نجات سبكباران - سلمان فارسی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سلمان فارسی - نسخه متنی

جعفر مرتضی عاملی؛ مترجم: سید محمد حسینی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نجات سبكباران

از كتاب (( محاسن )) نقل شده است كه : در مدائن حريقى روى داد سلمان قرآن و شمشيرش را برداشت و از خانه خارج شد و گفت : (( اين چنين سبكباران مى رهند )) .(78)

و حكايت شده است كه : مردى بر او وارد شد در خانه او جز يك شمشير و قرآن چيزى نديد با تعجب پرسيد: (( آيا جز آنچه مى بينيم در خانه ات چيزى نيست ؟ )) سلمان جواب داد: (( پيش روى ما منزلگاهى سخت است و ما كالا و متاعمان را به آن منزل پيش فرستاده ايم )) . (79) به همين مضمون روايتى است كه با سند معتبر از امام صادق - عليه السلام - نقل شده كه فرمود: (( على - عليه السلام - را در خانه اى بود كه جز يك زير انداز، يك شمشير و يك قرآن در آن نبود و در آن خانه نماز مى گزارد يا در آن خانه خواب قيلوله (خواب نيمروز) مى كرد )) .(80)

حال چرا فقط شمشير و قرآن در خانه ايشان بوده و نه چيز ديگر؟ راستى اين به چه معناست ؟ از اين چه چيز مى توان فهميد و چه درسى مى توان آموخت ؟ پرسشى است كه ناگزير به دهن بسيارى مى رسد و نفوس را تشنه دانستن جواب قانع كننده و قابل قبول مى سازد.

ما در اين جا على رغم اين كه براى جواب وافى و شافى به اين سؤ ال فرصت و مجالى بيشتر لازم مى دانيم سعى مى كنيم به اين پرسش جواب كامل و مقبول باشد اكتفاء مى كنيم و مى گوييم :

خداى سبحان كه اين موجود (يعنى ) را آفريد خواست در درجه اول اين موجود (( انسان )) باشد و آنگاه اراده كرد كه (( آزاده )) باشد. بنابراين هر آنچه كه با اين (( انسانيت )) و (( آزادگى )) ناسازگار باشد و دايره عمل آنها را محدود نمايد با فطرت انسانى منافات داشته ناهماهنگ است و با آنچه خداى سبحان براى انسان اراده فرموده منافات دارد (بحث راجع به اين آزادى و حقيقت ، حدود و ضوابط آن از نظر اسلام بحثى دقيق و عميق است اما جاى آن اين جا نيست و ناگزير بايد به فرصت و مجالى ديگر واگذار شود).

از جانب ديگر: خداوند پيامبران را بر انگيخت و كتابها را فرو فرستاد تا مردم را پاك گرداند و تزكيه نمايد و از يك سو آنها را پرورش دهد و از ديگر سو كتاب و حكمت بدانان بياموزد. آنگاه (( آهن )) را آفريد كه در آن بيمى - يا قدرتى - سخت است . در مقام بيان اين عناصر چنين فرموده : (( اوست كسى كه در ميان مردم عامى پيامبرى از خود ايشان فرستاد تا آيات خدا را بر ايشان بخوانند و آنان را تزكيه كنند و كتاب و حكمت بياموزندشان )) .(81)

و فرمود: (( همانا فرستادگانمان را همراه با بينات (براهين روشن ) فرستاديم و با ايشان كتاب و ميزان (ترازو) نازل كرديم تا مردم به مردم به عدل و داد قيام كنند و آهن را آفريديم كه در آن بيمى سخت - يا قدرتى بسيار - و منافعى براى مردم است . و تا خدا بداند چه كسى به سبب ايمان غيبى (بدون مشاهده با چشم سر) او و رسولانش را يارى مى كند... )) . (82) و دعاى ابراهيم و اسماعيل را چنين حكايت فرموده است :

(( پروردگار! و در ميان آنها پيامبرى از خودشان برانگيز كه آيات تو را بر ايشان بخواند و كتاب و حكمت بياموزدشان و پاكشان گرداند )) .(83)

و نيز فرمود: (( خدا بر مؤ منان منت نهاد آنگاه كه در بين آنها پيامبرى از خودشان برانگيخت كه آيات او را بر آنها بخواند و پاكشان گرداند و كتاب و حكمت بدانان بياموزد هر چند پيش از آن در گمراهى آشكار بودند. )) (84) اينك به بيان جريان طبيعى هر يك از اين مراحل پرداخته مى گوييم :

مرحله اول :

هنگامى كه خداوند سبحان فرستادگان خود را به سوى مردم مى فرستد مردم با شگفتى و انكار با آنها مواجه مى شوند در اين هنگام اظهار و ابراز بينات - مورد اشاره در آيه 25 سوره حديد - و ادله و براهين قاطع لازم و ضرورى مى شود تا صحت گفته هاى ايشان را ثابت كند.

اين بينات و براهين به اشكال مختلف از قبيل معجزات و خوارق عادات يا متوجه ساختن مردم به انديشه كردن در شگفتيهاى آفرينش يا يادآورى (( ايام الله )) و آنچه بر سر گذشتگان آمده يا يادآورى بشارتهايى كه رخ مى دهند يا ادله و براهين روشن ديگر بوده اند.

اين (( بينات )) بسان ضربه روانى نيرومندى بود ناگزير موجب مى شوند عقل حق را باور كند و در برابر آن تسليم شود و چه بسا بخشى از اين بينات را آياتى كه فرستاده خدا بر مردم مى خواند بيان مى كنند، چنانكه با قرين ساختن تعليم كتاب با تلاوت آيات الهى بر مردم در آيات سابق الذكر سوره جمعه ، بقره و آل عمران به اين مطلب اشاره شده است .

/ 77