امة موسى و هو مؤمن آل فرعون، و سابق فى امة عيسى و هو حبيب النّجار، و السابق فى امة محمد (ص) على بن ابى طالب.(156)

پيشگامان امت ها چهار تن هستند:

1 - «هابيل»، فرزند آدم كه به جرم پيشگامى در ايمان و عمل شايسته كشته شد.

2 - پيشگام دوم در ميان امت موسى بود كه از او به مؤمن اصلاح طلب آل فرعون تعبير شده است.

3 - پيشگام امت عيسى، «حبيب» فرزند «نجار».

4 - و ديگر پيشگام امت پيامبر، على (ع) است كه در همه ارزش ها و والايى ها پيشگام بود.

در آيه بعد مى فرمايد:

ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ

اين پيشگامان در كارهاى شايسته و ايمان به خدا بسيارشان از امت هاى پيشين هستند.

آن گاه مى افزايد:

وَ قَلِيلٌ مِنَ الْ آخِرِينَ

و گروه اندكى از آيندگان هستند.

به باور گروهى از مفسران منظور آيه اين است كه: و از امت پيامبر گرامى اسلام اندكى پيشگام بودند، چرا كه سبقت گيرندگان به سوى دعوت حضرت محمد (ص) با سنجش و مقايسه با پيشگامان به سوى دعوت هاى پيامبران پيشين در شمار اندك بودند.

امّا به باور پاره اى ديگر منظور گروهى از نسل اسلام مى باشند كه پيشگام امت محمد (ص) بودند.

از ديدگاه پاره اى منظور گروهى از پيشگامان اين امت و نيز اندكى از نسل هاى آينده كه در سبك و سيره به آنان نزديك بودند.

و از ديدگاه «مقاتل» منظور پيشگامان جامعه هاى گذشته و گروهى از امت پيامبر مى باشند.

در پانزدهمين آيه مورد بحث در ترسيم زنجيره اى از نعمت هاى دل انگيزتر و پرشكوه تر كه براى مقربان بارگاه دوست آماده شده است مى فرمايد:

عَلى سُرُرٍ مَوْضُونَةٍ

مقربان بارگاه خدا بر تخت هايى كه بسان حلقه هاى زره به هم بافته شده و در صف هاى منظم رديف گرديده اند، قرار دارند.

به باور گروهى از مفسران منظور اين است كه: اين تخت ها با شمش ها و شاخه هايى از طلا كه با درّ و جواهرات بسيار زيبا آراسته گرديده، ساخته شده اند.

و در آخرين آيه مورد بحث مى افزايد:

مُتَّكِئِينَ عَلَيْها مُتَقابِلِينَ

اين در حالى است كه آنان در آن جا، بسان بزرگان و صاحبان قدرت و امكانات، در اوج برخوردارى و شكوه روبه روى يكديگر قرار گرفته و زندگى پرشور و نشاط و پرمعنويت و پرمحتوايى دارند و در سراسر زندگى شان رنج و درد و ناراحتى و ناخوشايندى نيست، و همگان با چهره هايى باز و پرطراوت و خلق و خويى شايسته و انسانى با هم روبه رو مى شوند.

/ 43