الف. حسيني اين بار درباره زني سخن خواهيم گفت كه حضور و نقش خود را در ادبيات عرب به اثبات رساند و معتبرترين روزنامهها و كتابهاي عربي نام او را در خود ثبت كردند. سال ولادت اين بانو، از ما زياد دور نيست. او در سال 1262 ه··· در دهكده «تبنين» از توابع جبل عامل لبنان به دنيا آمد و در سال 1336 ه··· در مصر از دنيا رفت.اين زن سالهاي عمر خود را در خواندن و نوشتن گذراند تا اينكه به عنوان يكي از مشهرترين نويسندگان زن عرب، در مصر مطرح گرديد. او علي رغم ناپايداري ازدواجهايش، توانست با هوشياري، روشن بيني، تلاش و پشتكار به قلههاي رفيع ادب و هنر دست پيدا كند.«تبنين» زادگاه زينب آل فواز، تحت حكومت «آل علي اصغر» و در دست «علي بك اسعد» بود. زينب توانست با زنان اين خاندان خصوصا «فاطمه دختر اسعد خليل» همسر حاكم، رابطهاي محكم برقرار كند و بدين گونه قسمتي از زندگي زينب همراه با زنان خاندان «آل اسعد» گذشت.زينب با يكي از كارگذاران حكومت ازدواج كرد و سپس از او طلاق گرفت. مجددا با «كاتب دمشقي» منشي حكومت، ازدواج كرد كه دوباره زندگياش از هم گسسته و منجر به طلاق شد، اما او اعتماد به نفس خود را حفظ كرد تا اينكه به ازدواج يكي از فرماندهان مصري در آمد و همراه او به مصر رفت. اين ازدواج استمرار پيدا ميكند و تا زمان مرگ او ادامه مييابد، تا زماني كه زينب خواب جاودانهاش را در سرزمين كنانه، به انجام رساند.
نقش او در ادبيات عرب
پس از ازدواج با فرمانده مصري، زينب به مصر منتقل شد. مصر در آن هنگام از نظر فرهنگي، سرزميني مستعد و پربار بود و به همين دليل زينب از همان آغاز ورود به مصر، شروع به نوشتن در بزرگترين روزنامهها و مجلات مصري نمود و راه را براي رسيدن به شهرت فراگير در عرصه ادبيات عرب آغاز نمود. دو داستان نوشت كه باعث شهرت او شد و كتابي به نام «الدّر المنثور في طبقات رّبات الخدور» كه او را مشهورتر كرد. زينب توانست به جايگاهي عالي و رفيع در زمينه ادبيات و نويسندگي دست پيدا كند و اين مطلبي است كه كتابها و محققين بزرگ و هم عصر او به آن گواهي ميدهند. مسؤول مجله «عرفان» درباره زينب ميگويد: «زينب فواز درّ گرانمايه زمان خود بود» و مسؤول مجله «المنار» نيز، چنين ميگويد: «او گوهر زمانه و امير شعر بود».كتابهايشنظرات نويسندگان بزرگ را درباره «زينب آل فواز» خوانديم، اينك نگاهي گذرا به كتابها و تأليفات اين بانوي نويسنده مياندازيم تا نتايج كار او را در دنياي ادب و نگارش ببينيم، برخي كتابهايش عبارتند از:1 - الرسائل الزينبيه: مجموعه مقالات و رسالههايي است كه در آنها از حقوق زن و جايگاه اجتماعي او سخن ميگويد. اين كتاب را ابتدا به شكل مقالاتي در روزنامهها و مجلات به چاپ رساند و سپس آنها را در كتابي كه «رسائل زينبيّه» نام نهاد جمعآوري كرد.2 - رواية حسن العواقب: داستان «سرانجامهاي نيكو».3 - كشف الازرار عن مخبئات الزارّ و الزارّ.4 - الدار المنثور في طبقات ربّات الخدور: كه در آن سرگذشت و زندگي زنان مشهور آمده است.5 - مدارج الكمال في تراجم الرجال.6 - ديوان شعر: كه مرحوم شيخ آقا بزرگ تهراني در دائرة المعارف بـزرگ خـود به نام «الذريعه» آن را با عنوان «ديوان الفواز» معرفي ميكند.شعر اوشعر «زينب آل فواز» از سويي با ويژگيهايي چون، شيريني كلام، شوق و نشاط و روان بودن همراه است و از سويي با ويژگي نصيحت و ارشاد، مشخص ميشود، علاوه بر اينكه گاه، از راههاي ديگري چون مدح و مرثيه،منظور خود را بيان ميكند، اين زن، محل زندگي خود را در «جبلعامل» ترك كرد و به سوي مصر آمد بيآنكه بازگشتي به وطن داشته باشد. به همين دليل، گاهي حزن دوري از وطن و شوق بازگشت به سوي آن و مردمش در شعر او راه پيدا ميكند:«اي سرزمين بزرگ، در فراق تو اشك از چشمان جاري است و اي روزگار! آيا آنچه رفته است به سوي ما باز خواهد گشت. اي سرزمين من! چون كبوتري كه ناله ميكند در شوق تو ميگريم تا اجل به انتها برسد» او در زمينه آنچه شعر حكمت ناميده ميشود نيز اشعاري دارد:«اگر كسي كه كينه در دل دارد، نخواهد كه ما به آرزوي خود برسيم، بيترديد انديشه و فكر، رسيدن به هر آرزوي معقول را تضمين ميكند. نابينايان كورانديش، هرگز مانند افراد روشن بين نيستند، همانگونه كه افراد نادان با علماء برابري نميكنند.»قبل از اينكه سخن از «زينب فواز» را به پايان ببريم به يك ماجرا اشاره ميكنيم. اين ماجرا بين او و رئيس بخش زنان در نمايشگاه شيكاگو اتفاق افتاده است كه براي زينب فواز دعوت نامهاي فرستاد و او را براي شركت در نمايشگاه دعوت كرد. زينب فواز، با ارسال نامهاي، دعوت او را رد كرد و از شركت در نمايشگاه خوددادي نمود. وقتي كه آن خانم از او پرسيد كه به چه علت دعوت شركت در نمايشگاه را رد كرده است، زينب جوابش را اينگونه نوشت:« دليلي كه مرا از حضور در نمايشگاه باز ميدارد، ريشه در دين ما دارد، ديني كه با آن نشو و نما پيدا كردهايم و اطاعت از آن را واجب ميدانيم و ضمن آنكه آن را به ارث ميبريم، كاملاً دستوراتش را عملي و راهگشا ميدانيم. دين ما اجازه سفر به زن را جز با همراهي يكي از محرمشان و يا موافقت همسرش نميدهد.»به اين ترتيب، زينب، مثال روشن و دليل واضحي براي آن زن آمريكايي ميآورد، كه حاكي از اشتياق زن مسلمان به رعايت موازين ديني و احترام گذاشتن به آن است. پس از اين پاسخ، آن زن قانع ميشود و سخن زينب را ميپذيرد.بله، زن ميتواند در همه عالم و در همه زمانها، نقش اساسي و عمدهاي را در ساختن و پاسداري از زندگي و جامعه بشري ايفا كند. بانوان بايد به اين نكته توجه داشته باشند كه تاريخ، هر نقش عظيم و بزرگي را كه زن به آن قيام كند، حفظ خواهد كرد.