مسؤ وليتها بزرگ - سلمان فارسی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سلمان فارسی - نسخه متنی

جعفر مرتضی عاملی؛ مترجم: سید محمد حسینی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

(( انيس )) آن حضرت ، فرق و تفاوت روشنى مى بيند چرا كه حتى كافر و منافق ، چه رسد به كسى كه عمل نيك و بد را به هم مى آميزد آن حضرت را مى ديده و با او مجالست مى كرده است . اما مصاحبى بوده است كه اعمال صالحه اش او را شايسته و لايق مصاحبت پيامبر اكرم - هم در دنيا و هم در آخرت - كرده است .

اين ديدگاه و برداشت با آنچه كه نزد پاره اى مردم مشهور و شايع است سازگار نيست كه مى گويند (( صحابى )) كسى است كه در سن تميز و در حال اسلام پيامبر - صلى الله عليه و آله - را ديده باشد، تا آنجا كه گفته اند اگر مرتد شود (( صحابى )) بودن او از ميان مى رود و چون به اسلام بازگردد (( صحابيت )) او نيز مى گردد چيزى كه درباره طليحة بن خويلد گفته اند.

مسؤ وليتها بزرگ

تاريخ نشان دهنده اينست كه (( سلمان )) مواضع و كارهايى حائز اهميت بسيار داشته است : در ماجراى سقيفه بنى ساعده كه پيامد و نتيجه آن اين بود كه على رغم تاءكيدهاى رسول الله - صلى الله عليه و آله و سلم - بر اين كه پس از او على ولى امر مسلمين است خلافت به صاحب شرعى آن امير المؤ منين على - عليه السلام - نرسيده موضع مخالف داشت .

علاوه بر اين : از جانب خليفه دوم عمر بن خطاب والى (( مدائن )) شد و سالهاى متمادى والى آن جا بود تا اين كه وفات يافت - رحمت خدا بر او.

او موظف شد موضع بناى (( كوفه )) را انتخاب كند، انتخاب كرد و در آن موضع دو ركعت نماز خواند و دعايى خواند.(89)

و همو حفر خندق در اطراف مدينه را مطرح ساخت و پيشنهاد كرد.(90) و گفته اند وقتى ديد نقطه اى از خندق تنگ و باريك است و سواره دشمن مى تواند از روى آن پرش كند دستور داد آن قسمت را فراخ كنند تا مشركين راه نفوذى پيدا نكنند.(91)

و پيامبر - صلى الله عليه و آله - بر فراز شهر (( طائف )) منجنيقى نصب فرمود كه سلمان آن را ساخت و گفته شده كه نصب منجنيق نيز به اشاره و پيشنهاد سلمان بوده است . (92) و در جنگهاى مسلمانان شركت جسته بعض ‍ سرزمينها را به تصرف درآورد.(93) و مسلمانها او را به فرماندهى لشگر انتخاب كرده ، دعوت و تبليغ اهل فارس را بر عهده او قرار دادند.(94) پس ‍ خداوند رحمتش كند و در گسترده ترين منزلها و بهترين غرفه هاى بهشتى جايش دهد كه او ولى و قدير است .

فصل چهارم : هم مخالفت با حكومت و هم مشاركت در آن

درست است اگر كسانى چون سلمان فارسى ، عمار بن ياسر، مالك اشتر و...را از آن استفاده مى كردند. چرا كه در آن زمان با حكومت مخالف بودند و از آن استفاده مى كردند. چرا كه اين افراد و نظاير ايشان با استناد به مواضع و گفته هاى بسيارى كه از پيامبر اكرم - صلى الله عليه و آله - ديده و شنيده بودند معتقد بودند به اين كه بعد از رسول الله - صلى الله عليه و آله و سلم - جانشين آن حضرت ، حق اميرالمؤ منين - عليه الصلاة و السلام - بوده است و ديگران در اين امر بدو ظلم و تجاوز كردند و حق او را به غير او دادند.

ابن ابى الحديد معتزلى حنفى براى ما روايت مى كند كه (براء بن عازب ) گفته است : چون با ابوبكر به خلافت بيعت شد او را ديده كه به همراه عمر، ابوعبيده و جماعتى به راه افتاده احدى را نمى ديدند مگر آن كه او را مى زدند و دستش را مى كشيدند و به دست ابوبكر مى ماليدند تا با او بيعت كند چه بخواهد و چه نخواهد!.

(( براء )) مى گويد: (( مبهوت و ديوانه وار شروع كردند به دويدن ، تا اين كه بر در سراى بنى هاشم رسيدم درب را بسته ديدم ... با رنج درونى خود درنگ كردم و شب هنگام مقداد، سلمان ، ابوذر، عبادة بن صامت ، ابوالهيثم بن التيهان ، حذيفه و عمار حذيفه و عمار را ديدم كه مى خواهند در بين مهاجرين مجددا شورا برگزار كنند )) .(95)

و نصوصى ديگر كه مخافت اين گروه را با برگرداندن امر خلافت از على - عليه السلام - به ديگران روشن مى سازد.

يك پرسش صريح

در اين جا سؤ الى پيش مى آيد كه بايد بدان پاسخ داده شود و آن اين است كه : ما اين افراد و همفكران آنها

/ 77