بر شما امامت نمى كنيم و زنهايتان را تزويج نمى نماييم
بنابراين آنچه كه در روايات ذيل به سلمان نسبت داده شده صحيح نمى باشد:در زمانى كه سلمان با جماعتى از صحابه در سفرى بودند از او خواستند نمازشان را امامت كند، او گفت :(( ما بر شما امامت نمى كنيم و زنهايتان را تزويج نمى نماييم خدا ما را به وسيله شما هدايت كرده است )) . آنگاه در اين روايت آمده است كه آن كسى كه بر ايشان امامت كرد نماز را تمام خواند در حالى كه چون مسافر بودند بايد شكسته مى خواند! پس سلمان به او ايراد و اعتراض كرد.(144) و به سلمان نسبت داده اند كه به مردم مدائن گفته است : (( به ما امر شده است بر شما امامت نكنيم اى زيد!(زيد بن صوحان ) پيش رفت ...پس از آن زيد بن صوحان بر ما امامت مى كرد و خطبه مى خواند )) .(145)و از اين روايت كرده اند كه گفته است : (( ما شما (عرب ) را به لحاظ فضل و برترى رسول - صلى الله عليه و آله - برتر مى شماريم و زنانتان را به همسرى نمى گيريم )) (146) و به او نسبت داده اند كه گفته است (( رسول الله - صلى الله عليه و آله - ما را از اين كه زنان عرب را تزويج كنيم نهى نمود )) .(147)و اين گفته است : (( اى گروههاى عرب ! شما به دو چيز بر ما برترى يافته ايد: ما نماز شما را امامت نمى كنيم و زنهايتان را به همسرى نمى گيريم )) .(148)آرى همه اينها كه - به اين صورت - به سلمان نسبت داده شده قطعا صحيح نيست ؛ زيرا او بارها از عرب و حتى از شخص خليفه آنها خواستگارى نموده و آنها به او جواب رد داده و از زن دادن به او سرباز زده اند و او - به طورى كه گذشت - اين رد و خوددارى را ناشى از تعصب جاهلى مى دانسته است . سلمان با اقدام به خواستگارى از عرب و از شخص خليفه دوم نقش خود را در رسوا ساختن و محكوميت سياست تبعيض نژادى كه حكام و اقمار و عمال آنها آشكارا و پنهانى - بر حسب شرايط و مقتضيات - اعمال مى كردند ايفا نمود.اگر اين جمله منسوب به سلمان كه گفته : (( به ما دستور داده شده ... )) پايه و اساسى داشته و صحيح باشد ناگزير مقصود دستور خدا يا پيغمبر نبوده است و گر نه سلمان بدان گردن مى نهاد و عمل مى كرد (و از عرب خواستگارى نمى كرد). بنابراين ، محتمل اينست كه چنين دستورى در همان زمان از جانب خليفه دوم صادر شده بوده است نه از جانب پيامبر - صلى الله عليه و آله - .و شايد هدف از اصرار راوى بر اين كه وجود چنين دستور ظالمانه اى به زبان شخص سلمان و به نحوى اعلام گردد كه چنين تصوير و القاء شود كه اين دستور از جانب كسى غير از آن كه آن را صادر كرده و مشخصا از جانب رسول الله - صلى الله عليه و آله - صادر شده است ، عبارت بوده از سرپوش گذاشتن بر مخالفت خليفه با سلمان (در امر خواستگارى دختر عمر) كه خليفه را زير سؤ ال برد و توجيه آن رفتار، چرا كه در اين صورت اين سياست غير عادلانه بر اساس دين و تعبد مشروعيت مى يابد.و از جمله امورى كه مؤ يد اينست كه دستور منع ازدواج عرب و غير عرب از جانب شخص خليفه عمر بن خطاب صادر