دانشمندان درباره اين كتاب سخن مي گويند - امام علی (ع) صدای عدالت انسانیت جلد 6

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

امام علی (ع) صدای عدالت انسانیت - جلد 6

جرج جرداق؛ مترجم: عطامحمد سردارنیا

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

دانشمندان درباره اين كتاب سخن مي گويند


* اگر بخواهيد درباره عظمت شما سخن بگويم،
نيروي بيان معجزه آساي خود را به من عاريه دهيد!

عبدالحسين شرف الدين

* با بحثهاي عميق و دقيقي كه مؤلف، در اين كتاب
آورده است، برتري خود را برتمام دانشمندان و
فلاسفه غرب و علماي اروپا ثابت كرده است.

سليمان ظاهر

* اين كتاب، طرزفكر عرب را درباره مسائل گذشته
و حال خويش، بطور كامل منقلب مي كند.

سيدحسن امين

تاامروز هيچ يك از كتابهاي عربي، مانند اين كتاب، مورد توجه و استقبال قرار
نگرفته است. در مدّتي كوتاه تر از يكسال، چندبار تجديدچاپ و به زبانهاي مختلف
ترجمه شد.

در نيمه اول قرن بيستم، تنها اين كتاب بود كه درباره اش گفته شد: بزودي طرزفكر
عرب را درباره گذشته و حال خويش، دستخوش تحولي عميق خواهد كرد.


موسسه انتشارات «دارالروايع» ترجيح داد كه نمونه اي از آراي دانشمندان و ادبا و
خوانندگان را درباره اين كتاب، دراينجا بياورد؛ تا هم فوايد آن استفاده شود و هم
سندي تاريخي باشد.

اين مؤسسه با تقديم اين كتاب پرارزش به ملّتهاي شرقي توانست عاليترين اثر
فلسفي، تاريخي، ادبي و جذاب را كه كمتر كتابي درگذشته و حال بپاي آن مي رسد،
عرضه بدارد. از اين پس نيز با خوانندگان خود عهد مي كند كه همواره در راه نشر
بهترين آثار فكري عربي و جهاني كه عرب امروز حداكثر احتياج را به آنها دارد،
ساعي و كوشا باشددارلروايع

* * *

قسمتي از نامه سيد محسن حكيم به مؤلف:

اين كتاب، از چند جهت تعجب و تحسين مرا برانگيخت. مهم تر از همه اين است
كه در اين كتاب، همواره رعايت جنبه عدل و انصاف شده است.

بديهي است كه اين جهت، از تمام جهات ديگر پرارزش تر است. چه مي دانم،
شايد مؤلف، در گفتگوي از شخصيت امام علي عليه السلام ، تحت تأثير آهنگِ ملكوتي عدالت
انساني او قرار گفرته و روح انساني والامقام او، مؤلف را دراختيار خود درآورده
است، من كار شما را بزرگ مي شمارم و به همگان توصيه مي كنم كه اين كتاب را در
پرتو عقل و فطرت، مطالعه كنيد، تا حقيقت را در آهنگِ عدالت انساني بشنوند و از
روح او الهام گيرند.

* * *

قسمتي از نامه سيدعبدالحسين شرف الدين:

اگر بخواهيد درباره عظمت شما سخني بگويم، نيروي بيان معجزه آساي خود را
به من عاريه دهيد...


سيدموسي، آل بحرالعلوم طباطبايي در نامه خود به مؤلف مي نويسد:

من در ايران، در شهر قم به زيارت حضرت آية اللّه بروجردي شرفياب شدم.
نخست از كتاب صوت العدالة الانسانية از من سئوال كردند. ايشان چنان تحت تأثير
اين كتاب قرار گرفته بودند كه نسبت به هيچ كتاب ديگري نظير آن را نديده بودم. به
من دستور فرموده اند كه استنتاج صحيح شما را از تاريخ و حالات امام عليه السلام ، مورد
تقدير قرار دهم و واقع بيني و حسن سلوك شما را بستايم. ايشان ميل داشتند به دست
مبارك خويش، نامه اي براي شما بنويسند؛ امّا ارتعاش دست به ايشان اجازه نداد.

