دختر گرامي شيخ بزرگوار، فقيه الفقهاء شهيد اوّل محمّد بن مکّي بن محمّد بن حامد عاملي جزيني، در امل الأمل آمده است[12]: آن مخدّره عالمه، فاضله، فقيهه، صالحه، و عابده بوده است که من از مشايخ و اساتيد شنيدم مدح و ثناء براو را. روايت ميکند به اجازه از پدرش و از ابن معيّه شيخ پدرش، و پدر بزرگوارش هميشه او را تمجيد مينمود و زنان را امر و سفارش ميفرمود که به او اقتداء کنند و در احکام خاصّه خود و نماز و امثال آن بدو رجوع نمايند. مرحوم ميرزا محمّد علي تبريزي معروف به مدرس در ريحانه الأدب عبارات اعلام سابقين را بعينها ترجمه نموده چنين ميگويد: ام الحسن فاطمه بنت شهيد اوّل عالمهايست فاضله، عابده، صالحه و در کلمات بعضي از اجلّه به زبده الخوّاص و زينه اهل العلم و الاخلاص و فقيهه و شيخه الشيعه و ست المشايخ موصوف است و از مشايخ بسياري استماع کرده و از والد ماجد خود و سيّد بن معيّه استاد والدش اجازه روايت داشته است و والدش بسيارش ميستوده و زنان را به اقتداء و مراجعه به او در احکام حيض و غيره امر ميکرده و لفظ ستّ المشايخ که لقب مشهوري او است، مخفّف سيّده المشايخ است يعني رئيس روات و نقله آثار[13]. در اغلب کتب تراجم که ذکر جميل والد ما جدش آمده است اشاره به فضل و علوّ درجه اين بانوي مطهّر و سه برادرش شيخ رضي الدّين ابوطالب محمّد و شيخ ضياء الدّين ابوالقاسم يا ابوالحسن علي و شيخ جمال الدّين ابومنصور حسن نمودهاند. مرحوم شيخ حرّ عاملي در امل الاٰمل در ضمن ترجمه شيخ رضي الدّين ابوطالب محمّد برادر گرانقدر اين مخدّره محترمه چنين ميفرمايد: شهيد ثاني در اجازه خود براي شيخ حسين بن عبدالصمّد عاملي آنجا که سيّد تاج الدّين ابن معيّه را ذکر ميفرمايد چنين ميگويد: من خطّ اين سيّد بزرگوار را ديدم که اجازه داده بود به شيخ شهيد شمس الدّين محمّد بن مکّي و دو پسرش محمّد و علّي و خواهرشان ام الحسن فاطمه، خوانده شده بستّ المشايخ[14]. هنگامي که در نجف اشرف مشرّف بودم شيخ محمّد مهدي شمس الدّين حفيد شيخ شهيد و اين مخدّره و نائب رئيس فعلي مجلس شيعي لبنان، کتابچهاي در احوالات شيخ سعيد بزرگوار شهيد اوّل جدّ اعلاي خود بچاب رساند، که متأسفانه اکنون در دست بنده نيست، شايد در آن رساله مختصر، ترجمه بيشتري از اين مخدره محترمه آورده باشد. مرحوم محدّث قمي رضوان الله عليه در فوائد الرّضوية[15] از تکمله سيّد حسن صدر بر امل الأمل چنين نقل ميفرمايد: شيخه ام الحسن ست المشايخ دختر شهيد اوّل، من صورت سندي که براي دو برادرش نوشته است ديدهام و دوست دارم که او را ذکر کنم تا مقام فضل او معلوم شود و در اعيان الشيعه سند را کاملتر و بهتر نقل نموده است[16]. و ما اصل سند را با حذف صدر و ذيل ترجمه ميکنيم: امّا بعد، پس بخشيد سيّده فاطمه امّ الحسن دو برادرانش ابيطالب و ابي القاسم علي فرزندان سعيد اکرم و فقيد اعظم بزرگ مايه افتخار و يگانه روزگار، چشم بيناي زمان و يکتاي اوان، زنده کننده مراسم ائمه طاهرين سلام الله عليهم اجمعين، آقاي ما، آفتاب ملّت و حقّ و دين، شمس الدّين محمد بن احمد بن حامد بن مکّي قدّس سرّه که منتسب است به سعد بن معاذ سرور اوس قدّس الله ارواحهم ـ همه آنچه را که مخصوص او بود از ارث پدري در حزين و غير جزين، همه را بهبه شرعيّه برضاي خداوند متعال و به اميد ثواب جزيل او در مقابل کتاب تهذيب شيخ رحمه الله و کتاب مصباح او و کتاب من لا يحضره الفقيه و کتاب ذکراي پدرشان رحمه الله و قرآن مذّهب معروف به هديه علي بن مؤيّد و هر کدام تصرّف نمودند و خداوند شاهد بر آنانست و اين در روز سوّم شهر رمضان المعظّم سال 823 بود و خداوند بر آنچه گوئيم وکيل و شاهد است[17]. مخفي نماند که تاريخ اين مصالحه وهبه، سي و هفت سال بعد از استشهاد والد معظمشان شيخ شهيد است. زيرا تاريخ شهادت آن بزرگوار پنجشنبه 9 جمادي الاول سال 786 هجري قمري ميباشد.