از (( ابوالبخترى )) روايت شده كه گفت : اشعث بن قيس جرير بن عبدالله بجلى نزد سلمان آمدند و در اطراف (( مدائن )) در اطاقى حصيرى بر او وارد شدند بعد از گفتن سلام و تحيت به او گفتند: (( آيا تو سلمان فارسى هستى ؟ )) .گفت : بلى .گفتند، تو همنشين رسول الله - صلى الله عليه و آله - هستى ؟گفت : نمى دانم .آن دو به شك افتاده و با خود گفتند: شايد آن كه ما مى خواهيم اين نيست .آنگاه سلمان بدانان گفت : (( من مقصود شما و همانم كه در پى او هستيد من رسول الله - صلى الله عليه و آله - را ديده و با او نشسته ام اما (( صاحب )) (مصاحب ) او كسى است كه با او به بهشت وارد شود، كارتان چيست ؟... )) .(88)اين ماجرا بر اين اساس است كه اشعث و جرير قبل از آن ، سلمان را نديده باشند در صورتى كه چنين بوده (و روايت صحيح باشد) آنچه كه در اين گفتگو جلب نظر مى كند عبارت است از: برداشت سلمان و ديدگاه او در مورد (( صحابى )) ، او بين كسى كه رسول الله - صلى الله عليه و آله - را ديده و با او نشست و برهاست كرده و (( صاحب )) و (( انيس )) آن حضرت ، فرق و تفاوت روشنى مى بيند چرا كه حتى كافر و منافق ، چه رسد به كسى كه عمل نيك و بد را به هم مى آميزد آن حضرت را مى ديده و با او مجالست مى كرده است . اما مصاحبى كه رسول الله - صلى الله عليه و آله - با او ماءنوس و ماءلوف بوده تنها كسى بوده تنها كسى بوده است كه اعمال صالحه اش او را شايسته و لايق مصاحبت پيامبر اكرم - هم در دنيا و هم در آخرت - كرده است .اين ديدگاه و برداشت با آنچه كه نزد پاره اى مردم مشهور و شايع است سازگار نيست كه مى گويند (( صحابى )) ، او بين كسى كه رسول الله - صلى الله عليه و آله - را ديده و با او نشست و برخاست كرده و (( صاحب )) و