نقش (( خليسه )) در آزاد شدن سلمان - سلمان فارسی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سلمان فارسی - نسخه متنی

جعفر مرتضی عاملی؛ مترجم: سید محمد حسینی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ما در اين باره مى گوييم : بعد از آن كه پيامبر سلمان را از غرس نهى فرمود معقول نيست سلمان كه ميزان فرمانبرى و التزام و تعهد مطلق او را نسبت به دستورات خداى سبحان و رسول او - صلى الله عليه و آله و سلم - مى شناسيم به مخالفت با دستور آن حضرت - صلى الله عليه و آله - اقدام كرده باشد. بنابراين نمى توان پذيرفت كه او از فرمان پيامبر گرامى - صلى الله عليه و آله و سلم - سرپيچى كرده باشد. در اين باره اين سؤ ال مطرح است كه : چطور سلمان در نشاندن دويست و نود و نه درخت دخالتى نكرد و فقط در غرس همين يك درخت دخالت كرد؟!. به علاوه ، سند روايتى كه غرس آن درخت را به عمر نسبت مى دهد صحيح است و ناقلان آن بسيار. اما جز توسط ابن سعد در طبقاتش غرس آن درخت به وسيله سلمان روايت نشده است .

حال كه مرجع - اگر متعين نباشد - اين است كه سلمان در امر غرس درخت خرما دخالت نكرده و نهيى را كه از جانب رسول الله - صلى الله عليه و آله و سلم - متوجه او شد بود مخالفت ننموده و از طرف ديگر نهى پيامبر - صلى الله عليه و آله - از غرس درخت متوجه سلمان بوده نه عمر، اين كه عمر اقدام به غرس كرده باشد معقولتر و احتمال آن نزديكتر مى شود. عمر با اين كار خود خواسته نقش و سهم خود را در اين مورد نيز تجربه كند و شايد او كه گفته است : (( من زميل (همرديف ) محمد هستم )) (51) خواسته با اين كار برابرى خود را با رسول الله - صلى الله عليه و آله - و اين كه همانطور كه نخل به دست رسول الله - صلى الله عليه و آله - به بار مى نشيند به دست او هم بار مى آورد و همچنان كه پيامبر بعضى كارها را انجام مى دهد و غير او نيز مى تواند همان كارها را انجام دهد و - به زعم و پندار او - فرق چندانى بين او و ديگر مردم وجود ندارد، نشان بدهد.

اما اين كه چرا عمر بيش از يك نخل ننشاند؟ شايد سبب اين بوده است كه چون ديد رسول الله - صلى الله عليه و آله و سلم - سلمان را از اين كه نخلى از آن نخلها را بكارد نهى فرمود،نخست در اقدام به اين كار ترديد كرد و از اينكه مورد اعتراض و خشم پيامبر - صلى الله عليه و آله و سلم - قرار گيرد بيمناك شد اما بعدا به خود جراءت داد و با غرس يك درخت خرما اقدام به كارى كرد كه هيچيك از ديگر صحابه - نه ابوبكر و نه جز او - بدان اقدام نكردند. شايد هم سبب اين كه فقط يك نخل غرس كرد اين بوده كه بيش از آن يك نخل ، نخل ديگرى در دسترس نداشته است . اما اراده الهى بر اين قرار گرفت كه ناموس نبوت را محافظت نمايد و انديشه و آرزوى دست اندازى به حريم نبوت يا بهره بردارى از آن در جهت اهداف انحرافى ديگر را ناكام سازد. اين لطف الهى بدين صورت نمايان شد كه همه نخلها به بار نشست جز همين يك نخل تا اين كه رسول الله - صلى الله عليه و آله - مجددا آن را به دست مبارك خود غرس فرمود و بار آورد و كرامت الهى ظاهر گشت .

نقش (( خليسه )) در آزاد شدن سلمان

در برخى از روايات راجع به آزاد شده سلمان از بردگى آمده است كه : سلمان مملوك زنى به نام (( خليسه )) بود كه او را خريده بود. پس از آن كه اسلام آورد رسول الله - صلى الله عليه و آله و سلم - على - عليه السلام - را نزد آن زن فرستاد تا از قول آن حضرت به او بگويد: (( يا تو سلمان را آزاد مى كنى يا من آزادش مى كنم چرا كه دين (تملك ) او را بر تو حرام ساخته )) .

(( خليسه )) در جواب گفت : (( به او (يعنى به پيامبر - صلى الله عليه و آله -) بگو: اگر مايل هستى من آزادش مى كنم و اگر بخواهى او مال تو )) . رسول الله - صلى الله عليه و آله - پاسخ فرستاد: (( خودت آزادش ‍ كن )) .

پس خليسه سلمان را آزاد كرد و رسول الله - صلى الله عليه و آله و سلم - (در برابر آزاد كردن سلمان ) سيصد فسيله (شاخه نخل ) براى (( خليسه )) غرس نمود.

در روايتى ديگر آمده است : خليسه در جواب به رسول الله - صلى الله عليه و آله - عرض كرد: هر چه شما بخواهيد و پيامبر - صلى الله عليه و آله - فرمود: آزادش كردم ...(52).

/ 77