بر شما امامت نمى كنيم و زنهايتان را تزويج نمى نماييم - سلمان فارسی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سلمان فارسی - نسخه متنی

جعفر مرتضی عاملی؛ مترجم: سید محمد حسینی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سلمان همراه با او نزد ايشان رفت و بر آنان وارد شد و فضيلت سلمان و سابقه ديرينه اش در اسلام را براى آنها بيان كرد و گفت كه او فلان زن از آن قبيله را خواستگارى مى كند، در جواب به ابودرداء گفتند: (( به سلمان زن نمى دهيم اما به تو زن مى دهيم ! )) پس ابودرداء خود با آن زن ازدواج كرد و بيرون شده نزد سلمان آمد و گفت : چيزى روى داد كه من شرم مى كنم برايت بگويم .

سلمان گفت : چه چيزى ؟ ابودرداء ماجرا را براى سلمان باز گفت .

سلمان گفت : من شايسته تر هستم كه از تو حيا كنم كسى را كه خداوند براى تو مقدر فرموده خواستگارى كنم .

(143) مى بينم (( بنى ليث )) از زن دادن به سلمان سرباز مى زنند! و ابودرداء را بر او ترجيح مى دهند به نظر مى رسد سبب و منشاء اين عدم قبول همان سبب و منشاءيى است كه وقتى سلمان دختر عمر را از او خواستگارى كرد موجب اندوه و مشقت او شد و اين همان سبب و منشاءيى است كه - به طورى كه گذشت - عمروعاص و جماعتى را وارد كرد براى اين كه دخالت كنند و سلمان را قانع كنند از خواستگارى دختر عمر منصرف شود.

اين كار سلمان ترديدى باقى نمى گذارد كه اعتقاد او بر اين بوده كه حق او و ديگران است كه با زن غير عرب ، عرب حتى زن قريشى بلكه دختر خليفه مسلمين ازدواج كند. و نيز به نظر او سرباز زدن خليفه از اين امر ناشى از تعصب جاهلى بوده كه قرآن آن را رد و محكوم نموده است ...

بر شما امامت نمى كنيم و زنهايتان را تزويج نمى نماييم

بنابراين آنچه كه در روايات ذيل به سلمان نسبت داده شده صحيح نمى باشد:

در زمانى كه سلمان با جماعتى از صحابه در سفرى بودند از او خواستند نمازشان را امامت كند، او گفت :

(( ما بر شما امامت نمى كنيم و زنهايتان را تزويج نمى نماييم خدا ما را به وسيله شما هدايت كرده است )) . آنگاه در اين روايت آمده است كه آن كسى كه بر ايشان امامت كرد نماز را تمام خواند در حالى كه چون مسافر بودند بايد شكسته مى خواند! پس سلمان به او ايراد و اعتراض كرد.(144) و به سلمان نسبت داده اند كه به مردم مدائن گفته است : (( به ما امر شده است بر شما امامت نكنيم اى زيد!(زيد بن صوحان ) پيش رفت ...پس از آن زيد بن صوحان بر ما امامت مى كرد و خطبه مى خواند )) .(145)

و از اين روايت كرده اند كه گفته است : (( ما شما (عرب ) را به لحاظ فضل و برترى رسول - صلى الله عليه و آله - برتر مى شماريم و زنانتان را به همسرى نمى گيريم )) (146) و به او نسبت داده اند كه گفته است (( رسول الله - صلى الله عليه و آله - ما را از اين كه زنان عرب را تزويج كنيم نهى نمود )) .(147)

و اين گفته است : (( اى گروههاى عرب ! شما به دو چيز بر ما برترى يافته ايد: ما نماز شما را امامت نمى كنيم و زنهايتان را به همسرى نمى گيريم )) .(148)

آرى همه اينها كه - به اين صورت - به سلمان نسبت داده شده قطعا صحيح نيست ؛ زيرا او بارها از عرب و حتى از شخص خليفه آنها خواستگارى نموده و آنها به او جواب رد داده و از زن دادن به او سرباز زده اند و او - به طورى كه گذشت - اين رد و خوددارى را ناشى از تعصب جاهلى مى دانسته است . سلمان با اقدام به خواستگارى از عرب و از شخص خليفه دوم نقش خود را در رسوا ساختن و محكوميت سياست تبعيض نژادى كه حكام و اقمار و عمال آنها آشكارا و پنهانى - بر حسب شرايط و مقتضيات - اعمال مى كردند ايفا نمود.

اگر اين جمله منسوب به سلمان كه گفته : (( به ما دستور داده شده ... )) پايه و اساسى داشته و صحيح باشد ناگزير مقصود دستور خدا يا پيغمبر نبوده است و گر نه سلمان بدان گردن مى نهاد و عمل مى كرد (و از عرب خواستگارى نمى كرد). بنابراين ، محتمل اينست كه چنين دستورى در همان زمان از جانب خليفه دوم صادر شده بوده است نه از جانب پيامبر - صلى الله عليه و آله - .

و شايد هدف از اصرار راوى بر اين كه وجود چنين دستور ظالمانه اى به زبان شخص سلمان و به نحوى اعلام گردد كه چنين تصوير و القاء شود كه اين دستور از جانب كسى غير از آن كه آن را صادر كرده و مشخصا از جانب رسول الله - صلى الله عليه و آله - صادر شده است ، عبارت بوده از سرپوش گذاشتن بر مخالفت خليفه با سلمان (در امر خواستگارى دختر عمر) كه خليفه را زير سؤ ال برد و توجيه آن رفتار، چرا كه در اين صورت اين سياست غير عادلانه بر اساس دين و تعبد مشروعيت مى يابد.

و از جمله امورى كه مؤ يد اينست كه دستور منع ازدواج عرب و غير عرب از جانب شخص خليفه عمر بن خطاب صادر

/ 77