رضا باقيزاده سرّ ني در نينوا ميماند اگر زينب نبود كربلا در كربلا ميماند اگر زينب نبود مطالعه زندگي شخصيتهاي تاريخ به انسان كمك ميكند تا رهتوشهاي براي آينده زندگي خود برگيرد, در نگاه ما, ائمه شيعه علاوهبر شخصيت تاريخي, داراي صفت عصمت نيز هستند كه باعث حجيت سيره آنها ميشود. زندگي اصحاب ائمه نيز بهدليل قرابت آنها با معصوم, الگوي مناسبي براي تأسي ما به آنهاست. در بين اصحاب ائمه, حضرت زينب مقام ويژهاي دارد, تا حدي كه ميتوان گفت, اگر حضرت زينب (س) نبود, شايد از اسلام هم خبري نبود چه اينكه آن بزرگوار از عصر عاشورا رسالتي سنگينتر از رسالت حسين را بر دستهاي عليوار خويش گرفت و آن ادامه نهضت كربلا, عليه جنايت, دروغ و وحشت و اختناق است و آن هم در اوضاعي كه قهرمانان انقلاب مردهاند و مردان پيشگام اسلام دم فروبستهاند. در اين مقاله برآنيم تا اشارهاي به زندگي آن بزرگوار داشته باشيم. تولد: در پنجم جماديالاول ششمين سال از هجرت پيامبر (صلي الله عليه و آله) در مدينه طيبه, سومين فرزند علي و فاطمه عليهالسلام پا به عرصه وجود گذاشت[1] پيامبر خدا(صلي الله عليه و آله) نام زينب را براي وي برگزيد.[2]
كودكي
دختر بزرگوار فاطمه (سلام الله عليها) با اينكه بيش از پنج يا شش سال بيشتر وجود مقدس مادرش را درك نكرده بود, اما چنان تربيتشده بود كه از فاطمه (سلام الله عليها) روايت و حديث نقل ميكرد, حتي برخي از تاريخنويسان خطبه فدك را به ايشان رساندهاند. او در كودكي به كمال و رشد رسيده بود, نقل ميكنند كه: روزي اميرالمؤمنين (عليه السلام) زينب را كه در سن طفوليت بود روي زانوي خود نشانيد و به او فرمود: بگو احد ـ (يعني يكي) ـ گفت احد: فرمود: بگو اثنين ـ ( يعني دوتا) ـ زينب ساكت شد علي (عليه السلام) به او گفت: سخن بگو زينب گفت: زباني كه به گفتن يكي گردش كرده چگونه دوتا بگويد. علي (عليه السلام) دختر را به سينه چسباند و او را بوسيد.[3]
ويژگيهاي اخلاقي
1. عبادت: تهجد و شبزندهداري حضرت زينب (سلام الله عليها) هرگز ترك نشده, حتي شب يازدهم محرم, در اين مورد از حضرت سجاد (عليه السلام) روايت شده كه فرمود: «آن شب عمهام زينب را ديدم در جامه نماز نشسته و مشغول عبادت است.[4] » مرحوم بيرجندي در كتاب خود كبريت احمر ميگويد: «برخي مقاتل معتبره از امام سجاد (عليه السلام) نقل كردهاند كه فرمود: عمهام زينب با تمام مصيبتهايي كه بر او وارد شده بود از كربلا تا شام, هيچگاه نوافل خود را ترك نكرد.»[5] امام حسين (عليه السلام) هنگامي كه براي وداع پيش زينب آمد در بين سخنانش فرمود: «خواهرجان مرا در نماز شب فراموش نكن.»[6] 2. شجاعت: هنگامي كه اسرا را وارد مجلس ابن زياد ميكردند, زينب كبري بهطور ناشناس وارد مجلس وي شد و در گوشهاي نشست. پسر مرجانه پرسيد: اين زن كيست؟ گفتند: او زينب دختر علي (عليه السلام) است. عبيدالله گفت: شكر خداي را كه شما را رسوا كرد و دروغگوييهاي شما را آشكار نمود. ناگهان دختر علي (عليه السلام) چون شيري به خروش آمد و فرمود: فاسق رسوا ميشود و فاجر دروغ ميگويد و آنها غير از ما هستند. پسر مرجانه گفت: چگونه ديدي آنچه خداوند با برادرت نمود؟ زينب (سلام الله عليها) فرمود: جز نيكي چيزي نديدم, زيرا خداوند شهادت را بر آل پيغمبر مقدر فرموده و ايشان بهسوي خوابگاه هميشگي خود شتافتند, ولي به همين زودي, خداوند تو و ايشان را با هم براي حساب جمع ميكند. در آن هنگام بنگر كه رستگاري از آن كيست؟ اي پسر مرجانه, مادرت به عزايت بنشيند. اينجا بود كه ابن زياد از فرط غضب, ديوانهوار تصميم به قتل زينب گرفت, ولي او را منصرف كردند.[7] ابن حجر عسقلاني در مورد شجاعت حضرت زينب (سلام الله عليها) ميگويد: «زينب (سلام الله عليها) مجسمه شجاعت و شهامت بود.»[8] علامه شرفالدين نيز در اين باره ميگويد: حضرت زينب (سلام الله عليها) در زيباترين و شگفتترين صورت شجاعت درخشيد.[9] 3. غيرت: در مجلس يزيد يك مرد شامي از يزيد خواست كه فاطمه حوريه دختر امام حسين را به عنوان كنيز به او ببخشد, اما با اعتراض حضرت زينب (سلام الله عليها) روبهرو شد, و زينب (سلام الله عليها) فرمود: نه اين فاسق نميتواند چنين كاري بكند, مگر اينكه از دين جدم خارج شود. آن مرد شامي پرسيد, اين زن كيست, يزيد گفت زينب دختر علي است, شامي گفت: اي يزيد, لعنت خداي بر تو باد. آيا تو فرزندان پيغمبر را ميكشي و اهل بيتش را اسير ميكني؟ من فكر ميكردم اينان اسيران رومي هستند. يزيد برآشفت و دستور قتل آن مرد را صادر كرد.[10] 4. ايثار: زينب در عاشوراي حسيني هر آنچه داشت در طبق اخلاص گذاشت و به پيشگاه الهي تقديم نمود. رهاكردن همه زندگي, شوهر و فرزندان خود در مدينه و تقديم كردن دو فرزند براي شهادت در ركاب برادر, تحمل كردن قتل و غارت, به اسيري بردن, هتكحرمت وي در جريان اسارت, تقسيم غذاي خود در بين اسرا و تحمل گرسنگي, همه نشانه ايثار و ازخودگذشتگي حضرت زينب (سلام الله عليها) است آن حضرت بارها خود را پيشمرگ حضرت سجاد (عليه السلام) ميكرد و او را از مرگ حتمي نجات داد. 5. صبر و استقامت: استقامت و صبر حضرت زينب (سلام الله عليها) در رحلت پيامبر (صلي الله عليه و آله) و شهادت مادر و پدر بزرگوارش و شهادت امام حسين و امام حسن عليهماالسلام و فرزندانش ستودني است و از همه مهمتر صبر آن بزرگوار بعد از حادثه عاشورا درس صبر و استقامت به ما ميآموزد. علامه مامقاني در اين باره ميگويند: «زينب در صبر و استقامت, بينظير و يگانه است.»[11] 6. حجاب: علامه مامقاني درباره حجاب حضرت ميگويد: «زينب در حجاب و عفاف يگانه است, احدي از مردان در زمان پدرش و برادرانش تا روز عاشورا او را نديده بودند.»[12] حضرت زينب به حجاب اهتمام بسيار ميورزيد چه اينكه حجاب را مصونيت براي زن ميدانست.