من بعد از آنكه از اين كتاب پرارزش، اطّلاع يافتم، با همه اطلاعاتي كه در زمينه
موضوع كتاب دارم، به مطالعه آن پرداختم. خوشبختانه، عصر ما عصر درخشان
تحقيق و كشف حقايقي است كه همچون دفينه ها، از انظار پوشيده هستند و مردان
بزرگ تاريخ را ناشناخته گذارده اند. دانشمنداني كه در اين زمينه، كار مي كنند و به قدر
قدرت و همّت خود حقايق را كشف مي كنند، مورد احترام هستند.

امّا اي جورج، سهم تو در اين ميان، از همه بيشتر و هدف تو عاليتر است.

من كه جمع كثيري از دانشجويان و متفكران نجف و ايران را به همراه دارم، كتاب
پرارزش تو را تحسين مي كنم و خوشحالم كه نسلهاي آينده، از امكاناتي برخوردارند
كه بتوانند از چهره حق پرده برافكنند و آن را بشناسند.از لحاظ اينكه پيش از ديگران
در دقيق ترين و شريف ترين ميدانها قدم گذاشته اي، افتخاري بزرگ داري. اميدوارم
همه نويسندگان، در همين راه گام بردارند.

* * *

قسمتي از نامه استاد ميخائيل نعيمه:

اين اثر ادبي جاوداني، موجب افتخار و سربلندي شماست. هيچ خواننده اي
نمي تواند از فضايل اين كتاب بگذرد، بدون اينكه پيش خود احساس نكند كه دربرابر


رژيم هاي فاسد زمان، آماده انقلاب و قيام است. اين همان كاري است كه علي عليه السلام با
رژيم هاي فاسد مي كرد. امروز اگر علي عليه السلام در ميان ما نيست، امّا بدبختانه رژيمهاي
فاسد، هنوز برقرارند. بهترين پاداش شما اين است كه كتاب شما در سنگر ضدّ ظلم و
رواج عدالت، قرار دارد. من يقين دارم كه دنياي عرب، بزودي به كتاب شما پاسخ
مثبت خواهد داد.

در نامه ديگر مي نويسد: از آن وقتي كه كتاب خود را درباره شخصيت ممتاز امام
علي عليه السلام (صوت عدالت انساني) در يك جلد انتشار داديد، و قلم را از ادامه اين بحث
در نيام كشيديد، گويا قلم، از اينكه او را از آشكار كردن همه حقايق و گشودن همه
عقده ها باز داشته بوديد، سخت آشفتگي و بي تابي مي كرد. خوشبختانه، شما خيلي
زود به نداي قلم پاسخ داديد. و نتيجه آن همين دايرة المعارف علوي شد كه اينك در
پنج جلد انتشار يافته است.

بزرگاني هستند كه تنها از كار شما در شگفت و حيرت هستند. بزرگاني هم هستند
كه علاوه برشگفتي و حيرت، شما را مي ستايند و تجليل مي كنند. امّا كساني هم سراغ
داريم كه تنها به اظهار شگفتي و تجليل، اكتفا نكرده اند؛ بلكه شما را صميمانه دوست
مي دارند. بديهي است كه اينان، از آن دو دسته، بزرگ تر و عالي مقام تر هستند. تو
دوست مي داري كه عقل و قلب و روح و هرچه در زندگيت عزيز و مقدّس است، به
آنها تقديم داري. اينان تمام سرچشمه هاي روحي خود را به روي تو گشوده اند تا
تشنگيها و التهاب هاي دروني خود را بدان وسيله فرونشاني و اشتهاآورترين توشه ها
را براي تو فراهم كرده اند، تا وجدان گرسنه ات را سير كنند و چراغهايي براي تو
افروخته اند كه ظلمتها و فراز ونشيبها در اين راه طولاني تو را نيازارند. مهم اين است
كه كردار آنها گواه گفتار آنهاست و هرگز برخلاف آنچه گفته اند، كار نمي كنند. زندگي
آنها نمونه اي راستين از گفته ها و نوشته هاي آنهاست (در صورتي كه اهل قلم باشند)


