كينه كور - سلمان فارسی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سلمان فارسی - نسخه متنی

جعفر مرتضی عاملی؛ مترجم: سید محمد حسینی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اين معنا است استفاده مى شود. (155)

3 - چگونه مى توان تصور كرد كه شخصى همچون سلمان با آن قدرت فهم ، دانش و دقت نظر، دهها سال در بين جامعه عربى زندگى كند و زبان آنها را ياد نگيرد تا آن جا كه از شدت ابهام ، كلامش فهميده نشود؟ چنين امرى بسيار عجيب است ! اين از شدت فهم مى تواند باشد يا از شدت كودنى ؟

4 - پيش از اين گذشت كه : موقع حفر خندق ، پيامبر - صلى الله عليه و آله - از خداوند سبحان خواست زبان سلمان را ولو به يك بيت شعر بگشايد و خدا زبان او را به گفتن سه بيت شعر گشود. (156)

5 - در ضمن حديثى راجع به اسلام آوردن سلمان - رضوان الله تعالى عليه - مى بينيم آمده است : جبرئيل در دهان سلمان آب دهان انداخت پس از آن سلمان به عربى فصيح سخن گفت . (157)

چنانكه ابن قتيبه گفته است : سلمان نامه ها، خطابه ها و سخنانى دارد كه مورخان و محدثان از او نقل كرده اند و در حد اعلاى فصاحت و بلاغت هستند(158) و همين به تنهايى در رد مدعاى ابوعثمان و غير او كافى است . اما اين روايت كه (( محاملى )) از (( ابوسليمان )) نقل كرده كه گفته است : موقعى كه سلمان فارسى به (( مدائن )) آمد ما نزد او رفتيم تا قرآن قرائت كنيم (ياد بگيريم ) سلمان گفت : (( قرآن عربى است آن را نزد مردى عرب بخوانيد )) . آنگاه زيد (زيد بن صوحان ) بر ما قرائت قرآن مى كرد و چون غلط مى خواند سلمان اشكال او را مى گفت و تصحيح مى كرد. (159)

اين روايت با آنچه كه ما مى گوييم منافات ندارد؛ زيرا فصاحت سلمان مستلزم اين نيست كه لهجه او نيز كاملا لهجه عربى بوده بلكه شايد كمى لهجه فارسى در تكلم او باقى بوده و نمى بايست متعلمان قرآن حتى در آن حد اندك با آن لهجه آموزش ببينند. بعلاوه همين كه آنها نزد سلمان آمده از او تقاضا كردند قرآن براى آنها بياموزند دليل روشنى است بر اين كه آنها او را شايسته اين كار مى شناخته اند و در او اعجميتى به آن اندازه كه مانع از اين امر باشد سراغ نداشته اند. ما معتقديم سبب و منشاء ايراد اين وصف و اتهام به سلمان ، عمر بن خطاب بوده است چرا كه او بوده كه به منظور كاستن از شخصيت سلمان و پايين آوردن منزلت او - رحمه الله - به او مى گفت : (( طمطمانى )) (160) (كسى كه به فصاحت و خوبى سخن نمى گويد). و شايد سلمان لكنت زبانى داشته اما اين لكنت - به ادله اى كه گفتيم - در حد ابهام در كلام و اعجميت نبوده است .

كينه كور

ما وقتى مى بينيم خاورشناسان ، دين ما را به باد طعن و انتقاد مى گيرند و به مقدسات ما حمله مى كنند و در بديهى ترين بديهيات اسلام و روشنترين آنها نزد عقل و عميقترين آنها در فطرت ، ترديد و تشكيك مى كنند چندان تعجب نمى كنيم . چرا كه دانسته ايم آنها دشمنان كينه توز، طمعكار و استعمارگرى هستند كه تمام قوا و امكانات خود را در جهت نابودى ما، در اختيار گرفتن سرنوشت ما، بازى با مقدساتمان و استهزادى ارزشها و الگوهاى ما به كار مى گيرند. اين دشمن استعمارگر براى تحقق بخشيدن به اهداف شرورانه خود گاهى آهن و آتش به كار مى برد و گاهى به شيوه گمراه سازى ، ايجاد شك و شبهه و فريب نيرنگ متوسل مى شود.

بنابراين جاى شگفتى نيست اگر مى بينيم آنها سلمان را شخصيتى نامتعادل يا افسانه اى تاريخى معرفى مى كنند يا مى گويند او از موالى (غير عرب ) بوده و حق و شايستگى تصدى بعض كارها را نداشته است و از اين قبيل سخنان . (161) چرا كه اين دشمنان بزرگتر و خطرناكتر از اين كار را نيز مرتكب شده در صدد دست اندازى به ساحت مقدس رسول گرامى اسلام - صلى الله عليه و آله - بازى با قرآن و مفاهيم قرآنى ، بدجلوه دادن حقايق آن و مسخ و تقبيح شرايع و مقررات آن مى باشند.آرى از اين همه حقايق آن مسخ و تقبيح شرايع و مقررات آن مى باشد. آرى از اين همه تعجبى نيست شگفتى از كسانى است كه خود را مسلمان مى دانند و نزد مردم ، مسلمان شناخته مى شوند و عنوان اسلام را با خود يدك مى كشند و آواى اسلام بلند مى كنند اما بيش از آن دشمنان ، به اسلام كيد و كينه مى ورزند و بر بد جلوه دادن تعاليم آن پا مى فشارند و در هدم مبانى آن مؤ ثرترند!.

ما نمى خواهيم انبوه ادله و شواهد دال بر اين كه اين جمعيت ، دست پروردگان همان دشمنان استعمارگر و درس آموخته مدرسه آنهايند، از مفاهيم و ديدگاههاى آنها اثر پذيرفته اند و سموم كشنده آنها در اينها

/ 77