تو آنها را دوست مي داري به خاطر اينكه رفتار آنها نمايشگر محبت آنها به توست.
علي بن ابي طالب عليه السلام ، يكي از همين افراد خيراست. تو اي برادر عزيز، طّيِ پنج جلد
كتاب، كه درباره زندگي امام عليه السلام به رشته نگارش كشيده اي، ثابت كردي كه نسل حاضر
مي تواند آنچه تو شناخته اي، بشناسد و بزرگمردي را (كه در سرزمين آنها پرورش
يافته و از پستان فرهنگ آنها، قرنها پيش، شيرخورده) دوست بدارد.

اين كتاب هميشه در اين راه، پيشتاز و راهنماست. اميدوارم نسل حاضر، به جمال
آن آرايش يابد و به نور آن فروغ گيرد و از پستيها و آلودگيهاي خود، در برابر عظمت
آن، احساس خجلت و سرافكندگي كند!

* * *

شيخ عبداللّه از ايالات متحده مي نويسد:

كتاب جورج جورداق را درباره امام علي عليه السلام مطالعه كردم. او شخصيت علي عليه السلام را
در پرتو نور جديدي برچهره تاريخ آشكار ساخته، به طوري كه به ما «فكر سازنده»
عطا مي كند. در اين كتاب، ابوالحسن را نه آن مردي يافتم كه در كتابهاي اسلامي (كه
تحت تأثير عواطف و عقايد مذهبي نگارش يافته اند) يافته بودم.

اگر از علي عليه السلام سئوال كنند كه بزرگ ترين كتابي كه درباره زندگي و تاريخش نوشته
شده است، چه كتابي است، با دست مباركش، تنها به جورج جورداق اشاره مي كند. از
اين اشاره، در عين خموشي و سكوت، اين سخن به گوش مي رسد: «جورج جورداق
خوب مرا درك كرد و درباره من انصاف داد!»

اگر بگويم: جورج جورداق، با بيان سحرآميزش توده شعر او نويسندگان را (كه
درباره علي عليه السلام شعر گفته و كتاب نوشته اند و خودم يكي از آنها هستم) شرمنده كرده
است، مبالغه نكرده ام! نويسندگي همان طوري كه جورج جورداق خواسته است،
عبارت از انديشه اي آزاد است كه با قلمي دور از آلايش و سوءنظر، چهره حقيقت را


آشكار سازد و معاني عميقي عرضه بدارد كه گلها را پرورش دهد و خارها را از بيخ
وبن بركند. شعر، همان طوري كه جورج جورداق پسنديده است، جمال و استعداد
خدادادي است كه بدون مسامحه و مداهنه، حقيقت امور را آشكار مي سازد؛ بلكه
گاهي سيلي از معاني و صورتهاي تازه به همراه دارد.

اگر جايز بود كه نسبت به نويسنده اي رشك برم كه داراي سبكي بسيار عالي و
عواطفي سرشار است و حقايق تاريخي را آن چنان وصف مي كند كه گويي خواننده
آنچه را مي خواند، دربرابر چشم خود مي نگرد، تنها رشك به جورج جورداق
مي بردم... امّا من در زندگيم هرگز رشك نبرده ام!

اين كتاب جاوداني را مكرراً مطالعه كرده ام؛ امّا هنوز هم سير نشده ام. اگر مدالها
اين قابليت را داشتند كه درخور فضيلت و شخصيت مردان بزرگ باشند، يقيناً امام
علي عليه السلام براي تجليل از ادب و انصاف و نبوغ جورج جورداق، با دست مبارك خود بر
سينه وي مدال مي آويخت!

* * *

استاد صقريوسف صقر، دراين باره مقاله اي مفصل نوشته است كه قسمتي از آن را
دراينجا مي آوريم:

در اين عصر كه درباره عرب و عربيت، گفتگو بسيار و تاريخ و تمدّن عرب مورد
طعن و انتقاد است، جورج جورداق درباره امام علي عليه السلام ، كتاب بزرگ خود را تأليف
كرد. سبك وي در سيره نويسي و تاريخ برداري، سبكِ تازه اي است كه احدي در
ادبيات عرب بر او سبقت نگرفته و بعد از اين نيز كسي به مقام او نمي رسد. منظور من
قدرتي است كه وي در راه زنده كردن و برانگيختن يك ملّت از خود نشان داده است.
چنين قدرتي تنها «شاتوبريان» در كتاب شهيدان و «گيزو» در بعضي از فصول تاريخ
فرانسه، از خود نشان داده اند.


ما اميدواريم مورخين و نويسندگان ممالك عربي، حوادث را مثل جورج
جورداق، مورد دقت و مطالعه قرار دهند و تاريخي زنده و خواندني و دوست داشتني
براي ما بنويسند نه تاريخي خشك و عقيم.

* * *

سيدرشيد بيضون مي گويد:

خواننده هرگاه فصلي از اين كتاب را مطالعه كند، احساس مي كند كه به خواندن
فصل بعد نيز اشتياقِ فراوان دارد. سرانجام بدون اينكه احساس خستگي و ملال كند،
مي بيند با همان شور وشوق همه كتاب را مطالعه كرده است. اين اثر ارزنده، به خاطر
همين امتيازش انسان را وادار مي كند كه دربرابر صاحب آن تعظيم كند و او را بستايد.

آرزوي قلبي من اين است كه در ميان انسانها امثال جورج جورداق، بسيار پيدا
شوند تا صداها و نغمه هاي عدالت انساني را با همان سبك نو و فكر سازنده خود به
گوش جامعه برسانند. آن گاه كه بخواهيم زبان به شكر و ثناي شما بگشاييم، اميدواريم
كه در ميدان ادب وفكر، چنان توفيق خالصي پيدا كنيد كه همواره با نيروي فكر شما،
ادبيات راه كمال بپويد و با ادبيات، شما، افكار ارزنده، جاوداني شوند.

* * *

سيد محمّد حيدري از عراق مي نويسد:

اين كتاب، آيت برتري و ابتكار است. از لحاظ وسعت و سبك و عمق در اوج
عظمت قرار دارد. نظراتي كه در آن عرضه شده، دقيق و از لحاظ تعبير، بليغ است.
موضوع كتاب، نويسنده را محدود و محصور نمي سازد. بحثها جالب و استدلالها
قوي و عبارات سليس و روان است. من و هزاران نفر عراقي امثال من، با بي صبري در
انتظار انتشار دوره كامل امام علي عليه السلام هستيم؛ تا حقيقتي كه در زير پرده هاي ضخيم
اعصار و قرون پوشيده شده است، كشف كنيم.


دكتر علي بدرالدين مي نويسد:

كتاب پرارزش امام علي عليه السلام كه به دست اديب توانا، جورج جورداق، تأليف شده،
امروز در ميان كتابهاي عربي همچون دانه درشت و گرانبهاي درّي است كه در وسط
گلوبند قرار دارد. كتابهاي ديگر با همه اختلافي كه از لحاظ شكل و حجم و سبك
دارند، حكم درهاي معمولي و كوچك تر گلوبند را دارند. در اين روزگار، كتاب
فراوان نوشته مي شود. مردم و خوانندگان به اين كتابها (كه دعوت كننده به خير و حق
هستند) سرگرم مي شوند و خاطرشان تسلّي پيدا مي كند، امّا سخن ها از گوش ها
تجاوز نمي كند و حرفها از چشمها به فهمهانمي رسد. چرا؟ علّت اين است كه يكي
براي تجارت و سود، ديگري براي شهرت وآوازه، ديگري براي تقليد و رقابت و
ديگري براي ارضاي تمايلات خود كتاب مي نويسد. امّا امتيازات اين كتاب پرارزش
در وجود خود نويسنده است. توگويي در لابلاي سطور اين كتاب، چشمه سلسبيل
جاري است و در حماسه هاي حق طلبي او، آتش انقلاب زبانه مي كشد و از خلال
مطالب آن نسيم عطرآگينِ حقيقت دوستي مي وزد.

* * *

استاد صبحي سعيد مي نويسد:

پيش از آنكه اين كتاب را مطالعه كنم، فكر مي كردم در لبنان چشمه هاي آفرينش و
ابداع فكر عربي خشكيده و تحت تأثير غرايز انساني، بحث و تحقيق به دست
فراموشي سپرده شده و تنها عقلهاي ناتواني باقي مانده اند كه به نگارش رمانهاي
عشقي و پليسي و ترجمه هاي بي ارزش و مطالبي كه از منابع ادبي و تاريخي اقتباس
مي شود، سرگرم و دلخوش هستند. اين بود عقيده من درباره مردم لبنان، تا پيش از
مطالعه اين كتاب. درزماني است كه مردم عادت كرده اند كه هرگاه كتابي درباره «امام
علي عليه السلام » بخوانند، با مؤلفي روبرو شوند كه بعنوان «عالمي جليل» شناخته شده است و


در لباس عمامه است يا شهرتي اجتماعي دارد و شهرت آن شخصيت تاريخي را
تحت الشعاع قرار مي دهد.

جورج جورداق، هيچ يك از اينها نيست. نه اهل عمامه است و نه كسي است كه با نام
خود تجارت كند و اثر خود را تحت الشعاع شهرت خود سازد.

او اديبي جوانمرد است كه مسائل را از همان زاويه اي كه خودش بوجود آورده
است، مورد مطالعه قرار مي دهد.

به خاطر دارم كه درگذشته كتابهاي بسياري درباره امام علي عليه السلام مطالعه كرده ام.

يكي كتاب عباس محمود عقاد است كه تنها منظورش تجارت است. ديگر كتاب
دكتر طه حسين است كه بقدري مكرراتش زياد است كه خواننده را خسته و ملول
مي كند. با مطالعه اين كتاب، متوجه شدم كه تجزيه و تحليل ها و سبك زيباي كتاب،
بقدري استحكام دارد كه زبان و فكر و ديده را از لغزش و اشتباه باز مي دارد.

* * *

شيخ سليمان ظاهر مي نويسد:

اگر بگويم: اين كتاب، بهترين نتيجه فكر عربي است، غلو نكرده ام. مردم لبنان
هميشه به هوش و ذوق سليم و قوت استنباط و ابتكار علمي مشهور بوده اند. زبان
عربي فصيح، مديون آن دانشمندان لبناني است كه به سبك روز، آن را تدوين كرده و
اصطلاحات تازه را وارد آن ساخته اند. راستي كه اينان در نظم و نثر عربي يد بيضا
دارند!

ماانتظار نداريم كه با اين تقريظ، حقِّ اين كتاب را ادا و مطالب آن را خلاصه كنيم.
در ميان تمام كتبي كه در گذشته و حال، در عصر جاحظ و عصر ابن ابي الحديد و ميثم
بحراني و ديگران، درباره زندگي اين امام بزرگ نوشته شده است، در امتياز اين كتاب
همين اندازه بس كه طيّ صفحاتي، مطالبي كه درباره زندگي عرب بدوي و

/ 32